زمینه‌های پیدایش انقلاب مشروطیت

پایگاه خبری گلونی – درباره‌ی زمینه‌ها و ریشه‌های تاریخی و علل و عواملی که انقلاب مشروطیت در ایران را پدید آورده، تا کنون کتاب‌ها و مقالات زیادی منتشر شده است. هر یک از نویسندگان داخلی و خارجی از زاویه و دیدگاهی خاص، علل و عوامل بروز انقلاب مشروطیت در ایران را تفسیر و تحلیل کرده‌اند.

در این فصل  نگارنده در قالب سیری تاریخی از اروپا- که سرچشمه‌های اندیشه و تفکر مشروطیت را باید در آنجا جستجو کرد- ایران و لرستان، چگونگی پیدایش اندیشه‌های مشروطه‌طلبی را که منجر به انقلابی فراگیر در ایران شد بررسی کرده است. اگرچه باید گفت به تمامی علل فرعی انقلاب پرداخته نشده ولی تلاش شده است ریشه‌ها و علل اصلی انقلاب در یک سیر متوالی تجزیه و تحلیل شود.

تحولات اروپا در قرن نوزدهم

از قرن پانزدهم میلادی، کشورهای اروپای غربی به تدریج دوره‌ی جدیدی از حیات تاریخی خود را آغاز کردند، که با قرون وسطی تفاوت داشت. این دوره که به رُنسانس یا نوزایی شهرت دارد‌، در حیات اقتصادی، اجتماعی‌، فرهنگی و سیاسی اروپا، تأثیر مهمی به جای نهاد.

 در آغاز دوره‌ی رُنسانس، بسیاری از کشورهای اروپای غربی با روی آوردن به تجارت سودآور، جهانگردی و با کشف قاره‌های جدید، به سود کلانی دست یافتند. کشورهای آمریکا و استرالیا کشف شدند. کشورهای اروپایی با استعمار کشورهای دیگر از جمله هندوستان به سرمایه‌های عظیم و غیر‌قابل تصوری دست یافتند.

در سایه‌ی رفاه ناشی از تجارت اروپا، علوم رو به پیشرفت نهاد‌. دانشمندان غربی با بهره‌گیری از تجربیات دانشمندان یونان و روم باستان و تمدن مشرق‌زمین و تلاش مداوم خود، در پی کشف قوانین طبیعی برآمدند.

اختراع صنعت چاپ توسط گوتنبرگ آلمانی در اواسط قرن پانزدهم، موجب سهولت صنعت چاپ و نشر و توزیع کتاب و روزنامه شد. آثار نویسندگان بزرگی  همچون دانته، پترارک، رابله، اراسموس، سروانتس، ویلیام شکسپیر به سرعت در بین مردم انتشار یافت.

در زمینه‌ی هنر، لئوناردو داوینچی‌، میکل آنژ، را‌فائل، رابرانت و ده‌ها هنرمند دیگر پدید آمد.

در زمینه علوم طبیعی، دانشمندانی چون گالیله، کاردانو‌، هاروی‌، فرانسیس بیکن‌، برونو و … تصویری جدید از دنیا ارایه دادند‌. اصلاحاتی توسط لوتر و کالون در کلیسای کاتولیک صورت گرفت و موجب پدید آمدن مذهب فرقه‌ی جدیدی موسوم به پروتستان شد، که در واقع اعتراضی به قدرت‌، ثروت و اندیشه‌های خرافی کلیسای قرون وسطی بود.[۱]

تحولاتی که از آغاز قرن پانزدهم در اروپا به وجود آمد، در اواخر قرن هیجدهم منجر به پیدایش سه حادثه بزرگ شد: انقلاب صنعتی انگلستان، انقلاب اجتماعی فرانسه و انقلاب سیاسی امریکا‌.

تمام حوادثی که در قرن نوزدهم در غرب رخداد و پس از آن در جهان اتفاق افتاد، ناشی از این سه انقلاب است‌.[۲] انقلاب صنعتی که به معنای پیدایش صنایع ماشینی و نیروی بخار است‌، اثرات مهم و عمیقی در زندگی مردم سراسر جهان گذاشت. چنان‌که هیچ رویداد دیگری در تاریخ‌ با آن برابری نمی‌کرد. تخصص دانشمندان در رشته‌های علمی مختلف، افزایش تعداد این دانشمندان و سرعت ارتباط بین آن‌ها، باعث سرعت در پیشرفت علوم شد. طی سده‌ی نوزدهم، انقلاب صنعتی به تدریج به سایر مناطق اروپا‌، آمریکا و آسیا سرایت کرد و به سرعت رو به گسترش نهاد.‌[۳]

توسعه‌ی سریع صنایع نساجی‌، ذوب آهن‌، زغال سنگ‌، کاربرد موتور بخار در حمل و نقل‌، کشتی‌های بخار‌، صنعت لاستیک، تلگراف، صنعت نفت و ده‌ها اکتشاف دیگر اروپا را دگرگون کرد. شبکه‌ی راه‌آهن بیشتر نقاط انگلستان را به هم متصل نمود و کشتی‌های بخار جای کشتی‌های بادبانی را گرفتند.[۴]

در سراسر قرن نوزدهم فکر غربی که با ظهور رُنسانس گسترش یافته بود به کار اکتشاف و نوسازی اجتماعی و سیاسی مشغول بود. در سراسر جهان موجی از دگرگونی شگرف به وجود آمد که ثمره‌ی نخستین کوشش‌های علمی فکر آزاد شده بشر بود.[۵]

در زمان بسیار کوتاهی پس از اختراع تلگراف، شبکه پیام‌رسانی و مخابره در سراسر جهان گسترش یافت و خبررسانی که تا آن زمان به کُندی  صورت می‌گرفت، سرعت خارق‌العاده‌ای یافت. دانش فنی با سرعت شگفتی رو به پیشرفت گذاشته بود و نسبت به قرن‌های گذشته، سرعت آن شگفت‌انگیز و فوق‌العاده بود.[۶]

در سده‌ی نوزدهم دانش کشاورزی و شیمی کشاورزی پیشرفت‌های خیره‌کننده‌ای داشت‌. اروپاییان با استفاده از کودهای شیمیایی توانستند چهار و حتی پنج برابر محصولی را که در سده‌ی هفدهم برداشت می‌نمودند به دست آورند.

در زمینه پزشکی هم پیشرفت‌های شگفتی به دست آمد. به حد متوسط عمر بشر افزوده شد و از شدت بیماری‌ها کاسته و جمعیت افزایش یافت. لویی پاستور،‌ کُخ‌، میشه‌، برنار، نیکولایر و دیگران در مورد ریشه‌ی بیماری‌ها، مطالعات عمیقی انجام دادند و با تهیه واکسن، بسیاری از بیماری‌های جهان گذشته را ریشه‌کن کردند.

در اندکی بیش از یک سده انقلاب ماشینی اوج گرفت. در همین فاصله مردم در زندگی مادی و شرایط داخلی خویش، چنان پیشرفتی کردند که در مقایسه با کل تاریخ زندگی بشر بی‌نظیر بود.[۷]

در نتیجه‌ی انقلاب صنعتی در اروپا، آموزش و پرورش رو به گسترش نهاد. زیرا کارخانه‌های بزرگ و ماشین‌های بزرگ نیازمند متخصصین فنی و صنعتی بود و این تخصص با آموزش و پرورش به دست می‌آمد‌.[۸] اروپا در قرن نوزدهم دارای یکصد دانشگاه بود. در این دانشگاه‌ها و دیگر مراکز آموزش عالی و هم‌چنین آزمایشگاه‌های مستقل، شاخه‌های مختلف علوم و بخش‌های فرعی آن تدریس می‌شد‌. فیزیک و شیمی از جمله علومی بودند که گسترش درخور توجهی یافتند.

تأسیس دانشسرای عالی پاریس‌، دانشکده پزشکی و از همه مهم‌تر دانشکده‌ی پُلی‌تکنیک، سرمشق تمام مراکز آموزش علمی و تحقیقاتی آینده شد.[۹] در این دانشگاه‌ها تحقیقات وسیعی در زمینه علوم انجام شد‌.

علم زیست‌شناسی با شناسایی منشأ بسیاری از بیماری‌ها، تأثیری حیاتی در تاریخ تمدن بشری به جا نهاد. اسحاق نیوتون، موفق به کشف نیروی جاذبه زمین شد. کشف امواج الکترومغناطیسی موجب اختراع بی‌سیم و رادیو شد، کشف جدول تناوبی عناصر (جدول مندلیف) شناخت اتم را به دنبال داشت و منجر به کشف بقای انرژی ترمودینامیک شد‌. اختراع تلگراف و بعد از آن تلفن و صدها اختراع و کشف دیگر پیشرفت‌های عظیمی بود که از اوایل قرن نوزدهم، تا اواخر قرن ۲۰، ادامه داشت.[۱۰]

گذشته از انقلاب صنعتی که تحول بزرگی در اروپای غربی پدید آورد‌. در زمینه ادبیات و سیاست نیز تحول ژرفی صورت گرفت. در این قرن خیل عظیمی از نویسندگان و متفکران ظهور یافتند که پیدایش مکاتب مختلف ادبی و هنری را موجب شدند. در این قرن فیلسوفان بزرگی چون شوپنهاور، نیچه و هگل افکار و آراء فلسفی تازه‌ای را به جهان هدیه کردند.

