سه کتاب از محمد حسن شهسواری منتشر شد
سه کتاب از محمد حسن شهسواری منتشر شد
به گزارش پایگاه خبری گلونی به نقل از سایت خوابگرد، محمد حسن شهسواری: اوائل دیماه از تجدید چاپ سه رمان «پاگرد»، «شب ممکن» و «وقتی دلی» خبر دادم. اکنون سه کتاب دیگر از من منتشر شده که چند کلمهای دربارهشان مینویسم.
شهربانو، چاپ سوم، چشمه
شاید الان بتوانم راز انتشار این داستان بلند پس از رمان «شب ممکن» را بگویم. این کتاب یک دلیل اساسی برای انتشار داشت و یک دلیل مهم برای نوشته شدن.
شب ممکن با طوفانی از تأییدها روبهرو شد. همیشه از قرار گرفتن در چارچوب میترسیدم و میترسم. انتشار «شهربانو» در مسیر نویسندگی من، دقیقاً برای شکستنِ این چارچوب بود. یک جور اسیدپاشی بر چهرهی محبوب «شب ممکن».
سه کتاب از محمد حسن شهسواری منتشر شد
اما نگارش داستان، انگیزه و سبب دیگری داشت. در آن سالهای تفوّق نگاه احمدینژادی به کشور، بخشی از حکومت سعی میکرد رزمندگان را (مثلاً با ساخت مجموعهی اخراجیهای مسعود دهنمکی) از جنس لمپنهایی تصویر کنند که آن روزها مشغول کتک زدن مردم در خیابانها بودند. همینهایی که در مراسم تشییع آیتالله هاشمی رفسنجانی به آزار جنسی زنان و دختران میپرداختند. این مسئله همیشه بر من گران میآید. زیرا محترمترین و پاکترین و مؤدبترین آدمهایی که در آن دوره از زندگیام میدیدم، جوانهای نازنینی بودند که در آن سالهای آتش و خون به جبهه میرفتند. یادتان هست چندی پیش چه احساسی به آتشنشانهای حادثهی تلخ پلاسکو داشتید؟ یادشان سبز و روحشان شاد، اما بچههای رزمنده در تمام آن هشت سال چنین زندگی میکردند. فرشتگانی که میسوختند تا زنده بمانیم. بدون شک برخیشان بعد از جنگ درّنده شدند و به جان مردم افتادند، اما آن که جانش را بر سر دست میگیرد و تقدیم میکند، در تمام لحظات جانفشانی، نیکیِ محض است.
شهربانو تلاشی بود برای نشان دادن چهرهای که من از رزمندگان و خانوادهشان درک کردم. که البته الان یقین دارم اصلاً در خور آن بزرگان، بهخصوص همسران جانبازان و شهدا که خود کمال ایثار هستند، نبود. برای همین، این روزها دارم تمام هستی و جانم را میگذرام تا در رمانی که در حال نگارش آن هستم، سر سوزنی از شرمندگی آنان به در آیم.
کلمهها و ترکیبهای کهنه، چاپ دوم، چاپ اولِ چشمه
این اولین کتاب من است. داستانهایی که از ۲۱ تا ۲۶ سالگی نوشتهام. در مورد سرنوشت این کتاب، پیش از این، در محبوبترین و خاطرهانگیزترین نوشتهی زندگیام مفصل نوشتهام که اگر دوست دارید میتوانید آن را از بایگانی خوابگرد قدیم بخوانید.
فقط این که، چاپ دوبارهی این مجموعه داستان را پس از بیست سال، مدیون بهرنگ کیاییان هستم که شش سال پیش پیشنهاد تجدید چاپ آن را داد. اکنون بعد از این همه سال گیر کردن پشت سد ممیزی، بدون حتا یک کلمه حذف (فقط نام داستان Hollow Wood به «تربیت صحیح پسرم» تغییر یافته) در نشر محترم چشمه منتشر شده است.
میم عزیز، چشمه
خب این یکی داستانی دارد پر آب چشم، که اصلاً نمیخواهم با گفتن جزئیات سرتان را درد بیاروم. فقط این که بالأخره بعد از پنج سال ماندن در ارشاد، این روزها نسخهی کاغذیاش در دسترش مخاطبان است. میم عزیز بدون شک تکنیکیترین رمان من است که بیشتر به مذاق کسانی خوش خواهد آمد که علاقهمندِ رمانهای تجربیاند. تلاشی طاقتفرساست برای نگارش یک «متافیکشن» خواندنی.
دیگر خیلی بعید است دوباره رمانی مانند شب ممکن یا میم عزیز بنویسم، اما این دو رمان را به عنوان یادگاران دورهای از علاقهام به داستانگویی تجربی گرامی میدارم. امیدوارم علاقهمندان خاص این دسته از رمانها «میم عزیز» را بپسندند. چون خاضعانه معتقدم که نویسنده یاریگری جز خواننده ندارد. خوانندهی همین زمان و دوره. و تقریباً همیشه حق با برآیند نظر اوست. حواله دادن به تاریخ التیامبخش خوبی است، اما تقریباً در ۹۹ درصد موارد، خیال خام است.
پایان پیام
کد خبر : 34802 ساعت خبر : 0:22 ق.ظ