گزارش شب فرهنگ و معماری یزد
عصر چهارشنبه، سیزدهم مرداد ماه سال یکهزار و سیصد و نود و پنج، دویست و پنجاه و سومین شب از شبهای بخارا در محل کانون زبان فارسی با همراهی گنجینهٔ پژوهشی ایرج افشار، انجمن مفاخر معماری ایران، معمار نت و مجلهٔ بخارا، با عنوان شب «فرهنگ و معماری یزد» برگزار شد.
در ابتدا علی دهباشی ضمن خوشامدگویی به میهمانان این نشست، برگزاری شب فرهنگ و هنر یزد را در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، اتفاقی خوش و به حق دانست و اظهار داشت:
“به حق بود که این جلسه در جایی برگزار شود که بنیانگذار آن دکتر محمود افشار یزدی است که از بزرگان شهر یزد و شخصیتهای والای علمی و فرهنگی هستند و بنیاد موقوفات را وقف فرهنگ و حفظ زبان فارسی کردهاند و بعد فرزند ایشان زنده یاد ایرج افشار که بزرگترین و مهمترین پژوهشگر یزدشناسی در زبان فارسی میباشند؛ نه اکنون بلکه نزدیک به شصت سال پیش، نخستین پژوهشهای یزدشناسی به طور جدی و آکادمیک با مقالات و آثاری بود که ایشان آغازگر آن بودند و بعد این را در طول بیش از دوازده کتاب که مشهورترین آن در سه جلد منتشر شد و شامل تاریخ و فرهنگ و معماری یزد میباشد، ارائه کردند. فرهنگ لغات یزدی و بسیاری مقالات که در صد مقاله و راهنمای کتاب توجهی به معماری و تاریخ و فرهنگ یزد داشتند. اگر بودند، حتماً نامشان در بخش سخنرانان اصلی امشب قرار میگرفت. یاد هر دو پدر و پسر را گرامی میداریم!”
سردبیر مجلهٔ بخارا در ادامهٔ سخنانش به بخشهایی از فرهنگ و تاریخ یزد اشاره داشت و گفت:
“نام نخستین شهر یزد «ایستاتیس» بوده و در قلمرو حکومت مادها قرار داشته است. به دنبال وجه تسمیهٔ نام یزد دفترها را میکاویم و در مییابیم که واژهای باستانی است و ریشه در «یشت» یا «یزت» و «یسن» و «یزشن» دارد که به معنای ستایش و نیایش و پرستش ایزد است. در برخی متون از آن به عنوان «دارلعباده» هم یاد کردند که بنا بر قول احمد کاتب، مورخ یزدی در قرن نهم هجری قمری، ملکشاه سلجوقی در سال ۵۰۴ حکومت یزد را به شخصی به نام «علاء الدوله کالنجار» واگذار میکند و آن را «دارلعباد» مینامد. هنگام بررسی بیشتر پیشینهٔ تاریخی این استان به شهرستان یزد میرسیم که یکی از شهرهای کهن ایران است. بنای این شهر که پیش از آن «کثه» نام داشته به سلسلهٔ ساسانیان برمی گردد و گویند یزدگرد دوم بانی آن بوده است اما مستندات تاریخی قدمت شهرنشینی در این استان را بیش از اینها رقم می زند. سنگ نگارههای کوهپایهای «ارنان» در هشتاد کیلومتری جنوب غربی یزد، گویای مفاهیمی از دوران نو سنگی است و از طرفی وجود آئینهای مهر پرستی و نیایش آناهیتا بیش از ظهور زرتشت و ترویج آیین زرتشتی به اثبات رسیده است. شهرستان یزد اولین شهر خشت خام در جهان است و دومین شهر تاریخی در گیتی به شمار میرود. گرمای کویر نه تنها مردم این استان را نفرسوده که روحی صمیمی در آن دمیده است چه به لحاظ مردم دوستی اشان و چه به لحاظ باورهای دینی که بسیار در آنها استوار است. مساجد زیبای این استان گواهی بر این گفته است.”
