محیط زیست با کلیک کردن درست نمیشود
محیط زیست با کلیک کردن درست نمیشود
به گزارش پایگاه خبری گلونی،نشست نقش رسانهها در تغییر اقلیم در بیستودومین دوره نمایشگاه مطبوعات برگزار شد. نگار فیضآبادی در این نشست گفت: رسانه مثل تیغ جراحی میماند؛ هم میتواند جان یک نفر را نجات دهد، هم میتواند خیلی مخرب باشد. بستگی دارد این تیغ دست چه کسی باشد. متاسفانه در حال حاضر خیلی باب شده که رسانه دست کسانی است که یا اطلاعات معتبری ندارند و یا خیلی وقتها از رسانه به دلایل شخصی مثل شهرت و منفعتطلبی استفاده می کنند.
محیط زیست با کلیک کردن درست نمیشود
همه اینها میشود یک انگیزهای که طرف بیاید یک رسانهای را دست بگیرد، بدون اینکه هیچ تخصص و اطلاعاتی داشته باشد و در نهایت هم ضربه محکمی به محیط زیست میزند. یک زمانی این صحبت مد شده بود که اجازه دهید که محیط زیستیها و هر کسی از مردم که دلش میخواهد فعالیت محیط زیستی انجام دهد، انجام دهد و جلویش را نگیرید، ولی میخواهم بگویم الان طوری شده که باید به یک سریها باید بگوییم کاری نکنید و همین که کاری نکنید، شاید وضع بهتر شود و فکر میکنم این خودش آفت بزرگی است. یکی دیگر از مشکلاتی که شاهدش هستیم، این است که وقتی که رسانههای مکتوب، شنیداری و بهویژه فضای مجازی به دست افراد غیرمتخصص بیفتد باعث میشودکه مشارکت اجتماعی خدشهدار شود. خیلی وقتها همین استفاده نابجا باعث شده که جامعه منفعلتر شود. خبرها به دست مردم میرسد، ولی آیا مشارکت اجتماعی به شکل درستی اجرا می شود؟
فیضآبادی با انتقاد از اینکه یک گروه تلگرامی در قالب یک کمپین چند هزار نفره درست میشود و مردم کلیک میکنند و فکر میکنند کار تمام شد ادامه داد: مسئولیت اجتماعی آنقدر کم میشود که طرف فکر میکند با یک کلیککردن و با انتقال خبر از گروه یا کانال تلگرامی، مسئولیت خودش را انجام داده است. در صورتی که در دنیای خیالی خودش فکر میکند فعالیت و مسئولیتش را درست انجام میدهد، در حالی که در واقعیت اینطور نیست. متاسفانه با این شیوه، مسئولیت اجتماعی تقلیل داده شده. من فکر میکنم رسانه مثل یک فانوس میماند و تا زمانی که نقشه راه نداشته باشیم، به خودی خود هیچ کمکی نمیکند و این که راه را پیدا کنیم و مسائل تا حدودی حل شود بستگی به این موضوع دارد که رسانه دست چه کسانی باشد. از طرفی بزرگنماییها و کوچکنماییهایی که اتفاق میافتد، می تواند به عنوان یک آفت به محیط زیست ما ضربه بزند. این روزها استفاده از کلمه بحران، به شدت رونق پیدا کرده است این اغراق ها دیگر جامعه را بیحس کرده. از دیدگاه روانشناسی، رسانه این خاصیت را دارد که هم می تواند هیجان را به مردم انتقال دهد، یعنی هم باعث خشم و ترس مردم شود که تا حدودی لازم است اما نه به اندازه ای که این خشم و ناامیدی آنقدر زیاد شود که مردم در حوزه محیط زیست بگویند مگر چیزی مانده است که ما بخواهیم از آن حفاظت کنیم؟ بنابراین هم کارکرد رسانه و هم منابع طبیعی ما رو به زوال میرود. خیلی وقتها فقط داریم تخریبهای محیط زیست را منعکس میکنیم و من چون آموزش چهره به چهره هم داشتهام، دیدهام که مردم میگویند دیگر چه چیزی مانده است که ما بخواهیم کاری برایش انجام دهیم؟
این فعالمحیط زیست گفت: ما ظرفیتهای سرزمینمان را خوب نشان ندادیم و آن جاهایی که خوب باقی مانده، دیده نشده، به مردم شناسانده نشده و مردم امیدی ندارند و وقتی که امید مردم را از بین بردیم و وقتی که مردم احساس ناکارآمدی کنند، به هیچ عنوان نباید انتظار فعالیت و مشارکت اجتماعی داشته باشیم. از طرف دیگر رسانه میتواند خاصیت حساسیتزدایی هیجانی داشته باشد. یعنی چه؟ یعنی میتواند باعث عادیشدن اتفاقات ناخوشایند شود. خیلی وقتها ما آن خبرهایی را که در رسانهها میشنویم؛ آمار قربانیان، چه در جنگها، چه در تخریبها، دیگر عادی میشود. عددها مثل سه هزار میلیارد، مثل خیلی عددها، صفرهایش با یک صفر برایمان هیچ فرقی ندارد. وقتی آمار فرسایش خاک را میشنویم، وقتی آمار نابودی حیات وحش را میشنویم، دیگر برایمان تاثیری ندارد و این مساله در انتشار اخبار، که چگونه داریم خبرها را منتشر میکنیم، خیلی مهم است. یک رماننویس اتریشی میگوید: بیتفاوتی، بدترین نوع خشونت است. و این عادیشدن در نهایت باعث بیتفاوتی مردم میشود. زمانی که مردم بیتفاوت شوند، نه کاری از دست مسئول برمیآید، نه کاری از خبرنگار، نه رسانه و نه حتی مردم. و خیلی وقتها این رسانه میتواند انگیزه مردم را کاهش یا افزایش دهد؛ بستگی دارد که چگونه این کار را انجام دهد.
فیضآبادی با اشاره به حسن بزرگ رسانه که شکافهای بین مردم و مسئولان را پر کرده است افزود: خیلی از اخبار محیط زیستی و خیلی از معضلاتی که باید حل میشده و تا قبل از رسانههای فعلی، منعکس نمیشده حالا امروز به گوش مدیران رسیده و آنها هم دست جنباندهاند. از طرف دیگر کمک کرده مخاطب، از طریق فضای مجازی، دانش کسب کند و حالا اطلاعاتی را به دست بیاورد. اما خب اگر این دانش، دانش معتبری باشد که به نفع محیط زیست و مردم خواهد بود اما گاهی هم میبینیم که این دانش، دانش معتبری نیست. عددهایی میشنویم که اصلا نمیدانیم چقدر می شود به آنها اطمینان کرد. ولی چون گوینده خبر، آدم معتبری است، خیلی وقتها به آن شخص و عدد رجوع میکنیم و آن را منتشر می کنیم. در حالی که ممکن است آمار، ارقام اشتباهی باشند. رسانه امروز یک مقدار شبیه به بازار مسگرها شده و هر کسی دارد ساز خودش را میزند و تا زمانی که فعالان محیط زیست به نظرات واحدی نرسند و توافقی بین آنها وجود نداشته باشد، مردم هم سردرگم میشوند که باید چه کاری انجام دهند. در نهایت توسط رسانه و با انتقال خبرها مخاطب را با بمباران اطلاعاتی مواجه می کنیم. یکسری اطلاعات که فقط به آنها میرسد، بدون اینکه بفهمند نقش خودشان چیست و یا اینکه اصلا کارآمد هستند، نقشی دارند، میتوانند کاری به نفع محیط زیست انجام دهند یا نه.
پایان پیام
کد خبر : 28018 ساعت خبر : 8:17 ب.ظ