قبل از خوردن کفش آن را واکس بزنید

قبل از خوردن کفش آن را واکس بزنید

پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: به گزارش خبرنگار ما، یکی از رسوم زیبای ما ایرانی‌ها در سال‌های گذشته، این بود که وقتی مادر خانواده غذایی خوش‌بو و خاص می‌پخت، یک ظرف هم برای همسایه‌ها می‌فرستاد تا آن‌ها را هم در این طعم و حال خوش شریک کند. آن‌ها هم بعد از مصرف غذا، درون ظرف مقداری از یک خوراکی می‌ریختند و به عنوان تشکر به صاحب ظرف می‌دادند. حالا اما سال‌هاست که این رسم به دست فراموشی سپرده شده است. خبرنگار ما که سال‌هاست موقع نهار و شام، با یک قابلمه‌ی رویی در دست، پشت در نشسته و چشم به در دوخته تا یکی از همسایه‌ها برایش غذا بیاورد، به میان مردم رفته تا نظر آن‌ها را در مورد این رسم زیبای فراموش شده جویا شود.

قبل از خوردن کفش آن را واکس بزنید

پیرمردی که روی نیمکت پارک نشسته بود، به خبرنگار ما گفت: قدیم‌ها مثل حالا نبود که طرف از گشنگی کفشش را گاز بزند و همسایه‌ی بی‌خیالش بگوید کفشت را واکس بزن بعد بخور. کثیف می‌خوری، دل درد می‌گیری‌ها. آن موقع‌ها همسایه‌ها به فکر هم‌دیگر بودند. اگر مادر خانواده‌ای به سفر می‌رفت، همسایه‌ها هر شب برای آن خانواده‌ غذا می‌بردند، هرکس غذای خوش‌بو و خوش‌طعمی می‌پخت برای همسایه‌های نزدیک هم یک ظرف می‌برد تا مبادا بوی غذا را استشمام کنند و دل‌شان بخواهد. قدیم‌ها وقتی درون خانه‌ای پیاز یا سیب‌زمینی نبود، فرزند خانواده را می‌فرستادند تا از همسایه بگیرد. اما حالا چه؟ دیروز ظهر همسایه‌مان آبگوشت بار گذاشته بود و بویش کل محل را برداشته بود. حتا از مراحل طبخ آبگوشت هم عکس گرفته بود و درون اینستاگرام گذاشته بود. رفتم در خانه‌شان تا دو تا نان لواش بگیرم. از سوراخ در نگاه کردند و وقتی مرا دیدند در را باز نکردند. جالب اینجاست که بلافاصله یک پی‌نوشت به پست اینستاگرام‌شان اضافه کردند و نوشتند: ما خونه نیستیم و رفتیم خونه مادربزرگ‌مون. این آبگوشت رو هم اونجا بار گذاشتیم. به همین برکت قسم.

پسر جوانی که روی نیمکت پارک نشسته بود، به خبرنگار ما گفت: همسایه‌ی دیواربه‌دیوار سمت چپی‌مان هر روز کلی غذای خوش‌بو و خوش‌مزه درست می‌کند. مثلاً امروز ظهر بوی شیرینی آمد، ده دقیقه بعد بوی آش رشته آمد، یک ربع بعد بوی کیک خانگی آمد، نیم ساعت بعد بوی حلوا آمد، ده دقیقه بعد بوی قرمه‌سبزی، یک ربع بعد بوی کباب کوبیده، نیم ساعت بعد زرشک پلو با مرغ، ده دقیقه بعد دلمه با خیار چنبر، یک ربع بعد کشک بادمجان و نیم ساعت بعد بیف‌استراگانف با گوشت کروکدیل نابالغ مردادماهی مغرور. خلاصه همین‌طور می‌خورند تا شب. یکی نیست به آن‌ها بگوید ما دل‌مان می‌خواهد یا نمی‌خواهد به درک، خودتان بیرون‌روی می‌گیرید. باور کنید از تمام این غذاها که گفتم حتا یک لقمه هم برای ما نمی‌آورند. یک لقمه که نمی‌دهند هیچ، هرشب هم می‌آیند از ما یک بسته قرص دی‌فنوکسیلات می‌گیرند.

خبرنگار ما در پایان این گزارش، همان‌طور که درون خانه نشسته بود و با یک قابلمه رویی به در خیره شده بود، در حال چرت زدن بود که ناگهان یکی از همسایه‌ها زنگ واحد خبرنگار ما را به صدا درآورد. خبرنگار ما که از ذوق و شوق فراوان فراموش کرده بود لباس مناسب بپوشد، با همان لباس‌های کم، در را باز کرد و بیرون پرید. گفتنی است زن همسایه که زنگ واحد خبرنگار ما را اشتباهی به جای چراغ راه‌پله زده بود، از خبرنگار ما به جرم ایجاد مزاحمت شکایت کرد و او را به زندان فرستاد. خبرنگار ما حالا هر روز با یک قابلمه رویی به آشپزخانه‌ی زندان می‌رود و هر غذایی که دلش می‌خواهد می‌خورد.

عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.

پایان پیام

کد خبر : 49270 ساعت خبر : 11:45 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=49270
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات