با کودکان‌مان به زبان مادری سخن بگوییم

با کودکان‌مان به زبان مادری سخن بگوییم

پایگاه خبری گلونی زهرا زرگرانی: زبان، انسان را از سایر گونه‌های حیوانی متمایز می‌کند. فلاسفه قدیم، انسان را «حیوان ناطق» تعریف کرده‌اند. ناطق بودن انسان به نطق باطنی و ظاهری انسان نظر دارد. منظور از نطق باطنی، «تفکر» است ومنظور از نطق ظاهری «تکلم».  دکارت می‌گفت: «من فکر می‌کنم، پس هستم.»  امروزه می‌گویند: «من حرف می‌زنم، پس هستم.»

زبان مهم‌ترین رکن هر فرهنگ و تمدن است. هر زبان فرهنگی را در درون خود حفظ می‌کند. و مرگ یک زبان، با مرگ آن فرهنگ و تمدن مساوی است. پیشینه فرهنگ و تمدن هر سرزمین راه‌گشای نسل‌های بعدی است و زبان است که در این ارتباط مهم‌ترین نقش را ایفا می‌کند. زنده نگه داشتن گویش‌ها و لهجه‌های زیر شاخه هر زبان، ابزار مهمی است برای زنده نگه داشتن ان زبان وفرهنگ.

درسال ۱۹۹۹میلادی بود که انسان به فکر حفظ این میراث ارزشمند افتاد و یونسکو روز ۲۱فوریه برابر با یکم اسفند را «روز جهانی زبان مادری» نام‌گذاری کرد.

اختلاف زبان‌ها و آداب و رسوم و فرهنگ‌های گوناگون اقوام مختلف، در جامعه انسانی تنوع زیبایی را به نمایش می‌گذارد. «زبان مادری» زبانی است که با آن می‌اندیشیم، خواب می‌بینیم و در خلوت خود با آ ن نجوا می‌کنیم. بیان عواطف و احساسات عمیق، جز با زبان مادری ممکن نیست. شواهد نشان داده که انسان‌ها در مواقع درد و مصیبت و اضطرار به زبان مادریشان سخن می‌گویند.

زبان مادری ما «زبان لری» یکی از اصیل‌ترین زبان‌های ایرانی است.  فارسی زبان رسمی ما و زبان مشترک با دیگر هم‌وطنانم است و در کنار آن زبان لری ما را به ریشه‌های خانوادگی و فرهنگیمان متصل می‌کند.

در سالیان اخیر باب شده که خانواده‌ها با کودکان خود به زبان لری صحبت نمی‌کنند. این مساله مهمی است و لازم است با نگاه دقیق‌تری به آن توجه کنیم و عواقب منفی آن را بررسی کنیم:

۱- کودکی که با زبانی غیر از زبان مادری با او صحبت می‌کنند، از زبان مشترک با خویشاوندان نزدیک محروم می‌شود و قاعدتا نمی‌تواند با پدربزرگ، مادربزرگ و… ارتباط کاملا موفقی را برقرار کند و احساس می‌کند که به جمع خویشاوندان که به زبان لری سخن می‌گویند، متعلق نیست. او نمی‌تواند از حکایت‌ها، ضرب‌المثل‌ها و شوخی‌های آنها درک صددرصدی داشته باشد و با وجود دلبستگی‌های عمیق، نمی‌تواند احساس تعلق به جمع خویشاوندان را در وجود خود رشد دهد. همان احساس تعلق و دلبستگی که از نظر روان‌شناسی کودک، برای تکامل و رشد شخصیتی فرزندان بسیار ضروری است.

۲- ما باصحبت نکردن به زبان لری با فرزندانمان این پیام را به آنها منتقل می‌کنیم که «زبان لری» و آموزش آن، اولویت اول ما نیست و اهمیت چندانی ندارد. عاقبت این روندی که در پیش گرفته‌ایم به فراموشی سپردن کلمات اصیل و اصطلاحات خاص لری است وکم‌کم از بین رفتن زبان.
عنایت دارید که لری زبانی بیشتر شفاهی است و زبان شفاهی گم می‌شود و می‌میرد اگر کسانی نباشند که با آن سخن بگویند.

۳- سومین نتیجه منفی بی‌توجهی به آموزش لری وصحبت نکردن با فرزندانمان به زبان مادری این است که ناخودآگاه به آنها القاء می‌کنیم که صحبت کردن به زبان لری امتیاز و افتخاری ندارد که هیچ، شاید در جمع موجب خجالت هم باشد. اینها همه نشانه خودکم‌بینی ما و انفعال در برابر آنهایی است که با تمسخر و جوک ساختن‌ها قصد ضربه زدن به فرهنگ غنی قوم لر را دارند.

۴- خود و فرزندانمان را محروم می‌کنیم از کلمات و ترکیب‌هایی که خاص زبان لری هستند و بار عاطفی زیادی دارند و ترجمه فارسی آن‌ها با معنی لری برابری نمی‌کند. به عنوان مثال معنی «فرزند» برای کلمه «روله» کم است و باید عزیز و جگرگوشه و… را به آن افزود. یا «مادر» که خود بااحساس‌ترین کلمه است، از لحاظ معنا وبار عاطفی با «دالِکَه» برابری نمی‌کند. همچنین است کلماتی مثل: نازار، سِتِینِم، آسام، دادواَم، دام و خُوَرِم.

۱۰۱۷۳۳۶۱_۳۰۱۷۹۴۰۲۶۶۴۲۲۶۵_۱۴۹۶۳۷۹۹۹۴_n

در این مورد خاطره‌ای را برایتان نقل می‌کنم. اوایل دهه ۶۰ من در تهران دانشجو بودم. ترم اول بی‌‌‌نهایت دلتنگ خانواده می‌شدم و تنها وسیله ارتباطی ما تلفن عمومی راه دوری بود که در محوطه خوابگاه بود. سخت است که برای نسل جوان امروز وضعیت تلفن زدن آن زمان را شرح داد. من برای تلفن راه دور و تماس با منزل‌مان در خرم‌آباد، سکه‌های یک تومانی و دو تومانی را توی قوطی‌های جای قرص‌جوشان جمع می‌کردم ولی مگر برقراری تماس به این آسانی بود که شماره را بگیری و آن طرف خط بدون دردسر جوابت را بدهند. یا شماره اشتباه می‌افتاد، یا دستگاه سکه‌هایت را می‌خورد و…

یک شب من که خیلی دلتنگ خانه شده بودم. هرچه تلاش کردم نتوانستم شماره خانه را بگیرم. چیزی از سکه‌ها باقی نمانده بود و من زیر نگاه منتظر و کلافه آن‌ها که توی صف بودند، از تماس گرفتن نا‌امید می‌شدم. با چند سکه باقی مانده، شماره خانه‌مان را گرفتم. این بار تلفن زنگ خورد و کسی جواب داد.

صدای مرد مسنی بود، احتمال دادم که پدربزرگم (باباحاجی) باشد. پرسیدم: «منزل زرگرانی؟»

صدای آن طرف خط جواب داد: «نه، داآم و خُوَرِم!»

همه ناراحتی و دلتنگی‌ام با شنیدن آن دو کلمه از بین رفت. سکه‌ها تمام شدند و نتوانستم با خانه حرف بزنم. ولی اشکال نداشت، حالم دیگر خوب بود.

«داآم و خُوَرِم» تکیه کلام باباحاجی بود و شنیدنش از زبان آن همشهری، چنان برایم آرام بخش بود که انگار با همه خانواده و باباحاجی حرف زده بودم.

در پایان این گفتار باید بگوییم هر یک از ما که به لربودنمان افتخار می‌کنیم و از گویش لری لذت می‌بریم، می‌بایست به سهم خود برای پاسداشت زبان مادریمان و انتقال آن به نسل بعد تلاش کنیم و در عین حال به تبعیت ازشعر شهریار که در باره زبان ترکی سروده، معتقدیم:

گر چه لری بس عزیز است و زبان مادری
لیک اگر ایران نگوید، لال بادا این زبان

پایان پیام

کد خبر : 14005 ساعت خبر : 11:10 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=14005
اشتراک در نظرات
اطلاع از
3 Comments
چیدمان
اولین نظرات آخرین نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات

بنده هم هستم در کردستان و زبان کردی را صحبت می کنم.و به زبان مادری ام افتخار هم می کنم.

سلام
منم با شما موافقم منم یه دختر آذری هستم و زبان مادریم را دوست دارم و افتخار میکنم به زبان مادریم منم در تهران زندگی میکنم و به همه با افتخار اعلام میکنم ترکم و اهل شهر زیبای تبریز.

سلام
متن و موضوع عالی بود . دغدغه من به عنوان یه دختر لر حفظ فرهنگ و زبان اصیل لریست . با تک تک جملاتتون موافقم و از نزدیک با این موضوع ارتباط داشتم . در تهران زندگی میکنم و با زبان شیرین لری صحبت میکنم و با افتخار به همه اعلام میکنم که لر هستم و اهل شهر زیبای خرم آباد .