در قرن ۱۹ داستان‌نویسان بزرگی چون چارلز دیکنز‌، بالزاک‌، امیل زولا‌، ویکتور هوگو‌، فلوبر‌، توماس هاردی‌، داستایوفسکی، تولستوی‌، چخوف‌، والتر اسکات، لرد بایرون‌، رومن رولان‌، آناتول فرانس‌، برنارد شاو، ظاهر شدند. میل به دانستن راز زندگی و آنچه بر آدمی می‌گذرد و میل به دانستن درباره‌ی اُمور باریک حیات، مردم اروپا را به سمت پردازش و خوانش داستان و رمان کشاند سپس نوشتن و خواندن رمان و داستان کوتاه در سراسر اروپا گسترش یافت.[۱۱]

در همه جای اروپا زندگی و فعالیت خلاق نمایان بود. نویسندگان، شاعران، فیلسوفان، دانشمندان، موسیقی‌دانان و مهندسان بزرگ پدید آمدند. پایتخت‌های بزرگ مانند لندن‌، پاریس، برلین‌، نیویورک به سرعت رشد یافتند و بزرگ و بزرگ‌تر شدند. علوم هزاران وسیله در جهت آسایش، رفاه و شادمانی انسان فراهم می‌ساخت.[۱۲] در آغاز قرن نوزدهم در هیچ کشور اروپایی آزادی سیاسی وجود نداشت‌، در بعضی از کشورها حکومت پادشاهی حکم‌فرما بود و در بعضی دیگر، مانند انگلستان گروه‌های کوچک اشرافی و طبقه ثروتمند قدرت را در دست داشتند. در همه جا آزادی‌خواهان در فشار بودند‌. فلاسفه و اندیشمندان بزرگی چون ژان ژاک روسو و مونتسکیو با ارایه اندیشه‌های سیاسی جدید و انتقاد از حکومت‌های مطلقه و پادشاهی و ارایه اشکال جدید حکومت مبنی بر قانون، تفکیک قوا و محدودیت قدرت شاه، در میان مردم بذر آزادی‌خواهی را پاشیدند.

 انقلاب فرانسه در ۱۷۸۹م. نشان داد که حاکمیت باید از آن ملت‌ها باشد نه از آنِ پادشاهان یا دستگاه حاکم خودکامه.[۱۳] این انقلاب مردم را علیه بندگی و اطاعت از هر نوع قدرت مطلق اعم از قدرت کلیسا یا قدرت سلطنت برانگیخت و پیوند میان آزادی انسان و پیشرفت و توسعه‌ی علوم  را محکم‌تر ساخت.[۱۴]

انقلاب کبیر فرانسه، در تمام نقاط گیتی الگویی برای آزادی‌خواهان و طرفداری از حکومت قانون و پارلمان شد. به پیروی از انقلاب فرانسه، در قرن نوزدهم انقلاب‌های سیاسی متعددی در جهان رخ داد، که منجر به دگرگونی نظام سیاسی این کشورها شد. انگلستان در سال ۱۸۸۴ و ۱۸۶۷‌، ایتالیا در ۱۸۵۹ و ۱۸۷۰، دانمارک در سال۱۸۶۴‌، اتریش و مجارستان ۱۸۶۹‌، آلمان ۱۸۷۱ و فرانسه ۱۸۷۵ و به تبع این انقلاب‌ها در برخی کشورهای غیر‌اروپایی نظیر‌، عثمانی(ترکیه) در سال ۱۸۷۶‌، ژاپن ۱۸۸۹، روسیه ۱۹۰۵‌، چین ۱۹۰۵ و در ایران انقلاب مشروطیت به سال ۱۹۰۶م. صورت گرفت‌. هدف همه این انقلاب‌ها جایگزین کردن نظام سیاسی پارلمانی به جای نظام‌های خودکامه بود.[۱۵] تمدن اروپا در قرن نوزدهم، در اوج ترقی بود ولی همان‌گونه که نهرو، متفکر هندی‌، اشاره می‌کند، جذبه خارجی این تمدن بسیار زیبا و دلکش، اما قلب این تمدن، بیمار و فاسد بود. این تمدن مرفه برای طبقات بالای اروپا و بر اساس استثمار بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی بود.[۱۶]

