صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است
صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است
پایگاه خبری گلونی، عطیه عسگری:
دست
اسیر است و دستهایش بسته. اسیر است و عزیز، محکم و مغرور. ترجیح میدهد به جای آنکه دستهایش آزاد باشند ولی تسلیم و بالای سرش، بسته باشند ولی سر حرفش بماند. به گمانم دوست داشته دست روی سینه بگذارد و سلامی بدهد ولی نشده… شاید هم زیر لب خوانده باشد.
…
…
دوبیتی هم دو بیت از دست داده است
دلم تنگ است یا باب الحوائج
پا
مدافع حرم بزرگوار! شما نمیدانستید این داعشیها خیلی وحشیاند؟ فیلمهایشان را ندیده بودید؟ آیا نمیدانستید واقعی هستند؟ پس چرا از آنها نترسیدید؟ چرا پاهایتان نلرزید و رفتید؟ چگونه وقتی چهرهای با آن همه کراهت پشت سرتان ایستاده، هنوز اینقدر محکم رو پاهایتان ایستادهاید؟ میشود بگویید چگونه به ایمانی رسیدید که نگذاشت پاهایتان سست شود؟
انی احامی ابدا عن دینی…
صحرای بلا به وسعت همه تاریخ است
چشم
وای از چشمها که چه کارها نمیکنند. میتوانند دریایی از اشک شوند.
میتوانند خون ببارند، میتوانند به گویاترین شکل ممکن با آدمها حرف بزنند، میتوانند دلها را زیر و رو کنند… همه کار میکنند و این فقط مزد صداقتشان است که دروغ نمیگویند.
که هرگز نمیخواهند و نمیتوانند جای اخلاص، ریا، شهامت و ترس را عوض کنند.
خدا نکند که نافذ باشند و مومن، بلای جان آدمها میشوند. اصلا کار چشمها از همان روزی آغاز شد که به تاریخ نوشتند: فوقف العباس متحیرا…
گوش
قصه شهیدِ اسیر را خیلیها میشنوند اما همه یک حال نمیشوند. همه به یک اندازه منقلب نمیشوند. بعضی مصداق این آیه شریفه هستند: «خدا بر دلها و گوشهای آنها مُهر نهاده و بر چشمهاشان پرده افکنده و عذابی بزرگ در انتظار آنهاست».
مگر دشت نینوا در همه یکسان تاثیر کرد؟ خوش به حال آنانکه قرآن راهنمایشان است و با «آنانکه به غیب ایمان آرند» از ایشان یاد میکنند.
از گوش گفتیم و صدا و شنیدن، صدایی که دلهای مرده را زنده میکند. هر چند حرامیان ذبح کنند و زنده زنده سر بِبُرند،
فذبح الطفل من الاذن الی الاذن…
سر
و اما سَر. قصه ما به سر رسید.
سر نه، سرها. آن سری که سوره کهف را تلاوت میکرد. سری که به نیزه بلند است در برابر زینب. سری که چارهای نداشت جز کوفتن بر محمل. سری که مادر وهب نخواست و برگرداند. سری که در سه راهی شهادت جزیره مجنون قربانی شد.
قصههای ما از سر به سر نمیرسند، مگر نه اینکه «عـاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است
تـن بـی سر عجبـی نیست رَود گـر در خاک
سـر سربـاز ره عشـق بـه پیکـر عجب است»
آقای محسن حججی!
دست مریزاد پهلوان! خدا قوت دلاور! روی دهه هفتادیها سفید…
شهادت گوارایتان باد و سر سپردگیتان مبارک.
فقط التماس دعا، محتاج دو رکعت نماز بالاسر.
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
پایان پیام
کد خبر : 50028 ساعت خبر : 11:05 ق.ظ