طنز/ ماجرای دستگیری او

پایگاه خبری گلونی – ماجراهای اداره: ماجرای دستگیری او

محمدی امروز صبح سراسیمه آمد و گفت: بچه‌ها امروز برادرزاده‌ام می‌آید لطفا تحمل کنید تا برود. مرادی گفت: چرا باید تحمل کنیم قدم روی چشم. محمدی گفت: آخر آدم خاصی است. کار اداری دارد می‌آید تهران و از قضا کارش گیر اداره ماست. زود می‌رود. صابری گفت: شما خودت خاصی برادرزاده‌ات هم حتما خاص است.

نزدیک ظهر بود که دو نفر که عینک دودی داشتند مثل محافظان اوباما وارد شدند. در میان بهت ما همه جا را بررسی کردند و بعد در را باز کردند. یک جوان که کلاه گشادی روی سرش گذاشته بود و عینک دودی هم زده بود وارد شد و گفت: سلام عمو. محمدی با جوان روبوسی کرد. اصلا ما را محل نکرد. جوان نشست روی صندلی و آن دو نفر هم بالای سرش ایستادند.

صابری که تا اینجا حرف نزده بود با خنده گفت: نگفته بودی برادرزاده‌ات مامور ۰۰۷ است. همه زدیم زیر خنده اما آن سه نفر مثل مجسمه بودند. خنده‌مان ماسید. مدتی در سکوت گذشت. تلفن محمدی زنگ خورد. محمدی گفت: باید بروید اتاق ۴۴ طبقه بالا. آن سه نفر بی‌خداحافظی رفتند. تا رفتند مرادی گفت: این دیگر چه نوعش بود؟ محمدی گفت: گفتم که تحمل کنید. قاسمی گفت: چه کاره است این آقا. محمدی گفت: کارش در جزیره است. قشم، سیری، هنگام… زیاد از جزیره‌ها خارج نمی‌شود.

صابری گفت: مامور بلندپایه است؟ محمدی گفت: نه راننده است. صابری گفت: راننده است و دو تا محافظ دارد؟ مرادی گفت: راننده چه؟ محمدی گفت: قایق‌ران است. قایق موتوری. تیموری گفت: یعنی چه؟ یعنی قایق می‌راند؟ محمدی گفت: استعداد عجیبی در راندن قایق چهارموتوره دارد. من گفتم: چهارموتوره؟ چرا؟ محمدی گفت: برای سرعت بیشتر. گفتم: قایق واژگون نمی‌شود با چهار موتور؟ محمدی گفت: نه چون جلو قایق سنگین است. مرادی گفت: یعنی چه؟ محمدی گفت: اصلا ولش کنید.

قاسمی گفت: چرا تلگرافی حرف می‌زنی؟ محمدی گفت: چه بگویم. قضیه را بگیرید. برادرزاده‌ام قایق پرسرعت چهارموتوره می‌راند و خیلی‌ها هستند که نیاز دارند اجناسی را به سرعت از دوبی به این طرف و از این طرف به دوبی منتقل کنند و به او نیاز دارند. صابری گفت: بعد راست‌راست می‌گردد و دستگیر هم نمی‌شود؟ محمدی گفت: اولا که او فقط راننده است، بعد هم یک ورق مدرک علیه‌اش وجود ندارد. یعنی از بس تند می‌رود و می‌آید نمی‌توانند بفهمند کی رفت و کی‌ آمد. مرادی گفت: عجب. همه با هم گفتیم: واقعا.

باقی بقای‌تان

از: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) – طنز روز، رضا ساکی ماجرای دستگیری او

کد خبر : 1405 ساعت خبر : 12:59 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=1405
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات