آبی اسلام در فیلم محمد
پایگاه خبری گلونی، انوشه میرمجلسی: مدتی است که از اکران فیلم محمد (صلیالله علیه و آله وسلم) میگذرد و در این مدت برخی به سیاق همیشگی مشغول نقد کردن این فیلم بودهاند. تا قبل از تماشای فیلم محمد(ص) و دیدن ماجراهای صدر اسلام هیچ واکنشی نسبت به درست یا نادرست بودن انتقادها نداشتم. اما پس از دیدن فیلم به یک نتیجه قطعی و روشن رسیدم که منتقدان این فیلم، «غر زدن» را دوست دارند.
فیلم محمد (ص) ساخته مجید مجیدی را به دهها دلیل باید تماشا کرد. دلایل ساده اما مهمی که بد نیست یک بار – بدون رودربایستی – چندتای آنها را با هم مرور کنیم:
یک: از کودکی یادمان دادهاند که جلوی کلمه دین بنویسم، اسلام و صدای اذان، اولین صدایی است که در گوش نوزادان میپیچد. با این همه درد بزرگی است که مسلمان باشیم و ندانیم منش حقیقی دینمان، بر مِهر استوار شده است. درد بزرگی است که دیگران با دلهای تیره و چهرههایی پر از خشم و کینه، دینمان را به تیترِ یک خبری رسانههای دنیا تبدیل کنند. درد بزرگی است که ندانیم «مِهر» کلید واژه دین ماست، نه جنگ و نفرت و تلخی. جهالت درد بدی است.
دو : یک کارگردان خوش سابقه با رزومه کاری مشخص و شفاف و موفق، با یک تیم عریض و طویل و حرفهای (که حرفهایهای این رشته از اروپا و آمریکا و… همراهیشان کردهاند) با ماهها صرف وقت و انرژی و سرمایه دست به ساخت فیلمی زدهاند که قرار است بخشی از دین ما را به نمایش بگذارد. آن هم با دقت و احترام و در نهایت زیبایی. به نظر شما و با اتکا به همین دلیل، تماشای چنین فیلمی آیا احتیاج به استخاره دارد؟
سه: وقتی در تاریکی سالن سینما نشستهاید و فیلم محمد (ص) را تماشا میکنید، لحظات زیادی بغض خواهید کرد، اشک خواهید ریخت و گاهی زیرلب صلوات خواهید فرستاد. اینها حکایت از حالِ خوشی دارد که تماشای فیلم برایتان میسازد. تماشای فیلمی که یادمان میاندازد چقدر دوریم از خودمان، از نعمتی که نصیبمان شده و تجربه کردنش را از خودمان دریغ میکنیم.
چهار: اگر یک بار پای درددل تازه مسلمان شدهها نشسته باشید، دلتان پر میزند برای صفای دلشان. برای سادگی و صداقتی که در بیانشان جاری است. برای خلوصی که از بطن وجودشان میجوشد. اگر پای حرفشان نشسته باشید، انگار شمایید که تازه مسلمان میشوید، تازه کشف میکنید و از نو رها میشوید. آنها با ساعتها کنکاش و مطالعه و بررسی و در نهایت آزادی و آرامش، اسلام را با جانشان درک کردهاند و ما تنها اکتفا میکنیم به تکرار بیاندیشه خودمان، رفتارمان و دنیایی که نشانهای از اسلام ندارد. با این حال خودمان را نماینده اسلام میدانیم، با تمام کاستیها و کجیها.
پنج: جایی از فیلم، کشیش بُحِیرا، دستان محمد (ص) ِ نوجوان را در دست میگیرد و میپرسد: خدای شما کجاست؟ و محمد (ص) میگوید: در دلهای شکسته… بعید میدانم به تماشای این لحظه بنشینید و اشکتان جاری نشود. خدای نادیدنی ما، از رگ گردن به ما نزدیکتر است و ما همچنان به دنبال نشانههاییم. این فیلم تلنگر کوچکی است برای دلهایمان. این را فراموش نکنید.
شش: شاید بپرسید در فیلم محمد (ص) چه چیزهایی در انتظار ماست؟ در این فیلم، نماهایی چشمگیر و زنده در انتظار شماست، با چینش و بهرهمندی نور و رنگ و صدا. شما به تماشای جهانی مینشینید که ملموس است و با حرکات هوشمندانه دوربین و زاویههایش و با همراهی بینظیر جلوههای ویژه – که تاکنون در هیچ فیلم داخلی به این ظرافت و یکدستی تجربهاش نکردهاید – بخشی از آنچه تاکنون از اسلام خواندهاید را میبینید. من از معجزه موسیقی در این فیلم هیچ نمیگویم تا خودتان آن را درک کنید. صلواتهایی که در این فیلم میشنوید، جانتان را تازه خواهد کرد.
هفت: وقتی فیلم تمام شد و تماشاگران با چشمهایی خیس و چهرههای متبسم از سالن خارج میشدند، با خودم گفتم؛ همین است. هدف فیلم همین است. که یادمان بیندازد اسلام دین مهربانی است. دین تامل و تفکر و تدبر. دین مبارزه با خودخواهی و خودپرستی و دیگرپرستی. و دنیای امروز ما، با همه جذابیتهایش چقدر به این یادآوریِ ساده محتاج است.
بعد از تماشای این فیلم، تنها جملهای که مدام در ذهنم تکرار میشود همین است: اگر اسلام را درک نکردهایم از کوچکیِ ظرف و کم سعادتی ماست؛ وگرنه با سهل انگاری و کج رفتاری پیروانش، از دریای دین پرمِهر محمد (ص) ذرهای کاسته نخواهد شد.
تمام قد و با احترام تقدیم به: مجید مجیدی و تیمی که برای به تصویر کشیدن زندگی رحمهللعالمین تلاش کردند.
پایان پیام
کد خبر : 5958 ساعت خبر : 2:17 ق.ظ