طنز/نسلی که در سینما منقرض شد

طنز/نسلی که در سینما منقرض شد

پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: به گزارش خبرنگار ما، سال‌ها است که هنرمندانِ بزرگِ تاریخ معتقدند: هنر، توان و مهارت خلق زیبای است و انسان با مشاهده‌ی هنرِ یک هنرمند از زیبایی سرشار می‌شود و هنر روحش را جلا می‌بخشد. خبرنگار ما که از این تعاریف چیزی متوجه نشده بود، به میان مردم رفت تا نظر آن‌ها را در مورد هنر و اثرات آن بر روح پاک انسان، جویا شود.

پسر جوانی که روی پل عابر پیاده ایستاده بود، به خبرنگار ما گفت: پدر من یک ماه پیش عمل قلب بازش را انجام داد و خدا را شکر موفقیت‌آمیز بود، منتهی دکتر اخطار داد که به هیچ وجه نباید به پدرم استرس و اضطراب وارد شود. او پیشنهاد کرد برای این‌که حال پدرم خوب شود، بیشتر به هنر توجه کند. سینما برود، نمایشگاه عکاسی و نقاشی برود. تئاتر ببیند. پدرم هم برای آن‌که به شدت از مرگ می‌ترسید و دوست نداشت به این زودی‌ها این جهان را ترک کند به ما اصرار کرد که به سینما برویم و یک شاهکار سینمایی ببینیم. البته ما کلاً خانوادگی از مردن و مرگ می‌ترسیم. برای همین، ما هم یک فیلم سینمایی معروف و خوش‌ساخت را انتخاب کردیم و خانوادگی به دیدن آن رفتیم.

دقیقه‌ی یک فیلم، نقش اول مرد، زنش را کتک زد. دقیقه‌ی دو بچه‌شان سقط شد. دقیقه‌ی سه، مرد به زنش خیانت کرد. از دقیقه چهار تا دقیقه ده زن گریه کرد. دقیقه یازده مرد معتاد شد. دقیقه دوازده مرد مجدداً زنش را کتک زد. از دقیقه‌ی سیزده تا بیست زن مجدداً گریه کرد. دقیقه‌ی بیست و یک، پدرم رگ دستش را زد و به خاطر غم و اندوه حاکم بر جامعه خودکشی کرد. خبرنگار ما با نگرانی گفت: پس وسط فیلم پدر را به بیمارستان بردید؟ پسر جوان گفت: نخیر. غم فیلم این‌قدر زیاد بود که ما غم خودمان را فراموش کردیم. غم از دست دادن پدر در برابر مظلومیت آن زن چیزی نبود. دقیقه‌ی بیست و دو زن درخواست طلاق داد. دقیقه بیست و سه، برادرم رگش را زد. دقیقه‌ی بیست و چهار مرد باز هم زنش را کتک زد و از خانه بیرون کرد. دقیقه‌ی بیست و پنج عمویم رگش را زد. دقیقه‌ی بیست و شش شانس آوردیم برق رفت وگرنه نسل‌مان منقرض می‌شد. واقعاً روز تلخی بود. الآن من هم می‌خواهم خودم را از این بالا به پایین پرت کنم تا مقداری از غم مصیبت امروز کم کنم. خبرنگار ما با دل‌سوزی گفت: بمیرم الهی. برای از دست دادن پدر، برادر و عمویت می‌خواهی خودکشی کنی؟ پسر جوان پاسخ داد: نخیر. برای این خودکشی می‌کنم که دقیقه‌ی هشتاد برق آمد و زن خودش را از بالای پل عابر پیاده به پایین پرت کرد.

طنز/نسلی که در سینما منقرض شد

یکی از کارگردان‌های معروف سینما به خبرنگار ما گفت: خیلی‌ها از ما ایراد می‌گیرند که چرا فیلم‌های ما تلخ است و چرا تِم همه‌ی آن‌ها خیانت و طلاق و اعتیاد است.  در جواب این عزیزان باید بگویم که این مشکلات، مسئله‌ی اصلی این روزهای کشور ما است. این حقیقتی است که هرگز نمی‌توان آن را کتمان کرد. امروزه هرجای جامعه را که نگاه می‌کنیم، این مشکلات را می‌بینیم. مردم شدیداً با این مشکلات دست‌وپنجه نرم می‌کنند. خبرنگار ما از آقای کارگردان پرسید آیا در خانواده‌ی شما هم کسی با این مشکلات روبه‌رو هست؟ آقای کارگردان عصبانی شد، یقه‌ی خبرنگار ما را گرفت، او را به دیوار چسباند و گفت: خانواده‌ی خودت با این مشکلات روبه‌رو است. صد جدوآبادت این مشکلات را دارد. حرف دهانت را بفهم.

یکی از کارشناسان سینما در مصاحبه با خبرنگار ما اظهار داشت: این روزها هرکس بدبختی بسازد، خوشبخت می‌شود. یعنی هر کارگردانی که فیلم تلخ‌تری بسازد، منتقدان و اهالی سینما بیشتر هنرش را ستایش می‌کنند. هر بازیگر مردی هم که بخواهد سیمرغ بلورین بگیرد، باید بتواند خوب دادوهوار بکند. اگر آن لالوها کله‌اش را هم به دیوار بکوبد که دیگر شاهکار است و سوپراستار می‌شود. بازیگران زن هم برای گرفتن سیمرغ، کافی است خوب گریه کنند و ضجه بزنند. برای همین، من همیشه به هنرآموزان پیشنهاد می‌دهم برای بهتر داد زدن و بهتر گریه کردن، آب‌جوش و پیاز را فراموش نکنند.

خبرنگار ما در پایان این گزارش یک دستگاه سماور آپولون خریداری کرد و وارد عرصه‌ی بازیگری شد. او اکنون در کاخ جشنواره جلوی لنز دوربین‌ها فیگور می‌گیرد و جواب سلام ما را هم نمی‌دهد.

عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.

برای تبلیغ در گلونی کلیک کنید.

پایان پیام

کد خبر : 34408 ساعت خبر : 0:20 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=34408
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات