فقر و رئیس جمهور آینده

پایگاه خبری گلونی، نگار فیض‌آبادی: سه حرف دارد. اما حرف‌های زیادی در دل خودش جای داده است. راست و درست است که می‌گویند «فقر» ریشه بسیاری از آسیب‌های اجتماعی است. در مملکت خودمان، درباره فقر حرف‌های بسیاری شنیده‌ایم. اما برای زخم وخیم فقر، آیا حرف و شعار، التیام بخش خواهد بود؟ زخمی که به نظر می‌رسد این روزها، روی تن شهر جا خوش کرده است. اما انگار آب در دل کسی تکان نمی‌خورد.

از شهر بیرون برویم و نگاهی به روستاهایمان بیندازیم. روستاهای زیادی داریم که ساکنان‌اش به دلیل نبود امکانات و بی‌پولی، راهی شهرها می‌شوند. روستاها خالی از سکنه و شهرها با تعداد زیادی از مهاجران روبرو می‌شوند که فرهنگ خاص خودشان را دارند. خود مهاجرت، چه به دلیل فقر و یا به دلیل از بین رفتن محیط زیست روستایی و منابع طبیعی، آسیب‌های دیگری را به دنبال خودش می‌کشاند. انگار که دردها همدیگر را صدا کرده باشند. سرقت و دزدی، بی‌خانمانی، اعتیاد، بیماری و هزار و یک درد دیگر، همگی از دامان فقیر، متولد می‌شوند. و چه تولد بدیُمنی ست که هر سال با عملی نشدن شعارهای مسئولان، یک سال دیگر، به عمر آسیب‌های اجتماعی کشورمان اضافه می‌شود.

مهاجران خانه به دوش برای پیدا کردن یک سقف امن و کاری مناسب، به هر دری می‌زنند. اما باز کردن درها برای مبتلایان به دردهای اجتماعی، به دست صاحبان قدرت میسر است. راه دور نرویم. کافی ست نگاهی به کارتن‌خواب‌های شهرمان بیندازیم. چند روزی هست که در مسیرم می‌بینم‌شان. تعدادشان روز به روز دارد بیشتر می‌شود. کارتن‌خواب‌هایی که تمام دار و ندارشان همان چند تکه مقواست. شب روی آنها می‌خوابند در حالی که برخی از مسئولان سهل‌انگار، با خیال تخت، خواب هفت پادشاه را می‌بینند.

انحرافات اجتماعی، در چارچوب خانواده شکل می‌گیرد. خانواده‌ای که هم از جامعه تاثیر می‌پذیرد و هم بر آن تاثیر می‌گذارد. خانواده، نظام آموزشی و اجتماع، سه رکن اصلی هر جامعه‌ای ست که لازم است صاحبان قدرت، به این سه حوزه، توجه کنند و برای بهبودش، هزینه اختصاص دهند. مدیرانی که ادعا می‌کنند مردم برایشان حکم سرمایه دارند اما فقط ادعا می‌کنند، نمی‌توانند درمانگران خوبی برای درمان دردهای مردم باشند. مردمی که با بی‌خانمانی و نداری، دست و پنجه نرم می‌کنند. دست‌های زمختی که سوز سرمای زمستان، آنها را کرخت کرده. گرمای تابستان برای پیرمردی که سلامتی اش با زوال روبروست به دلگرمی‌اش کمک نخواهد کرد. بهار، برای کودکان کار، زنان و مردان کهنسالی که در خیابان‌ها برای لقمه نانی، پرسه می‌زنند، شبیه خزان است. گویا فقر، پدیده‌ای ست چهار فصل که هر سال تکرار می‌شود.

کمی، سواد کافی است برای خواندن دیوارهای شهر و تیتر مطبوعات. دیوارهایی که آگهی فروش اعضای بدن را در آغوش کشیده‌اند. مجله‌ای که در سال ۹۵ تیتر زده بود “فروش بچه از ۱۰۰ هزار تا ۶۰ میلیون تومان” چه کسی قرار است مافیای کودک‌فروشی را در نطفه خفه کند؟ چه کسی می‌تواند تیتر سیاه رهن و اجاره کودکان را از روزنامه‌ها خط بزند؟ البته نه با تیغ بی رحم سانسور. بلکه با قدرت، مدیریت، کارآمدی و انسانیت؛ که همگی فراتر از سواد خواندن دیوارهای شهرند. رئیس جمهوری که بتواند این انحرافات اجتماعی را ریشه کن کند. همراه با برنامه‌ای جامع که به گوش خسته مردم استراحت بدهد. مردمی که سال‌هاست فقط شعار شنیده‌اند.
اگر صلاحت شما کاندیدای ریاست جمهوری، تایید شد و رای آوردید فراموش نکنید که فقر، به سرمایه‌های اجتماعی و به جان مردم دستبرد می‌زند. فقر، دزد خاموشی ست که آرامش را از جامعه سرقت می‌کند و دردها را ضرب در بی‌نهایت می‌کند. اگر سودای رئیس جمهور شدن در سر شماست و می‌خواهید در عرصه سیاست و قدرت، عرض اندام کنید نگاهی به آگهی فروش عضوهایی بیندازید که چوب حراج به آنها خورده است. البته همه ما نگاه کردن را بلدیم. ما مردم ایران، به جز تماشا، نیازمند اقدام فوری و عملکرد صحیح مسئولان دولتی و در صدر همه آنها، رئیس جمهور آینده هستیم.

رئیس جمهوری لایق ریاست است که صرفا شعار ندهد و سرمایه‌های اجتماعی، انسان‌ها برایش، شان و منزلت داشته باشند. دغدغه حقیقی یک رئیس جمهور، تایین می‌کند که کابینه‌اش چه کسانی خواهند بود. افرادی دلسوز، مسئول و عملگرا که راه‌های پیشگیری و درمان دردها و آسیب‌های اجتماعی را بشناسند و به این سوال‌ها پاسخ بدهد که اگر انسانی، به دلیل بی پولی، تصمیم می‌گیرد تا عضو بدنش را بفروشد، آیا شمای رئیس جمهور، به عنوان “دگر عضوها”، قرار و آرامشی خواهی داشت که شب را آسوده بخوابی؟ راستی کسی می‌داند وقتی کودک فروخته شود، “کودکی” قرار است در کدام بازار شومی، به حراج گذاشته شود؟

پایان پیام

کد خبر : 40252 ساعت خبر : 3:35 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=40252
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات