بحث مجازی درباره تشکیل فراکسیون مناطق لرنشین

بحث مجازی درباره تشکیل فراکسیون مناطق لرنشین

جامعه‌شناسان لرستانی پیرامون بحث «تشکیل فراکسیون مناطق ترک‌نشین در مجلس» و بررسی زمینه‌‌های «تشکیل فراکسیون نمایندگان مناطق لرنشین» به گفت‌وگو پرداختند.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، انجمن جامعه‌شناسی لرستان یکی از پویاترین و فعال‌ترین گروه‌‌های انجمن جامعه‌شناسی کشور است که طی یک سال گذشته برنامه‌‌ها و نشست‌های تخصصی انتقادی پیرامون مسائل جامعه خود برگزار کرده است. امشب (۹/۸/۹۵) در فضای مجازی انجمن جامعه‌شناسی بحثی بسیار علمی با منطق گفت‌وگوی علمی بین برخی از اعضای انجمن شکل گرفت که در ادامه با کمترین تغیرات ارائه می‌گردد.

فعالان بحث:

  1. مجتبی ترکارانی، دکترای جامعه‌شناسی توسعه
  2. ابراهیم خدایی، دکترای جامعه‌شناسی توسعه
  3. سلیمان میرزاپور، دانشجوی دکترای برنامه‌ریزی شهری
  4. فردین کریمی، کارشناس ارشد برنامه‌ریزی شهری
  5. آزیتا جودکی، کارشناس ارشد جامعه‌شناسی

مقدمه بحث

این حرکت نشان می‌دهد پس از یکصد سال هنوز به به یک ایده محوری نرسیده‌ایم که «جامعه و حکومتی مبتنی بر وحدت در حین کثرت» بسازیم. تصور کنید تمام اقوام و قبایل کشور بخواهند چنین فراکسیونی در مجلس تشکیل دهند: اولا مگر همه اقوام امکان و قدرت انجام چنین کاری را دارند؟! دوما با فرض این‌که چنین فراکسیون‌هایی تشکیل شوند، جز آن خواهد شد که تعداد افراد فراکسیون‌ها و اکثریت شدن افراد به سرکوب اقلیت‌ها خواهد انجامید؟!

دکتر سلیمان میرزاپور بدین شکل آغازکننده این بحث بودند: اتحاد یک قوم مقوله بدی نیست و به نظرم توسعه مناطق ترک‌نشین هم به دلیل همین اتحاد و هویت قومی آنان است. حالا اگر این اتحاد در چند استان کویری فارس‌نشین که صاحب کل کشور شده‌اند روی می‌داد، موضوع به گونه‌ای دیگر بیان می‌شد. اتفاقا مشکل اساسی نمایندگان لر همین عدم اتحاد و سردادگی آن‌ها به احزاب است، به‌طوری که حتی نمایندگان یک شهر هم با هم متحد نیستند، چه برسد حدود ۶٠ نماینده لر که همه سنگ جناحشان را بر سینه می‌زنند. جالب است ما لرها کاسه داغ‌تر از آش می‌شویم و بیشترین مخالفت را با فراکسیون‌های قومی داریم.

خانم آزیتا جودکی: خوب اگر ما این حرکت انجام دهیم و کردها همین‌طور، عرب‌ها… بقیه اقوام که بماند. به نظرتان چه بلایی سر کشور خواهد آمد؟ اتحاد خوب است، اما اتحاد کشوری (ملی) نه اتحاد قومیتی!

سلیمان میرزاپور: خانم جودکی اتحاد قومی لازمه اتحاد ملی است. بی‌اتحادی لرها باعث شده که آب رودخانه‌هایمان به کویر انتقال یابد، معادن نفت، گاز، سنگ و… به‌صورت خام استخراج و در کویر فرآوری می‌شوند. طرح‌های بالادستی هم همیشه به نفع کویر تدوین شده‌اند. باور بفرمایید من، شما و دیگر لرها از اصفهانی‌ها ملی‌گراتریم…

بحث مجازی درباره تشکیل فراکسیون مناطق لرنشین

خانم جودکی در پاسخ به اظهارات دکتر میرزاپور می‌گوید: جناب میرزاپور در این شکی نیست که ما لرها ملی‌گراتریم. در تحقیق اخیرم روشن شد که ما اول ملی‌گراییم و بعد لرگرا… ولی هدر رفتن منابع استان‌های ما نشان‌دهنده نمایندگان بی‌کفایتی هست که خود ما انتخاب می‌کنیم و به مجلس می‌فرستیم. من با بحث قوم‌گرابودن مخالف هستیم… ولی معتقدم تمامی استان‌های کشور باید به یک اندازه پیشرفت کنند و به اندازه کافی به کلانشرها رسیدگی شده و دولت باید به شهرهای دیگه اهمیت بده و رسیدگی کنه.

سلیمان میرزاپور در پاسخ به خانم جودکی می‌گوید: نتیجه‌گیری پژوهش شما کاملا منطقی است. به هر حال در شرایط امروز که مسئولان همه منطقه‌گرا هستند، به نظرم هویت‌طلبی و دغدغه قومی داشتن منافاتی با ملی‌گرایی ندارد. سال قبل نماینده‌های شیراز دقیقا به لربودن استاندار فارس گیر داده بودند که رسانه‌ای هم شد، حالا اگر ما بودیم می‌گفتیم دهمرده فارسه، به ما انگ قوم‌گرایی می‌زدند.

مجتبی ترکارانی در پاسخ به جناب میرزاپور اظهار داشت: من با سخنان خانم جودکی موافقم. اتحادها کاملا به‌جا و لازم هستند، ولی مبنای این اتحادها باید مسائل مشترک و مرزهای جغرافیایی یا اقتصادی و اجتماعی مشترک باشد. مشترکات فرهنگی و قومی به نظرم پایه قوی برای اتحاد در دنیای امروز نیستند، بلکه باعث تضعیف هویت ملی می‌شوند. تصور کنید لرها، کردها، ترک‌ها و عرب‌ها و… بخواهند متحد شوند، چه آشفته بازاری می‌شود. ایرانستان می‌شویم. ولی اتحادها و ائتلاف‌های منطقه‌ای کاملا ضرورت دارد. استان‌های غرب کشور و یا استان‌های جنوبی. این اتحادها پایه‌های ملموس و عینی و عمل‌گرایانه‌ای دارند و انعطاف بیشتری هم دارند.

میرزاپور در واکنش به ایده ترکارانی که: «مشترکات فرهنگی و قومی پایه قوی برای اتحاد در دنیای امروز نیستند و موجب تضعیف هویت ملی می‌شوند» بدین صورت واکنش نشان داد که: جناب دکتر ترکارانی در حقیقت بنده از جامعه‌شناسی چون شما انتظار ندارم که مرزهای مصنوعی و استانی را بر مرزهای فرهنگی ارجح بدانید. در تقسیمات برنامه‌ریزی‌های منطقه‌ای دو اصل تقسیمات فرهنگی (قومی، زبانی و…) و طبیعی را نباید فراموش کرد… غرب و شرق و شمال و جنوب حاوی مضامین فرهنگی نیست.

دکتر ترکارانی در پاسخ به انتقاد دکتر میرزاپور به بحث اصول مدرنیته به بدین شکل پرداختند: جناب میرزاپور؛ مدرنیته بر قرارداد بنا شده است. اصل مدرنیته بر مبنای آزادی، از اصالت خاک و خون است. خاک یعنی سرزمین و خون یعنی تعلقات قومی و خویشاوندی. مدرنیته با ساختن دولت و ملت دیگ جوشی می‌سازد که پیوندهای خونی و خاکی را کمرنگ می‌کند و پیوندهایی بر مبنای منافع مشترک و معیارهای قراردادی و اختیاری می‌سازد. جامعه‌شناسی به ما می‌گوید برای ساختن دولت ملت باید هویت‌های قومی را با هویت‌های ملی و مدنی و جهانی هم‌راستا کنید. مدرنیته بر همین مرزهای به قول شما مصنوعی قرار دارد. اصلا مدرنیته اصالت را قبول ندارد. دوران اصالت خاک و خون در دوران مدرن جایی ندارد. فکر می‌کنم اگر نپذیریم، با شمشیر کاغذی به جنگ طوفان رفته‌ایم. بنابراین ما لرستانی‌ها اگر منافعمان ایجاب کند، باید با اصفهانی و ترک هم متحد شویم. لزومی ندارد حتما لر و کرد باشد!… شاید این حرف‌ها آرمانگرایانه باشد، ولی راهنمای خوبی هستند تا در دام واقع‌گرایی‌های پس‌رونده و گذشته‌گرا نیفتیم.

میرزاپور مجددا اینگونه پاسخ می‌دهد: دکتر جان مدرنیته نسخه موفقی برای توسعه نبوده است، به همین خاطر پست مدرن‌ها، همواره مدرنیته را نقد می‌کنند. نظریات زیادی در نقد یکسان‌سازی جهانی وجود دارد؛ حداقل در مورد نظریات مرتبط با جغرافیا و شهرسازی می‌دانم که سال‌هاست از مدرنیته عبور کرده است.

مجتبی ترکارانی در پاسخ می‌گوید: جناب میرزاپور عزیز این‌که مدرنیته نقد می‌شود، اتفاقا خصوصیت مدرنیته است و مدرنیته همیشه در حال رشد و انتقاد از خود است. مکاتبی هم مانند پست مدرن و پساتوسعه این‌ها همه اندیشه‌های سلبی هستند. یعنی فقط چیزهایی را نفی می‌کنند و چیز جایگزینی ارائه نمی‌دهند. مدرنیته اشتباه کرده و می‌کند، ولی راه‌حل جوامع چون ما ایران نفی مدرنیته با پسامدرنیته و یا سنت نیست، بلکه باید مدرنیته بازتابی را رشد داد، اما مدرنیته اصولی دارد که این اصول بدون جایگزین هستند. مثل اصالت انسان، اصالت عقلانیت، اصالت پیشرفت و… این‌ها نقدپذیر هستند، ولی جایگزینی ندارند. در آخر پست مدرن در صحنه نهادی و عملی اصلاحگر مدرنیته است؛ نسخه بدیلی نیست.

فردین کریمی در تایید سخنان دکتر ترکارانی می‌گوید: من گذر از مدرنیته و نظریات مدرن را در جامعه‌ای که هنوز بنیان‌های اولیه مدرنیته را خوب بنا نکرده است، نمی‌فهمم. پسامدرنیته اگر انتقادی به مدرنیته دارد، به‌خاطر نظم زیاد و غلبه عقلانیت ابزاری و سودآوری سرمایه‌داری و ضعف دولت است. ما در این‌جا کدام یک از این‌ها را بنا کرده‌ایم که می‌خواهیم با نظریات پسامدرن اصلاحش کنیم؟ اصلا خیالتان را راحت کنم؛ در توسعه مسیر میان‌بر وجود ندارد. مسیر کوتاه و بلند داریم، ولی میانبر نداریم. این‌که در برنامه‌ریزی شهری نظریات دیوید هاروی و فضامحور و یا فلان اندیشمند رشد یافته است، به این معنا نیست که اصول اولیه مدرنیته و سرمایه‌داری زیر سوال رفته است. مگر می‌توان بدون سرمایه، تکنولوژی و سازمان که عناصر اصلی مدرنیته هستند، پیش رفت. مشکلات جامعه ما بیشتر از توسعه‌نیافتگی است، نه از توسعه. غرب تجربه زیسته خودش را به انتقاد نشسته. عقلانیت انتقادی که مدرنیته ره‌آوردش است، کمتر نسبتی با ما دارد. طبیعتا سنت وقتی که سنت بود و کسی هم به آن توجه خاصی نداشت، در تأمل با مدرنیته بود که زندگی گذشته شد سنت؛ برای کسانی که از آن فاصله گرفته بودند… پست مدرن (اگر وجود و حیاتش را بپذیریم) نیم‌نگاهی به سنت‌ها دارد، اما داعیه برگشت به آن را ندارد.

بحث مجازی درباره تشکیل فراکسیون مناطق لرنشین

ترکارانی در تایید نظرات کریمی افزود:دقیقا. مشکلات الان ما بیشتر ناشی از سنت و توسعه‌نیافتگی است. نه از مدرنیته!

دکتر ابراهیم خدایی در نقد مباحث و نظرات دکتر ترکارانی اینگونه به گفت‌وگو نشست: شما اصالت را به مفهوم صحت، خلوص، قدمت و کهن‌بودن گرفته‌اید. اصالت بدین معنا فضیلت نیست و در دنیای امروز نمی‌تواند مبنای یک حرکت اجتماعی و انسانی عقلانی باشد. اما اصالت به معنی «محوریت و خودباوری» و در برابر فرعیت و حاشیه‌نشینی، می‌تواند محور فعالیت عقلانی قرار بگیرد. مردم تُرک و بقیه مردم ایران هرگاه ببینند محوریت و خودباوری آن‌ها در معرض تهدید است و دارای حقوق گروهی هستند که به نظرشان رعایت نشده است، این حق را دارند که از حقوقشان دفاع کنند. این کاملا در راستای همان جمله حضرتعالی است که فرموده‌اید: «پیوندهایی بر مبنای منافع مشترک و معیار‌های قراردادی و اختیاری» و با «قراردادی بودن» مدرنیته هم هیچ منافاتی ندارند.

اگر منافع مشترک این مردم اقتضا می‌کند که فراکسیونی در مجلس داشته باشند، کسی نمی‌تواند با استدلال‌های مدرنیته این حق و آزادی را از آن‌ها بگیرد. البته این حق و حقوق را می‌توان گرفت، اما با استدلال‌های ملی‌گرایانه و احتمالا شوونیستی.

دکتر سلیمان میرزاپور در پاسخ به نظرات ترکانی در حوزه مبحث «مدرنیته و فضاهای شهری» اینگونه پاسخ می‌دهد: مکتب پست مدرن سلبی نیست، حداقل در زمینه نظریات مرتبط با شهر رهنمودهایی دارد که نیاز امروز شهرهاست، اصل تنوع در المان‌ها، ساخت‌وساز و حتی فرهنگ شهری، مطالعات پدیدارشناسانه و نگاه غیرکالبدی به شهر و… همه از اندیشه پست مدرن تاثیر پذیرفته است. از طرفی برخی دوستان توسعه را مترادف مدرنیسم فرض می‌کنند که اصولا چنین نیست و توسعه امری حیاتی و لازمه تمام اندیشه‌های رو به جلو است.

دکتر خدایی ضمن پاسخ به اظهارات دکتر ترکارانی درخصوص اصول مدرنیته، به تبیین جنبش‌های قومگرایی در ایران پرداخت: در این‌که آیا با رشد حرکت‌های قوم‌گرایانه ایرانیت به خطر می‌افتد، باید گفت بله! اگر ایرانیت نتواند خود را با مطالبات مردمی منطبق کند و متناسب با منافع و علایق مشترک مردمش نباشد، به خطر می‌افتد.
بر مبنای همان اصل «آزادی از خاک و خون» مردم ایران حق دارند از میان ایرانیت و قومیت دست به انتخاب بزنند. البته این دو نه فقط لزوما در تضاد با یکدیگر نیست (و انتخاب یکی و کنار گذاشتن دیگری لزومی ندارد)، بلکه می‌تواند باعث هم‌افزایی نیز بشود. در تمام دموکراسی‌های شناخته‌شده جهان نیز فراکسیون‌های قومی و نژادی وجود دارند و به دموکراسی این کشورها کمک می‌کنند. فقدان این فراکسیون‌ها و فعالیت‌هاست که نشانه عدم دموکراسی است و نه وجود آن‌ها. اما نکته‌ای که برای بنده بسیار دغدغه و جالب توجه می‌نماید، این است که لرها بیش از هر گروه فرهنگی دیگری در ایران نیاز به فعالیت‌های قومی دارند، اما کمترین تمایل و تلاش را در این زمینه‌ها دارند. همان‌طور که برخی دوستان در پیام‌های خود تاکید کرده‌اند مردم تُرک از نظر عدالت اقتصادی، فرهنگی و… در جغرافیای ایران وضعیت به مراتب بهتری نسبت به لرها دارند! این لرها هستند که امروزه باید برای بهترکردن شرایط خود بیش از هر گروه دیگری دست به هر تلاش و تقلایی بزند و با تمرکز بر امکانات جمعیتی، جغرافیایی، طبیعی و انسانی خود بکوشد موقعیت خود را بهبود بخشد. قومیت در واقع پتانسیلی برای لرهاست که استفاده‌ای از آن نمی‌کنند. امروزه بزرگ‌ترین منتقدان قوم‌گرایی در ایران لرها هستند، اما به نظر بنده این از عقلانیت برنمی‌خیزد، بلکه ریشه در بحران هویت ایشان دارند. لرها در بازی قومیت می‌توانند دست پُر داشته باشند، پس چرا با این بازی مخالفند؟ ناسیونالیست‌ها و شوونیست‌ها می‌گویند: «به عشق ایران»، اما شما که نگاه جامعه‌شناسانه، توسعه‌گرایانه و مدرن دارید و به درستی از این «عشق» و اسطوره‌بودن آن مطلع هستید، به پرسش بالا چه پاسخی می‌دهید؟ پاسخ من این است که لرها دچار بحران هویت، خودباختگی، از خودبیگانگی، نشناختن خود و امکانات فرهنگی و جمعیتی و جغرافیایی‌شان هستند؛ راه‌حل نیز ‌شناساندن این امکانات به آن‌هاست. این شناساندن به معین آگاه‌کردن آن‌ها از حقوق فرهنگی و اجتماعی خود و استعدادها و توانمندی‌های فرهنگی و طبیعی ایشان و سرزمینشان است. استعداد و توانمندی‌هایی که به باور من برای توسعه جامعه لر، در تعامل و هم‌افزایی با جامعه بزرگ‌تر ایرانی و جهانی، کافی است.

بحث مجازی درباره تشکیل فراکسیون مناطق لرنشین

سلیمان میرزاپور در ادامه بحث گفت: در هر صورت بنده رویکرد قومی و فرهنگی را در برنامه‌ریزی، نه به معنی سنتی و بازگشت به گذشته، بلکه نگاهی کاملا نو و جدیدتر از اصول مدرنیسم می‌دانم. دوره حل مشکلات تمام دنیا با یک نسخه به سر آمده، هر جغرافیا و اقلیمی راهکارهای توسعه‌اش متفاوت از دیگر مناطق و فرهنگ‌هاست.

دکتر ترکارانی ضمن نقد نظرات دکتر خدایی به شکاف‌های طایفه‌ای و گروهی موجود در جامعه لرها اشاره می‌کند و می‌گوید: جناب خدایی؛ ببینید ما در درون لرستان با شکاف‌های طایفه‌ای و گروهی مواجه هستیم. این تفرقه و عدم اتحاد، ریشه تاریخی دارد. وقتی شما این مردم را حول هویتی قومی می‌خواهید بسیج کنید؛ هویتی که یکی از ویژگی‌های تاریخی‌اش تفرقه و عدم اتحاد و… بوده است. بنابراین باید انرژی زیادی صرف یک چیز تا حدی غیرممکن کنید. شما چرا انرژی خود را صرف ساختن ملاطی دیگر غیر از هویت قومی نمی‌کنید؟ هویت قومی اگر هم بتواند در بیرون هم یکپارچه ظاهر شود، در درون حامل تفرقه و ضعف اطاعت‌پذیری، نظم‌پذیری و آسیب‌پذیری بالایی است. نمود عملی‌اش را در انتخابات اصلاح‌طلبان می‌بینیم که هیچ کس، فرد دیگری را قبول ندارد و از آسیب‌پذیری بالایی برخوردار می‌شود. تاریخمان را هم بخوانید، می‌بینید تا وقتی زور، پرزور بوده، مطیع بوده‌ایم. وقتی زور کم می‌شود، همه یک سر می‌شویم. سر به شورش برمی‌داریم.

بحث مجازی درباره تشکیل فراکسیون مناطق لرنشین

خدایی در این‌جای بحث با ترکارانی همراه می‌شود، اما به بحث «بوم‌گرایی و قوم‌گرایی» اقوام ایران می‌پردازد: ترکارانی با شما موافقم! تا زمانی که قومیت‌گرایی مساوی با سنت‌گرایی باشد، حداقل در حوزه قوم لر کاربردی ندارد. جریان بوم‌گرایی و قوم‌گرایی اگر در میان لرها بخواهد مبنای جنبشی شود، باید مرزبندی دقیقی با واپسگرایی و سنت‌گرایی داشته باشد. در این‌جا اصلا صحبت از مفید یا مضربودن سنت‌ها نیست، سنت‌ها مطمئنا گنجینه‌های ارزشمندی برای بهره‌برداری ما هستند، اما نباید بوم‌گرایی مساوی با سنت‌گرایی تعریف شود. به همین شکل تُرک‌ها و مخصوصا کُردها با پالایش سنت‌ها توانسته‌اند جنبش قومی بسازند و کار را به جایی برسانند که اکنون بخش قابل توجهی از لرستان فیلی را به خود جلب و جذب کنند (در ایلام و کرمانشاه).

اگر جنبش قومی و بومی لرها خود را از این تصورات کلیشه‌ای برهاند، اتفاقا تبدیل به همانی می‌شود که شما می‌خواهید! اگر شما می‌خواهید طوایف لر بر سر منافع فراطایفه‌ای (و فرامحلی و فراشهری)شان متحد شوند، یکی از چیزهایی که می‌تواند زمینه این اتحاد و فرارفتن از طایفه را ایجاد کند، قومیت است.
لربودن می‌تواند عامل همگرایی جمع کثیری از نمایندگان مجلس شود و سود آن هم بیش از هر کسی متوجه لرستان است. بنابراین لرستان باید جلودار مسئله قومیت باشد (بر مبنای انتخاب عقلانی) و بقیه لرها را هم به حرکت وادارد! چیزی که متاسفانه برعکس است و ما می‌بینیم در مجلس اگر حرکت‌های لریاتی هم می‌شود، از سوی بختیاری‌ها و جنوبی‌هاست. همان‌طور که تبریز پیشتاز فراکسیون تُرک است (چون بیشترین منافع را دارد) خرم‌آباد هم باید پیشتاز فراکسیون لر بشود. متاسفانه درباره قوم لر برعکس است. نماینده‌های خرم‌آباد بیش از بقیه پذیرفته‌اند که باید حاشیه‌نشین تفکر اصلاح‌طلبی و اصول‌گرایی شوند.

دکتر ترکارانی دلیل موفقیت ترک‌ها را در «تشکیل فراکسیون ترک‌ها» زمینه‌های اجتماعی آن‌ها می‌داند و اینگونه اشاره می‌کند: یکی از مولفه‌های هویت قومی لری زورسالاری است. اگرچه پیمایشی انجام نداده‌ام، اما احتمال می‌دهم میزان پذیرش سلسله مراتب، قانون‌‌پذیری و مسئولیت‌پذیری جمعی ترک‌ها خیلی بالا باشد. بنابراین بحث بر سر تعصب و یا خواست ترک‌ها به ترک‌گرایی نیست، بلکه این زمینه‌های اجتماعی ترک‌ها را به سمت ترک‌گرایی می‌کشاند، ولی این زمینه در لرها ضعیف است.

بحث مجازی درباره تشکیل فراکسیون مناطق لرنشین

دکتر ابراهیم خدایی ضمن تبیین مولفه‌های «بوم‌گرایی» به نقش هویت لری به‌عنوان یکی از سرمایه‌های لرها در «تشکیل فراکسیون نمایندگان لر» پرداخت: بوم‌گرایی موردنظر بنده عرصه «بایدها و نبایدها» است، نه عرصه «هست‌ها و نیست‌ها». بدین ترتیب اگر مثلا شما خصلتی منفی (با معیارهای توسعه‌ای) در میان لرها می‌بینید، این به منزله نفی اهمیت بوم‌گرایی نیست. این که لرها به فرض «زورسالار» باشند، نفی لزوم فعالیت قومی ایشان نیست، فقط کمک می‌کند ویژگی‌های ایشان را بهتر بشناسیم و به «بایدها و نبایدها»ی لازم برای فعالیت فرهنگی و اجتماعی میان آن‌ها برسیم. مثلا تشخیص بدهیم که «لرها زورسالار هستند» پس باید راه علاجی برای این مسئله پیدا کنیم. خدایی با اشاره به نشست تخصصی در انجمن جامعه‌شناسی لرستان مثالی را مطرح کرد:

بحث مجازی درباره تشکیل فراکسیون مناطق لرنشین

در جلسه‌ای که در در انجمن خدمتتان بودیم، جناب ندری گفتند ما ضرب‌المثل‌های لری را بررسی کرده‌ایم؛ تمایلات توسعه‌ای در آن‌ها نیست! (غیر از این‌که بنده این جمله را قبول ندارم) بنده پاسخ دادم به فرض نبود چنان ضرب‌المثل‌هایی، باید به فکر ساختن ضرب‌المثل باشیم.

بوم‌گرایی عرصه «ایجاد» است، نه عرصه «داشت». بر «داشته‌ها و هست‌ها» استوار است، اما فرایند اصلی آن این نیست که فلان ویژگی را داریم یا نداریم، بحث اصلی‌اش این است که بر مبنای این داشته‌ها چه بکنیم! بنابراین به‌طور خلاصه به نظر من «هویت لری» یک سرمایه برای استان لرستان است و جنبش لری مثل فراکسیون لرها در مجلس می‌تواند نمایندگان لر را از اقلیت‌های غیرتاثیرگذار در تصمیم‌گیری‌های کشور تبدیل به اکثریتی موثر کند.

دکتر ترکارانی ضمن تایید و همراهی با نظرات دکتر خدایی به فراطایفه‌ای و فرامنطقه‌ای مسائل قومی اقوام ایران پرداخت: دقیقا. من هم به اتحاد منافع فراطایفه و فرامنطقه‌ای بر سر مسائل محورهای مشترک معتقدم. این بسیج البته لزوما قومی نیست، ولی دربردارنده اقوام است. مثلا ما با کردها و حتی ترک‌های همدان و عرب‌های خوزستان به لحاظ توسعه‌نیافتگی زاگرس نقاط مشترکی داریم، ولی ظریفی به خاتمی می‌گفت: خاتمی عزیز؛ این گفت‌وگوی تمدن‌ها را اول درون کشور خودت به‌کار ببر، بعد بیار سازمان ملل. حالا من می‌گویم دوستان، ما اگر بتوانیم در درون لرستان به یک مکانیسم اجماع برسیم که چپ – رواست، خرم‌آبادی – بروجردی و… بر سر توسعه استان هم‌صدا شوند، آن‌وقت می‌توانیم به‌دنبال اجماع در سطح منطقه‌ای باشیم. اتفاقا در ایجادکردن با هم، هم‌داستانیم. ولی مصالح ما فرق می‌کند. شما می‌گویید از خشت‌های خانه پدربزرگ استفاده کنیم، من می‌گویم از مصالح روز بازار!

شاید شما بگویید این مصالح مدرن به بقیه نما نمی‌خورد، یا پا نمی‌گیرد، یا وقتی خودمان خشت داریم، چرا آجر بخریم؟ حالا این سوال‌ها جای بحث دارد. امیدوارم مثالم روشن باشد.

مجتبی ترکارانی در خاتمه بحث اضافه کرد: البته جناب خدایی؛ من هم به جبرگرایی تاریخی معتقد نیستم و معتقد نیستم که اگر گذشته چنین بوده، آینده نیز چنین خواهد بود. بنده به بازبودن آینده معتقدم، ولی خیال‌اندیش نیستم. ما لرها قابل تغییریم. مثل شما، لرها را کاملا بی‌عیب نمی‌دانم، ولی لازمه تغییر را بازکردن ذهن به روی فرهنگ‌های دیگر و پذیرش خطاهای خودی و اراده اصلاح داشتن می‌دانم.

پایان پیام

تنظیم‌کننده: اردشیر بهرامی

کد خبر : 27523 ساعت خبر : 8:30 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=27523
اشتراک در نظرات
اطلاع از
1 دیدگاه
چیدمان
اولین نظرات آخرین نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات

نماینده ای که سرباز تفکرات مرکز گرای چپ و راست باشد دردی از ملت لُر و مطالبات مدنی – اقتصادی شان دوا نمیکند، تفکرات غیرِ بومی اصلاح طلبی اصولگرایی متعلق به یک ” بوم ” دیگر هستند، و برای جغرافیای آن بوم سودمند میباشند نه مَنِ لُر و عرب و گوران و گیلک و بلوچ و ترک ! فراکسیون نماینده های مناطق لُر نشین یک ضرورت است در راستای تحقق و احیای حقوق مردم لُر. این حضرات نماینده باید بدانند نوچه ی سیاسیون و کویر گرایانی چون عارف بودن به به چَه چَه ندارد و جوانان هویت طلب لُر چنین حرکاتی را نمیپذیرند.