سنگتمام یک آلبوم برای موسیقی گیلکی
پایگاه خبری گلونی، بهروز مهدیزاده: در عصر جهانی شدن بسیاری از خردهفرهنگها یا حذف میشوند یا اثرگذاریشان کمرنگ میشود. دنیای پیرامون ما از فرهنگهای غنی محصور شده که هر یک به طریقی خود را در عرصه عمل متبلور میسازند.
یکی از درخشانترین المانهای فرهنگی در سراسر دنیا موسیقی است. حال در این دنیای به شدت کوچک شده، فضای رقابت برای موسیقی محلی در تمام دنیا بسیار تنگ شده است، به طوری که موسیقی فولکلور ملل جای خود را به موسیقی پاپ و مشتقات آن داده و یا اینکه جذابیت خود را در بین نسل جوان از دست داده است. موسیقی که برای زنده نگه داشتن خرده فرهنگ ها نقش بسیار حیاتی داشته، امروزه اثری از جایگاه اولیهاش دیده نمیشود.
اما در همین وضعیت بغرنج، برخی از کشورها توانستند با تبلیغات و حمایت گسترده ، موسیقی فولکلور خود را به جهانیان نشان دهند. مثالش موسیقی کانتری و جز آن است که اگرچه در رقابت با موسیقی پاپ به کلی عرصه را باختهاند اما توانستهاند در سالهای اخیر با بازآفرینی کارهای ماندگار و خلاقانه در توسعه فرهنگ بومی اثرات به یادمانی بگذارند. به عنوان مثال کسب جایزه نوبل ادبی توسط باب دیلن اسطوره موسیقی کانتری آمریکا نشان میدهد که علیرغم اقبال عمومی به یک فرهنگ مشترک (موسیقی پاپ) در تمام دنیا، همچنان انواع دیگر موسیقی میتوانند در جذب مخاطب موفق عمل کنند. اما این مسیر نیازمند ذهنهای خلاقی است که نه فقط باید قادر باشند موسیقی فولکلور را زنده نگه دارند بلکه باید توانایی عرضه محصولات خود در عرصه جهانی را هم داشته باشند.
در ایران به دلایل متعدد حمایت و سرمایهگذاری مناسب و درخوری در عرصه موسیقی محلی نشده است. ایران یکی از بینظیرترین کشورها به لحاظ تنوع فرهنگی و زبانی در سراسر دنیاست و از قضا بهترین راه حفظ و توسعه فرهنگ ایرانی در تمام دنیا و نشان دادن برتری فرهنگی در این دهکده جهانی همانا ارائه موسیقی فولکلور اقوام است. گیلان زمین هم از این قاعده مستثنا نیست. یکی از پیشگامان موسیقی فولکلور در ایران همواره موسیقیدانان و آهنگسازان گیلانی بودند. از عاشورپور گرفته تا ناصر مسعودی، پوررضا و به ترتیب نسل دوم گیلکیخوانان هریک به نحوی توانستهاند در توسعه و معرفی زبان گیلانی و فرهنگ این سرزمین موفق ظاهر شوند. ولی متاسفانه چد صباحی این موسیقی غنی در عرصه بازار نتوانسته جای واقعی خود را پیدا کند. دلیل عمدهاش بر میگردد به ارائه نشدن یا بهتر بگوییم ساخته نشدن کارهای خوب، هم به لحاظ موسیقیایی و هم به لحاظ ترانه و کارهای کیفی. کارهای ضیعفی که نه رنگ و بوی موسیقی فولکلور گیلانی را دارند نه به لحاظ فروش در عرصه بازار موفقیت کارهای اساتید نسل گذشته را داشتند. موسیقی درهمی که وجه مشترکش فقط زبان گیلکی بود اما به لحاظ تم موسیقی بیشتر شبیه پاپ لسآنجلسی بود تا موسیقی غنی محلی.
اما در برهوت موسیقی شاخص محلی، اخیرا آلبومی از بهرام کریمی منتشر شده که تا حد زیادی توانسته انتظارات مردم از موسیقی فولک را برآورده سازد. آلبومی که از ده قطعه تشکیل شده و به گفته منتقدین نقطه قوتش آهنگسازی بسیار خوب و ترانههای گیلکی با محتوایش است. اگرچه برخی معتقدند تنظیم این آلبوم در برخی از قطعات میتوانست بهتر باشد اما در مجموع بهرام کریمی که یکی از پژوهشگران عرصه زبان گیلکی است توانسته با توجه به ذائقه موسیقیایی مردم، قطعات زیبا و ماندگاری بسازد. تایید این ادعا را می توان در افزایش چشمگیر فروش آلبوم «گیلون وارش» در مدت بسیار کوتاه از عرضه این محصول در بازار موسیقی در نظر گرفت.
خواننده در این آلبوم سعی کرده است نه فقط المانهای فرهنگ بومی را به نحو مطلوبی به مخاطب بشناساند، که به درستی نشان دهد، زبان گیلکی در نقاط مختلف گیلان چقدر میتواند متنوع باشد. بهرام کریمی از لحاظ تم موسیقی و اهنگسازی به خوبی توانست تشنگی طبقه متوسط به شنیدن آثار مدرن گیلکی که دههها جای خالی آن در بازار موسیقی محلی حس میشد را برطرف کند. علاوه بر ویژگیهای مثبت ذکر شده، قطعاتی که در این آلبوم ساخته شده به نوعی بیان کننده موسیقی تلفیقی است که در آن ظرافتهای موسیقی محلی نه فقط شنیده میشود بلکه با بولد کردن زبان گیلکی شاخصهای موسیقی فولکور پررنگ هم شده است. در برخی از قطعات از فرمهای موسیقی جز در کنار المانهای موسیقی گیلانی استفاده شده است. یکی دیگر از نقاط قوت این آلبوم زنده کردن بخشی از زبان گیلکی است که سالهاست برخی از کلمات اصیل آن به دلیل غفلت رو به فراموشی بود، به طوری که فهمیدن کل ترانههای این آلبوم توسط شنونده بومی در برخی از قطعات مشکل است. به عبارت دیگر معنی و درک برخی از واژهها برای خود گیلانی ها نامفهوم است و این خود باعث شده که مردم بیشتر به ارزش آنچه که داشتند و اکنون ندارند پی ببرند.
بهرام کریمی همچنین در معرفی سنتهای گیلکی در این آلبوم سنگتمام گذاشته، نمونهاش ترانه نوروز بَل است که اشارهای است به جشن سال نو گیلانیان که بیانگر قدمت کهن این سرزمین و غنی بودن فرهنگ گیلکی است. هرچند با توجه به جمیع جهات در خلا موسیقی محلی، آلبوم گیلون وارش به طرز شگفتانگیزی توانسته شنونده نسل جوان و حتی نسل قدیمی این سرزمین را جذب کند ولی هنوز این سرزمین، این زبان و این فرهنگ نیاز به توجه بیشتر مسئولین در گسترش این نوع کارها دارد. ناگفته نماند این روزها حال و اوضاع زبان مادری مان مساعد نیست، مدتهاست حرف زدن به زبان گیلکی برای خیلی از جوانان نه تنها فضیلت نیست بلکه باعث شرمسازی آنان در جمع دوستان است. شاید با افزایش این قبیل آلبوم ها در بازار موسیقی بتوان قدم کوچکی در حفظ زیان و فرهنگ گیلانی برداشت.
پایان پیام
کد خبر : 48163 ساعت خبر : 1:28 ق.ظ