وی در قسمتی دیگر از سخنانش به فرهنگ معماری یزد پرداخت و چنین بیان داشت:
“آنچه شهر یزد را از نظر معماری و شهرسازی در زمرهٔ شهرهای ممتاز جهان درآورده، ترکیب بافت کهن شهر و بناهای عظیم آن است. این شهر خود مجموعهای است کم نظیر از بناهای اسلامی-تاریخی. از ویژگیهای معماری این خطه تلفیق کاشی، گچ بری و آجر در ساخت بناهای آن است که جلوهای خاص و چشم نواز به آن بخشیده است. یکی دیگر از ویژگیهای معماری یزد رعایت فرهنگ دینی در آن است که موجب شده کوبههای جداگانه برای مرد و زن، به شیوهای خاص و متفاوت بسازند. کوچههای تنگ و پیچ در پیچ با دیوارهای خشتی و گلی بلند، مردمان را از گزند آفتاب داغ تابستان در امان نگاه میداد و شاید هم سدی بوده در برابر اقوام بیگانه. یزد شهری بوده آبادان و پر سکنه، دارای پیشینه و صنعت آن چنان که مارکوپولو، جهانگرد معروف ونیزی، در مسافرتهای خود به هنگام عبور از یزد آن را «شهری خوب و ممتاز» توصیف میکند که در آنجا پارچههای ابریشمین مخصوص تهیه میکنند و آن را به نام یزدی میشناسند.”
نخستین سخنران این شب، مهندس علیرضا قهاری (ریاست انجمن مفاخر معماری ایران)، ضمن ابراز خرسندی از برگزاری این مجلس در کانون زبان فارسی، بخشهایی از فعالیت انجمن مفاخر معماری را مطرح نمود و سخنانش را اینچنین ادامه داد:
“برای من هم غافلگیر کننده بود که این برنامه را در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، برگزار کنیم! امسال سال یزد است و حتماً دستی ما را به اینجا کشانده است. اجازه بدهید چند دقیقهای انجمن مفاخر را که به همت چهل نفر از معماران و شهرسازان کشور در سال ۱۳۸۲ برای حفظ ارزشهای معماری و شهرسازی ایران زمین و معرفی مفاخیر معماری ایران تأسیس شده است، خدمتتان معرفی کنم. در حال حاضر غیر از فعالیتهایی که انجمن خود انجام میدهد با تأسیس ۷ مؤسسهٔ مطالعاتی در زمینهٔ مطالعات کلان شهر تهران و میراث مشترک سرزمین، تاریخ شفاهی معماری و شهرسازی ایران، مطالعات باغ ایرانی، مطالعات منظر پایدار و مطالعات فرهنگ آشور کارهایی انجام شده است و هر کدام توسط متخصصین این عناوین به طور حرفهای بخشهایی را که از توان انجمن مفاخر ایران بر نمیآمد به عهده گرفتند و انجام میدهند. جایزهٔ دو سالانهٔ کتاب معماری و شهرسازی را مؤسسهٔ انجمن برگزار میکند و انتشار کتاب معماران معاصر ایران و چندین جلد اندیشهٔ معماران معاصر را به چاپ رسانده و این راه ادامه دارد.
وی در بخشی دیگر از سخنانش گزارشی از مطالعات ایرانشناسی انجمن در مورد یزد را بیان نمود:
“بخش ایرانشناسی انجمن مفاخر با همکاری مقامات استان و با جلب موافقت این مقامات، از سال ۱۳۸۶ به معرفی استانهای کشور پرداخته است و تا امروز، این انجمن، استانهای سمنان و چهارمحال و بختیاری و مرکزی و ایلام و بوشهر و اصفهان و در سال نود و پنج، به معرفی استان یزد، همت گماشته است. چندین برنامه در یزد و یا در تهران با این موضوع اجرا و به هر طریقی با ورود به دنیای مجازی به برنامههای شناسایی استان یزد فضاهای مختلف معرفی شده است. در پایان، از طرف انجمن مفاخر معماری از جناب آقای دهباشی شخصیت برجستۀ بخش فرهنگ کشور، سپاسگزارم.”
در ادامه، بخشهایی از فیلم مستند «مهراو» به کارگردانی حسن نقاشی، به نمایش گذاشته شد.
در بخشی دیگر، دکتر محمدعلی مرادی با عنوان خرد کویر و کنش مردم یزد، سخنانش را آغاز و بیان کرد:
“کنش و رفتار مردم هر منطقه، ناحیه، و قلمروئی ، نسبت جدی به در جهان بودگی آن مردم دارد و این در جهان بودگی است که عیمقترین لایه روح و روان هر مردمی را تشکیل میدهد و این بلافاصله نسبتی با بسترهای جغرافیائی و اقلیمی هر ناحیه دارد که بطور ساده میتوان آن را در چارچوب آبوهوا و محیط زیست آنها نظم داد ، بدین شکل است که جغرافیای هر منطقه وجهی تعیین کننده را کنش و رفتار هر مردمی دارد و این جغرافیا در مفهوم گستردۀ آن که شامل آب، باد، خاک و آتش دارد. درک این مطلب مستلزم این درک است که خردی مفروض گرفته شود که این خرد نسبتی تنگاتنگ و در هم تنیده با جهان پیرامون خود دارد (Umwelt). این جهان پیرامون را میتوان محیط زیست ترجمه کرد یا به تغییر در – جهان – بودن که وجهی جدی با بودگی انسان در پیوندی تنگاتنگ و در هم پیچیده با جهان پیرامونی دارد. از جنبه فلسفی برای درک همه جانبه ازاین مفهوم باید متاقیزیک یا فلسفه اولی را شناخت. در سنت فکر، یونانیها همواره برای شناخت و یافتن نظم اشیاء به دنبال اصلی ثابت بودند برخی این اصل را آب، برخی آتش، برخی اعداد میدانستند اما ارسطو این اصل که متافیزیک بر روی آن قرارگرفت، محرک نا متحرک، قرار داد. براین پایه نظری است که میتوان شهر یزد را نظاره کرد و دربستر آن مؤلفههائی خرد آنها را صورت بندی کرد ، یکی مهمترین مؤلفههائی که دراین رابطه باید به آن توجه شود، جهان پیرامون (Umwelt) انسان یزدی است که در یک درهم تنیدگی با جهان پیرامونش است که بدون فهم این جهان پیرامون نمیتوان زیست جهان مردم این ناحیه را فهمید. آنچه که به عریانی میتواند مشاهده کرد، بستر کویری این منطقه است و هنگامیکه از کویر سخن به میان می آید ، بلافاصله موضوع آب و خاک و باد است که باید مورد توجه قرار گیرد. افزون براین نکته یعنی آب، باد، خاک افق گسترده در پیش رو قرار میدهد که دراین افق گسترده است که در بستر کم آبی و حضور خاک و وزش بادها کویری در طی قرون و اعصار قالب (Gestalt) روحی و روانی مردم این ناحیه را رقم زده است.
دیگر سخنران این مجلس، حسین مسرت، از پژوهشهای ایرج افشار یاد کرد و به معرفی این آثار پرداخت:
ازهمه قوم و از همه اقشار
یزد بالد به ایرج افشار
زان که اورا زکثرت تالیف
نبودکس زکم وکیف حریف
هرکه یزدی است تاکه یزد بپاست
در مقام سپاس و شکر رواست
برزبان آورد کند تکرار
نام جاوید ایرج افشار
عبدالحسین جلالیان(جلالی )
مسرت
استاد ایرج افشار در مهر ۱۳۰۴ش در خانواده یزدی دکتر محمود افشار یزدی و نصرت برازنده به دنیا آمد. هماره و از کودکی در بیشتر سفرهایی که پدر به یزد داشت، همراه وی راهی این شهر تاریخی میشد و خود نیز بعدها همسری یزدی گرفت.
عشق و علاقهای که او به زادگاه پدریاش داشت تا واپسین دم زندگانی درجانش شعله میکشید. هر ساله و در گذر سفرهایی که به جنوب و شرق ایران داشت، از یزد میگذشت و چند روزی را در این دیار میماند. انگار هر چه بیشتر این شهر را میدید، باز هم کم بود؛ و دهها بار به مسجد جامع و مسجد امیر چخماق و گنبد شیخ جنید توران پشت و باغ دولت آباد و دهها اثر تاریخی دیگر یزد سر زده بود و انگار هربار چیزهایی نو را در آنها مییافت.
همیشه مهمانهای خود را از سراسر ایران و جهان از یزد میگذراند تا به داشتن چنین شهری که زادگاه پدر و نیاکانش بود، در نزد دوستان خود ببالد.
ایرج افشاردر این سفرها سه بار همراه مهمانان خود ازکتابخانه بزرگ وزیری یزد بازدید کرده است. نخستین بازدید در ۱۶فروردین۱۳۳۸بود که در یاداشت خود در دفتر یادبود کتابخانه با نثر زیبای خود چنین مینگارد:« فیض دیدارمسجد جامع یزد و مرمتهای تازه آن که به همت عالم نبیل و سیدجلیل، روحانی بزرگوار اعز اکرام جناب آقای وزیری انجام شده است و هم چنین بازدید کتابخانه مسجد که باز با مکرمت ایشان بنیاد گرفته مرا که فرزندی از این مرز و بوم هستم و زادگاه پدری من یزد است ، بر آن میدارد که توفیق چنین خدمات را برای عامه مسلمین از درگاه خداوند باری تعالی مسئلت کنم. اگر بنیاد این مسجد قدیم است، آثار جدید آن نیز در خور تمجید وتحسین است واین همه از یمن اخلاق و کرامات جناب آقای وزیری است»
در دومین بازدید به تاریخ ۸/۵/۱۳۴۲ چنین مینویسد:«باز فرصتی بدست آمد که از مسجد جامع کبیر یزد دیداری تازه کنم وچشمم به کارهای ارجمند جناب عالم نبیل وسیدجلیل آقای سیدعلیمحمد وزیری سلمهالله تعالی روشن شود در این سفر دوست ارجمند آقای دکتر اصغر مهدوی وآقای حبیبی به همراه بودند .جناب آقای حبیب یغمایی نیز بود و یک ساعت قبل به کرمان تشریف بردند…»سومین بازدید هم به تاریخ ۵/۱/۱۳۵۲ است.
استاد افشار در تاریخ ۲۹/۱۰/۱۳۸۰ همراه با آقای دکتر شفیعی کدکنی که به یزد آمده بودند، بازدیدی از بنیاد ریحانه داشتند، جملههای کوتاه در سرآغاز یاداشت آن دیده میشود که باز گویای دلبستگی او به شهر یزد است: « تجدید دیدار از شهر خاندانی خود در این سفر که مفتخر به هم صحبتی دوست دانشمند گرامی آقای دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، برایم بیش از آنچه تصور شود دلپذیر بود.
این شور و شوق به شهر یزد در تک تک پژوهشهای برجای مانده از استاد افشار دیده میشود.
نخستین اثر تالیفی وی در باره یزد دوره جامع و ارزشمند یادگارهای یزد است که در دو جلد و سه دفتر فراهم شده و حاصل سفرهای دهگانه او در سالهای مختلف به این شهر باستانی است و اگر نبود این دلبستگی شاید این کار به سرانجامی این چنین شکوهمند نمیرسید. همو در دیباچه نخستین این دفتر ماندگار چنین میآورد:« و من آمادگی و سر آن دارم که برای خاک یزد این خدمت را به شوق و حوصله به سرانجام برسانم، صحاری خار زار و ریگ ناک و کم آب و شوره زارش را در نوردم و آنچه به چشم میآید واز عهد باستان یا کهنه یادگاری ارجمند است بر صفحه کاغذ بیاورم و با ضمیمه ساختن عکس و نقشه، کاری بپردازم که پس از یغماگریهایی که در آینده از دست سوداگران و کارگزاران ویرانگر آنان و به گزند باد و بارانهای آسمانی بر سر آنها خواهد آمد، لااقل نمودی ونمایی از آن همه هنر وتاریخ به صورت حرف و رقم و عکس ماندگار باشد و به یادگار بماند.» (ص۱-۲)
در خاتمه دکترهمایون صادقی، بخشهایی از متن سخنرانی و مطالعات مهندس لیلا پهلوان زاده و بخشهایی از کتاب پنج جلدی ایشان از فرهنگ و معماری یزد را ارائه کرد. دکتر صادقی با اشاره به معماری صنعتی در شهر یزد چنین سخن گفت:
“من بر اساس دو جلد کتاب نفیسی که خانم پهلوان زاده تهیه کردهاند توضیحاتی در مورد معماری صنعتی در شهر یزد، خدمتتان ارائه خواهم کرد. نبود خانم مهندس شاید این خوبی را دارد که بتوانم از کار ایشان تعریف کنم. مجموعهٔ کتاب هشت جلدی که با هزینهٔ شخصی ایشان در حدود پانصد میلیون تومان در هزار نسخه تهیه شده است و در آن معماری صنعتی در شهر یزد و اصفهان که قلههای معماری کویری هستند را مورد مطالعه قرار دادهاند. شهر یزد در واقع از ابتدای شکل گیری خود از آن هستهٔ روستایی تبعیت میکرده است و از تمدنی که به قول اساتید تمدن «کاریزی» است. از این تمدن کاریزی که از قرن چهارم پایه گذاری میشود علاوه بر تلاش مسلمانان، مردمان زرتشتی هم مشارکت داشتند و یزد به خاطر کمبود دسترسی به منابع آب علاوه بر جنبههای کشاورزی ناچار به تکیه بر جنبههای صنعت و تولید میشود و در بخش صنعت همانطور که اشاره کردم شعربافی و صنایع قالی بافی و پارچه بافی نقش برجستهای دارد. این فرآیند صنایع در یزد که از قرن چهارم شروع میشود تا تاریخ قاجار به یک دوران اوج میرسد. میخواهم به این نکته اشاره کنم که شاید یزد بیشتر گرایشاتی به سمت گرایشات بازار و صنعت در انگلستان داشته باشد. به این خاطر که شهر یزد و کرمان با حضور زرتشتیان در ایران مراودات فرهنگی و اقتصادی گستردهای با هندوستان دارند. یعنی زرتشتیانی که با هندوستان در ارتباط هستند، از طرفی صنایع و از جهتی اندیشهٔ اقتصادی را با خود میآورند و هم پارهای از تکنولوژیها را با خود همراه خواهند داشت. صنعتگر یزدی که در بازار یزد مشغول تجارت هست به خاطر تعهد اخلاقی به مراودات مالی خود چه از طرف زرتشتیان و چه از طرف تجار مسلمان به یک سرپل اقتصادی در کنارهٔ کویر ایران، تبدیل میشود.
اما در اواسط دورهٔ قاجار تاجر یزدی متوجه میشود که باید برای نخ و بسیاری از مواد منسوجاتی دیگر که مورد احتیاجش است از هندوستان یاری جوید. در طی این سفرها متوجه شدند که سطح فن آوری که در کشور ایران هم وجود دارد، قابل احداث در ایران است و از حدود اواخر دوران قاجار و از دوران انقلاب مشروطیت این امتیاز مثبت در شهروندان یزدی به وجود میآید که ما در شهر خودمان صنعتی داشته باشیم که البته این فرآیند در چهار منطقهٔ اقتصادی در ایران شامل اصفهان و یزد و کاشان و شمال کشور اتفاق می افتد و گمان نمیکنم که بین ما کسی وجود داشته باشد که حداقل زیر یک پتو یا بافتهٔ یزدی نخوابیده و در واقع از منسوجاتی که در یزد تولید شده استفاده نکرده باشد. در کتاب مطالعهای دربارهٔ تاریخچهٔ صنایع در استان یزد صورت گرفته که بخش عمدهٔ آن بر اساس صنایع خانگی که محور آن بافت است؛ بافت قالی و شعر بافی و نخ ریسی و همهٔ اینها در شهری اتفاق می افتد که بر اساس تمدن کاریزی با کمبود منابع آب مواجه است و ناچارند که صنعتی بدون وابستگی به آّن را پیگیری کنند. ما چند خاندان با عنوان مرحوم محمد جواد افشار و مرحوم رضا صراف زادهٔ یزدی و … داریم. اینها اشخاص متمولی بودند که درد توسعهٔ اقتصاد شهرها را دارند و هدف آنها این است که کارخانههای صنعتی را وارد و مونتاژ کنند. کارخانههای صنعتی مهم از جمله کارخانهٔ اقبال و درخشان و سیلو و افشار ۲ و … مجموعه کارخانههایی است که در کتاب خانم پهلوان زاده مورد مطالعه قرار گرفته است. همهٔ کارخانهها در دورهٔ شکل گیری از هستهٔ مرکزی یزد بیرون میروند و بر روی عراضی که قابلیت کشاورزی ندارند و متکی به آن هم نیستند، ساخته میشوند. کارخانههای صنعتی شکل میگیرند. اما صنعتگر یزدی به مراتب از صنعتگر اصفهانی هوشمندتر است. یعنی به جای اینکه طرح و معماری کارخانهای اقتباس از معماری اروپایی باشد در پلان وطرح کارخانهها از معماری سنتی یزد الهام میگیرد و به عبارتی اصول دیوارهها و ابزار معماری سنتی خودش را در کالبد صنعتی نمایان میکند.
ویژگیهای کالبدی که دارد در واقع طاق زنی را در معماری آنها داریم در کارخانهٔ اقبال طاق زنی یزدی با نورگیرهایی در این مکان مورد نیاز است منطبق شده و بعد برای تهویهٔ کارخانه بادگیر هم بدان اضافه میشود. در مورد مشخصات سازهای بناها از همان طاق زنی سنتی استفاده میشود ولی با اختلاف ارتفاع جهت نورگیری سالنها. تزئینات سنتی به کار گرفته میشود به عنوان نمونه در برج کارخانهٔ اقبال یزد از تزئینات آجرکاری استفاده میشود. حتی سقف فضای مهمانسرا در کارخانه که همسان با سقف یک خانهٔ سنتی یزد است یا استفادهٔ گسترده از درها و پنجرههای چوبی و شیشههای رنگی از دیگر ویژگیهاست. معمارانی همچون استاد محمد صادقیه و حسن خرمشاهی و … که در آن دوران در ساخت کارخانهها مشارکت داشتند. پلان کارخانه که خود الگو گرفته از ساختار سازمان باغهای ایرانی است و ساختمان کارخانههایی که فرم چلیپایی دارد. این مجموعهها در دورههای تاریخی خود را حفظ میکنند تا به دوران معاصر میرسند. بعد از سال ۱۳۰۴ با ایجاد یک امنیت عمومی در کشور، راه آهن توسعه پیدا میکند و مراودات با کشورهای خارجی بهتر میشود. در این دوره، از نوعی امنیت مذهبی برخوردار میشویم و در شهری مثل اصفهان یهودیها میتوانند سرمایهٔ خود را به جریان بیندازند و در شهری مثل یزد هم زرتشتیها و این سرمایه در بخش صنعت میآید و نیروهای انسانی و صنعت از هندوستان با الگوبرداری از انگلستان وارد ایران میشود و این ادامه پیدا میکند تا اواخر دههٔ پنجاه که صنعت شکل گرفته رو به افول میرود و کارخانهها تعطیل میشوند. مشاهده میکنید برخی از این کارخانهها را میراث فرهنگی مرمت میکند. حتی در فضای کارخانه حس یک راهروی فضای عمومی شهری را در یزد مشاهده میکنیم.
دکتر صادقی به دلایل نابودی بنای این کارخانهها در سالهای اخیر پرداخت و بیان کرد:
“خانم مهندس پهلوان زاده با زحمت بسیار زیاد، اطلاعات را برداشت کردند و این اطلاعات در دو جلد کتاب معماری صنعتی با رویکرد به شهر یزد مندرج شده و متأسفانه با افول کارخانههای صنعتی این کارخانهها در بخش نابودی است. تا جایی که به یاد دارم وزارت صنایع حدود دههٔ هشتاد مصوبهای از شورای عالی معماری و شهرسازی گرفت با این مضمون که کارخانهها بتوانند تغییر کاربری بدهند و به کاربریهای مسکونی و تجاری مبدل گردند. این موضوع باعث شد بخش عمدهای از میراث صنعتی کشور در شهر یزد و اصفهان و کاشان در دست تخریب قرار گیرد. برخی از این کارخانهها بعدها به مراکز آموزشی تبدیل گشت اما باقی رها شدند. کارخانههای نساجی با مشکلات تولید مواجه هستند و این باعث شده که نگهداری از آنها برای مالکین سخت باشد. املاک به خاطر جذب شدن به بافت شهری ارزش اقتصادی عمدهای پیدا کردند.
در انتهای صحبت خود به این نکته اشاره میکنم که احتمالاً اگر صنعت و یا تجار هم در فضای مطلوب و مناسب و با نیت خیر مانند آنچه که تاجران اوایل قرن حاضر در شهر یزد از آن برخوردار بودند، مسیر درست خود را در پیش بگیرد احتمالاً ضمن ایجاد اشتغال، معماریهای زیباتری شکل خواهد گرفت و همینکه تاجر به خاطر حس وطن دوستی خود تمدن کاریزی موضوعات زیست محیطی را هم مورد توجه قرار خواهد داد.”
پایان بخش این شب نمایش فیلمی از دستگاههای نخ ریسی و کارخانههای قدیم یزد بود که امروزه در دست مرمت و بخشی در حال انهدام است.
پایان پیام
کد خبر : 22476 ساعت خبر : 12:24 ب.ظ