طبقات مُرفه یا سرمایه‌دار غرب، مردم کشور خود را نیز استثمار می‌کردند و شبانه‌روز هزاران زن و کودک و بزرگ و کوچک را در کارخانه‌های خود وادار به کارهای سخت می‌کردند. فاصله طبقاتی موجب پیدایش افکار و اندیشه‌های سوسیالیسی شد. رشد ملی‌گرایی یا «ناسیونالیسم» نیز یکی از میوه‌های تمدن جدید بود، به‌ طوری‌که این قرن را قرن ناسیونالیسم می‌نامند. اندیشه ناسیونالیسم نه تنها کشورهای غرب را – که هر یک خود را برتر از دیگری می‌دانست – در رقابت و کشمکش قرار می‌داد، بلکه این کشورها به خود اجازه می‌دادند تا کشورهای ضعیف و عقب افتاده را زیر فرمان گیرند و بدین ترتیب پدیده جدید «امپریالیسم» و استعمار از ویژگی‌های جامعه‌ی غربی شد. امپریالیسم‌، گُرسنه مواد خام برای تولید بیشتر و بازارهای جدیدی برای فروش کالا بود.[۱۷]

بدین ترتیب در سراسر جهان کشمکش و رقابت میان قدرت‌های بزرگ اروپایی برای تصاحب سرزمین‌های بیشتر پدید آمد و به ناچار هر یک در مقابل دیگری قد عَلَم می‌کردند. میان کشورهایی چون انگلستان و روسیه اختلاف و رقابت دایمی برقرار بود.[۱۸]

طولی نکشید که کشورهای تحت استعمار یکی پس از دیگری از خواب غفلت بیدار شدند. مردم این کشورها که در آغاز بر اثر قدرت نظامی غرب مبهوت شده و از ترقیات علمی و فنی اروپا حیرت‌زده بودند، دُچار نوعی حس حقارت شدند. اندیشه‌های غرب همچون ناسیونالیسم و دموکراسی در این کشورها رشد یافت و میل به مقاومت در مقابل تجاوز خارجی و استثمار در آنان افزایش پیدا کرد. در سراسر آسیا از کشورهای عربی گرفته تا کشورهای شرق دور و مغولستان، نهضت‌های محلی به وجود ‌آمد که ابتدا با احتیاط و ملایمت پیش می‌رفت، اما به تدریج روند مبارزاتی آن‌ها شدیدتر می‌شد. بدین ترتیب عصیان آسیا آغاز شد. در میان متفکران کشورهایی چون: ایران‌، چین‌، هند‌، عثمانی، مصر و اندونزی تمایل برای ایجاد حکومت‌های پارلمانی به سبک اروپا و پایان دادن به استعمار کشورشان و بهبود اوضاع اقتصادی‌، اجتماعی و فرهنگی پدیدار شد.[۱۹]

  1. ر.ک: اسکازکینی نچکینا، کوبر و دیگران. تاریخ مختصر جهان، ج ۱، ص ۲۵۴ به بعد.
  2. جواهر‌لعل نهرو، نگاهی به تاریخ جهان،‌ ج ۲، ص ۶۷۰ .
  3. آلبر ماله، تاریخ قرن نوزدهم، ج ۶، ص ۱۷۷٫
  4. گرهارد لنسکی و جین لنسکی، سیر جوامع بشری، ص ۳۳۴- ۳۳۲٫
  5. هربرت جرج ولز، کلیات تاریخ، ج ۲، ص۱۱۶۰٫
  6. همان کتاب، ص ۱۱۶۳٫
  7. همان، ص ۱۱۶۹٫
  8. نگاهی به تاریخ جهان، ج ۲، ۷۸۷٫
  9. پویا اقبال قاسمی، مدارس جدید در دوره‌ی‌ قاجاریه، بانیان و پیشروان، ص ۱۹٫
  10. جان برنال، علم در تاریخ، ص ۴۶۷٫
  11. کلیات تاریخ، ج ۲، صص ۱۳۷۰- ۱۳۵۹٫
  12. نگاهی به تاریخ جهان، ج ۲، ص ۷۸۹٫
  13. مدارس جدید در دوره‌ی قاجار، ص ۱۳٫
  14. مرتضی راوندی، تاریخ تعلیم و تربیت، ص ۲۵۵٫
  15. ‌عبدالهادی حائری، تشییع و مشروطیت در ایران، ص ۱٫
  16. نگاهی به تاریخ جهان، ج ۲، ص ۷۸۹٫
  17. همان، ص ۷۷۳٫
  18. همان، ص ۷۷۴٫
  19. همان، ص ۷۷۲٫

پایان پیام

از: لرستان در انقلاب مشروطیت، سعادت خودگو، انتشارات شاپورخواست ۱۳۸۶

کد خبر : 4050 ساعت خبر : 11:04 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=4050
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات