نگاهی به باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم‌آباد

نگاهی به باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم‌آباد

به گزارش پایگاه خبری گلونی،  نـادر آزادبخت و  لطیف آزادبخت در گزارشی نوشته‌‌اند:

در فصل پایانی سال ۱۳۹۵ به همت دولت تدبیر و امید و با تلاش مستمر عالیترین نهادهای تصمیم گیری در وزارت کشاورزی و سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و منابع طبیعی کشور بالاخره «باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم‎آباد» تأسیس شد، و امید به اصلاح و نوسازی و عمران و آبادانی این سرمایۀ ملی به تدبیر راهگشای دولت تدبیر و امید احیاء گردید. به دنبال این رخداد تاریخی که خبر مژده بخش آن زینت بخش ده‌ها خبرگزاری و رسانۀ مکتوب و مجازی استان و کشور شد، مسئولان مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی استان لرستان آستین همت بالا زدند و به شکرانۀ این نعمت، از فردای‌‌ همان روز تلاش‌های مؤثر و ماندگار خود را بر روی اصلاح و نوسازی و ترمیم زیرساخت‌ها و ساماندهی امور این باغ و بازگرداندن آن به عرصۀ تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی لرستان آغاز کردند. بالاخره امید بر تردید و یأس چیره شد و کسانی که دل در گرو آبادانی ایران عزیز و لرستان ِ سربلند و زیبا دارند، با تأسیس رسمی این باغ ملی، نفس راحتی کشیدند و با این تدبیر صائب و تاریخی، سایه‌های تهدید و تردید و یأس و نومیدی از فراز این سرمایۀ ملی برچیده شد.

نگاهی به باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم‌آباد

چنین باغی آن هم با این موقعیت و سابقه و تنوع گیاهی اگر در شهر‌ها و استان‌های برخوردار قرار گرفته بود، تا کنون نه فقط به عنوان یک مرکز علمی و تحقیقاتی مورد پشتیبانی مستمر دستگاه‌های ذیربط قرار گرفته بود، بلکه به خاطر برخورداری از یک تاریخچۀ حدوداً ۹۰ ساله یک میراث تاریخی کم نظیر استان به شمار می‌آمد، و به منزلۀ یکی از گرانبها‌ترین جاذبه‌های محیط زیستی و یکی از ریه‌های تنفس این شهر ساخته شده از سیمان و آهن مورد حمایت همه جانبه قرار می‌‎گرفت. در وضعیتی که تنوع زیستی جنگل‌ها و منابع طبیعی ناحیۀ زاگرس میانی به خاطر چالش‌های زیست محیطی سالیان اخیر در معرض تهدید جدی قرار گرفته و در چند سال اخیر برخی از گونه‌های نادر و منحصر به فرد آن به طورکلی از عرصۀ بقاء محو شده است، باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم آباد فرصتی بی‌نظیر است که با محوریت آن می‌توان به شکل مؤثر و هدفمند به مقابله با این چالش‌ها برخاسته و با ایجاد محیطی قابل کنترل و سازمان یافته برای توسعۀ تحقیق و پژوهش و تمرکز بر اکوسیستم زاگرس مرکزی، شرایط را برای محافظت از این ذخایر ژنتیکی دگرگون کند. اگر این باغ در استان دیگری بود، به عنوان مرکزی برای توسعۀ آگروتوریسم، ترمیم و نوسازی پوشش گیاهی، پایگاهی دانش بنیان به منظوراجتماعی کردن و نهادینه شدن پژوهش و آموزش کشاورزی و استفادۀ هدفمند و مؤثر از تشکل‌های اجتماعی حامی طبیعت و محیط زیست و در یک کلام مرکزی پویا برای هدایت راهبردی مدیریت بحران‌های محیط زیستی مورد استقبال و حمایت دستگاه‌های اجرایی قرار می‌گرفت.

با وجود این چالش‌های محیط زیستی و قرار داشتن منطقۀ ما بر روی کمربند تهدید و به هم پیوستن تدریجی حلقه‌های زنجیرۀ مرگ اکوسیستم (کم بارانی، فرونشست سطح آب‌های زیرزمینی، خشک شدن رودخانه‌ها و تالاب‌ها، پدیدۀ ریزگرد‌ها، مرگ و میر درختان بلوط ناحیۀ زاگرس، از بین رفتن ذخایر ژنتیکی، آتش سوزی جنگل‌ها، تغییر کاربری مراتع و منابع طبیعی و…)، آیا نباید رگ غیرت مردم و مسئولان ما بجنبد که باید هر چه سریع‌تر و قبل از ورود به وضعیت غیر قابل بازگشت، کاری کرد؟ آیا رشد کور و بی‌منطق یک یا چند بخش به قیمت تضعیف بخش‌های دیگر توسعه محسوب می‌شود؟ توسعه اگر سازمند و متوازن و سیستمی و همه جانبه پیش نرود، چه بسا نتیجۀ معکوس بدهد و آثار و عوارض ناخواستۀ آن به رکود و عقب افتادگی یک منطقه منجر شود. به گفتۀ معاون حقوقی و توسعۀ مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست «نبودِ نگاه سیستمی در مدیریت کشور و [فقدان] ارزیابی استراتژیک در اجرای پروژه‌های توسعه‌ای عامل اصلی بسیاری از بحران‌های محیط زیستی کشور است.» در چنین وضعیتی آیا نباید از خود بپرسیم بازگشت به عقب و تعلل و کارشکنی در روند برنامه‌های تحقیقاتی، پژوهشی و آموزشی این باغ ملی چه معنایی دارد؟ به راستی چه مصلحتی می‌تواند از اولویت نخست توسعه که برخورداری از محیط زیست سالم است، مهم‌تر باشد؟ جامعه‌ای که از حیات و پویایی و سرزندگی و نشاط طبیعی برخوردار نباشد، چگونه می‌تواند به توسعه و عمران و آبادانی دل خوش کند؟

نگاهی به باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم‌آباد

واقعیت آن است که دستگاه‌های اداری دولت در استان لرستان حداقل در رابطه با باغ ملی گیاه‌شناسی خرم آباد گویی با برنامه‌ها و اهداف و راهبردهای فرابخشی دولت تدبیر و امید در زمینۀ تثبیت و تأسیس این سرمایۀ ملی همنوا نیستند. در طول ۴ ماهی که از تأسیس این مرکز علمی و پژوهشی و نام گذاری و الحاق قطعی آن به منابع و سرمایه‌های ملی استان لرستان گذشته است، نه فقط هیچ حمایتی از سوی ادارات، نهاد‌ها و سازمان‌های محلی دولت تدبیر و امید از این باغ ملی به عمل نیامده، بلکه گویی حتی برخی از نهادهای اداری و خدماتی دولت در استان لرستان هنوز اهمیت و جایگاه و اولویت بی‌چون و چرای این اثر ملی را درنیافته‌اند. حق آن بود که بعد از ثبت این باغ تاریخی و نامگذاری آن به عنوان یک اثر ملی، تمام دستگاه‌های اجرایی استان به شکرانۀ این هدیۀ تاریخی دولت تدبیر و امید به یاری مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی آمده و شرایط و بسترهای توسعۀ این باغ ملی را فراهم می‌کردند، اما باعث شگفتی است که نه فقط چنین حمایتی از سوی دلسوزان توسعه و برخی از دستگاه‌های ذیربط، از این سرمایۀ استراتژیک استان لرستان و شهر خرم آباد دیده نمی‌شود بلکه حتی هنوز هم برخی از اجزای محلی دولت به روند مخالفت و مقاومت در برابر این تصمیم تاریخی ادامه می‌دهند.

ممکن است پرسیده شود که آیا مگر ممکن است کسی با تأسیس و ثبت یک باغ ملی، آن هم در شهری که مثل اکسیژن برای بقاء به آن نیازمند است، مخالف باشد؟ پاسخ متأسفانه مثبت است و لااقل در مورد باغ ملی گیاه‌شناسی خرم آباد وضع به همین منوال است. بگذارید ببینیم موضوع چیست و کسانی که از هیچ فرصتی برای بی‌اثر کردن تصمیمات عالی‎‌ترین سطوح مدیریتی وزارت کشاورزی ِدولت تدبیر و امید در خصوص این باغ ملی فروگذار نمی‌کنند، در این زمینه چه ادله و براهینی برای مخالفت و مقاومت خود دارند؟ براساس شنیده‌ها و اخبار تأیید نشده، یکی از پیشنهادات عجیبی که در این رابطه از سوی مخالفان تأسیس باغ ملی گیاه‌شناسی خرم آباد مطرح شده، قربانی کردن این سرمایۀ ملی و این میراث معنوی و تاریخی و اینجاذبۀ فرهنگی و سیاحتی و این فرصت بی‌نظیر پژوهشی و آموزشی در جشن آزادسازی محوطۀ تاریخی قلعۀ فلک ‎الافلاک است! شگفتا و حیرتا که‌گاه از روی اضطرار چه چیز‌ها که به ذهن بشر خطور نمی‌‎کند! این به آن می‌ماند که ما بخواهیم برای بهبودی یک عضو از بدن عضو سالم دیگری را قربانی کنیم! در اینکه رهاسازی عرصۀ تاریخی قلعۀ فلک الافلاک یک آرزوی دیرینه و یک مطالبۀ عمومی شهروندان خرم آباد و مردم لرستان است، شکی وجود ندارد. اما اگر قرار باشد که ما برای بازگرداندن سلامتی به یک چشم، چشم دیگر را از حدقه بیرون بیاوریم، آیا آن مثلِ تاریخی به ذهن متبادر نمی‌شود که «فلانی خواست زیرابرویش را بردارد، چشمش را هم کور کرد»؟

نگاهی به باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم‌آباد

در مدیریت استراتژیک منابع و ترسیم روندِ توسعه ملی و منطقه‌ای برای استفادۀ مؤثر از فرصت‎‌ها قاعده‎ای وجود دارد که از آن به عنوان «تحلیل هزینه – فایده» یاد می‌شود. مطابق این قاعده در انتخاب اولویت‌ها در یک فضای فرضی که چند آلترناتیو برای تصمیم گیری وجود دارد، تحلیل هزینه –فایده به شکل نظاممند نشان می‌دهد که کدام اولویت بر اولویت دیگر ارجحیت دارد. اگر ما بخواهیم همین مناسبت را به شکل سرانگشتی و حتی بر پایۀ عقل متعارف یک شهروند معمولی بر روی انتخاب اولویت باغ ملی گیاه‌شناسی خرم آباد و قلعۀ فلک‎الافلاک بیازماییم، ناچار هستیم که خروجی و غایت این دو مرکز را با هم مقایسه کنیم. باغ ملی گیاه‌شناسی خرم آباد جدا از آنکه یک امکان تفریحی و تاریخی و محیط زیستی است، (و از این نظر اهمیت آن تقریباً با اهمیتِ قلعۀ فلک الافلاک برابری می‌کند) از نظر تأمین سلامت و نشاط فیزیولوژیک مردم و پالایش کربن دی اکسید موجود در هوای شهر و تبدیل آن به اکسیژن (عامل اصلی بقاء نوع انسان و موجودات زنده) بر قلعۀ فلک الافلاک ارجحیت آشکار دارد. شهری که فضای سبز استاندارد و محیط طبیعی جذاب و اکسیژن کافی نداشته باشد، قرار است کدام جهانگرد را به خود جلب کند تا از آثار تاریخی آن (مثل قلعۀ بی‌نظیر فلک‎الافلاک) بازدید کند؟ حالا کسی به این پرسش پاسخ بدهد که مگر زمین ِخدا و عرصۀ پیرامون این شهر مظلوم (خرم آباد) چنان تنگ است که ما باید از روی ناچاری قائل به نابودی یک اثر تاریخی برای اثر تاریخی دیگری باشیم؟ حتی اگر ناچار باشیم تصمیم بگیریم که یکی از این دو سرمایۀ ملی و دو امکان و فرصت توسعه (یعنی قلعه و باغ ملی گیاه‌شناسی) به سودِ آن یکی قربانی شود، کدامیک از نظر تحلیل هزینه – فایده بر دیگری رجحان دارد؟

البته هیچ انسان معقول و دلسوزی بر روی ارزشمند‌ترین سرمایه‌های ملی و منابع استراتژیک استان، قائل به چنین مقایسه‎هایی نیست، اما وقتی که سایۀ بی‌مهری و بی‌توجهی به شکل مستمر بر فراز یک مکان طبیعی، تاریخی، سیاحتی، علمی و آموزشی جولان می‌دهد و منطق مخالفان تأسیس این مرکز ملی مبتنی بر این مقایسه است، راهی جز پیش کشیدن این تحلیل باقی نمی‌ماند. مدیران ارشد دستگاه‌های اداری استان به خوبی می‌دانند، که وجدان شخصی خودشان نیز با چنین تصمیمات شتابزده و بی‎قاعده‌ای مخالف است، اما پرسش دردناک این است که به راستی کسانی که به دنبال برداشتن تابلوی باغ ملی گیاه‌شناسی از سردر این مجموعۀ تاریخی و علمی هستند، چرا به جای آباد کردن این همه زمین مرغوب موجود در طرح جامع شهر خرم آباد، تنها باید به دنبال تملک و تغییر کاربری این سرمایۀ ملی باشند؟ آیا یک انسان دلسوز و متعهد به آموزه‌های دین حنیف اسلام و یک شهروند علاقمند به رشد و تعالی و توسعۀ استان می‌تواند گوهر آموزه‌های حیاتبخش دینی و توصیه‌های اخلاقی و ارزش‌های فرهنگی ایرانیان مبنی بر پاسداشت محیط زیست و حراست از سرمایه‌های ملی را ندیده بگیرد؟ آیا مدعیان و خانواده‌های گرامی ایشان نیز در همین شهر زندگی نمی‌کنند؟ آیا زیبایی و حیات و نشاط و سرزندگی محیط زیست، علاوه بر نقش اجتناب ناپذیری که در حفظ سلامت شهروندان دارد، بر روی اخلاق، فرهنگ و شادابی و طراوت نسل‌های متمادی تأثیر مستقیم نمی‌گذارد؟ آیا جاذبه‌های طبیعی و فرصت‌های تاریخی و تنوع زیستی به طور مستقیم بر روی صنعت گردشگری، اشتغال و تولید ارزشِ افزوده تأثیر نمی‌گذارد؟

آیا خرم آبادی که هم قلعه فلک الافلاک داشته باشد و هم باغ ملی گیاه‌شناسی زیبا‌تر و دلپسند‌تر است، یا خرم آبادی که یکی را برای دیگری قربانی کند؟ آیا قرار نیست در این رابطه منطق و مصلحت آشتی کنند و هر دو با هم هم آوا شوند و رشد و بالندگی استان به شکل بسیط و متوازن بر رشد و توسعۀ همزمان و همسوی تمام بخش‌ها مبتنی باشد؟ آیا می‌‎توان به آسانی از کنار فرامین الهام بخش قرآن در خصوص پاسداشت محیط زیست و منابع پایه گذشت؟ مثلاً آنجا که می‌‎فرماید: «هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُم» (سورۀ هود / آیۀ ۶۱) آیا کسی هست که این ندای آسمانی مولاعلی (ع) را ناشنیده بگیرد: «تقوا پیشه کنید در حق بندگان و شهر‌ها، که شما مسئول هستید؛ حتی در خصوص سرزمین‌ها و چهارپایان. انسان هرگز اجازه ندارد خود را‌‌ رها و لجام گسیخته و آزاد در بهره برداری از طبیعت بداند و حق ندارد با آلوده کردن و ویران ساختن طبیعت، به آسایش برسد.»

نگاهی به باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم‌آباد

حراست از سرمایه‌هایی که ارزش آن‌ها فرا‌تر از نسل هاست، یک وظیفۀ اخلاقی است که در اسناد فرادستی مورد قبول جهانیان نیز مورد تأکید قرار گرفته است. بنا به تعریف کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه (وابسته به سازمان ملل متحد) که در سال ۱۹۸۷ در گزارش این کمیسیون (با عنوان «آیندۀ مشترک ما») درج شده است، «توسعۀ پایدار، توسعه‎ای است در جهت رفع نیازهای نسل کنونی، بی‌آنکه توانایی نسل‌های آینده را در رفع نیاز‌هایشان کاهش دهد.» دو نکتۀ بارز در این تعریف وجود دارد: اول اینکه، توسعه پایدار به معنی سود بیشتر و رفاه بالا‌تر برای یک اقلیت نیست، و توسعه باید زندگی کلیۀ انسان‌ها را بهتر کند. و دوم اینکه توسعه نباید منابع را از بین ببرد و به محیط زیست آسیب برساند.» در اصل پنجاهم قانون اساسی نیز حفاظت از سرمایه‌های ملی یک وظیفۀ همگانی دانسته شده و قانونگذار به صراحت و بدون هیچ شبهه‌ای بر این اصل مهم اخلاقی تأکید نموده است که این منابع متعلق به نسل امروز و نسل‌های آینده است و تبعات تصمیم گیری‌های ما نباید امکانات نسل‌های آتی را در معرض خطر قرار دهد. این اصل مترقی و راهگشا با تلاش و مستندسازی پرفسور محمدتقی ابتکار که در آن زمان (سال ۱۳۸۵) مسئول سازمان حفاظت محیط زیست کشور بود به مسئولان نظام و اعضای خبرگان قانون اساسی پیشنهاد شد و ادلۀ دینی، اخلاقی و حقوقی آن چنان محکم است که جای هیچ گونه تردیدی در خصوص اولویت حفاظت از محیط زیست باقی نمی‌گذارد. در این اصل آمده است: «در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی می‌گردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آنکه با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.» در قوانین موجود در رابطه با تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغات کشور از جمله تبصره‌های یکم، دوم و سوم مادۀ ۱ قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغ‌ها (مصوب ۳۱/۳/۱۳۷۴ و اصلاحی ۱/۸/۱۳۸۵) قانون گذار مرجع اصلی تشخیص کاربری زراعی و باغی را وزارت جهاد کشاورزی دانسته و در ذیل تبصرۀ دوم این ماده به صراحت آمده است «نظر سازمان جهاد کشاورزی برای مراجع قضائی به منزله نظر کار‌شناسی رسمی دادگستری تلقی می‌‎شود.» حال سئوال این است در شرایطی که وزارت جهاد کشاورزی با اعزام عالی‎‌ترین مقامات خود (معاونین پارلمانی و تحقیقاتی وزیر جهاد کشاورزی و هیئت همراه و رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان) باغ کشاورزی خرم آباد را با عنوان «باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم آباد» رسماً افتتاح نموده است، چگونه می‌‎توان صراحت قانون را در این رابطه پشت گوش انداخت.

کسانی که نظرات راهگشای مقام معظم رهبری (دامهبرکاته) را در خصوص موضوع ممنوعیت تغییر کاربری اراضی زراعی و باغات تعقیب نموده‌اند، به خوبی می‌دانند که ایشان تا چه حد نسبت به این موضوع حساس بوده و نظرات خود را (که علاوه بر مبانی محکم حقوقی مشتمل بر توصیه‌های عالمانه و فقهی هم هست) در این رابطه مطرح نموده‌اند. ایشان در این خصوص فرموده‌اند: «تغییر کاربری غیرمجاز در زمین‌های کشاورزی خسارتی غیرقابل جبران است.» در جای دیگری از همین منبع رئیس وقت سازمان امور اراضی کشور از قول ایشان نقل کرده است: «در اسفندماه سال گذشته (۱۷ اسفندماه سال ۱۳۹۳) مقام معظم رهبری در سخنان بسیار مهمی درباره مسئله حفاظت از زمین و منابع ملی کشور تأکید کردند «حتی برای احداث حوزه‌های علمیه هم نباید جنگل‌ها را تخریب کرد.» ایشان در دیدار با مسئولان و دست اندرکاران سازمان حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی فرمودند: «حفظ محیط زیست یک وظیفه حاکمیتی است که باید با تهیه سند ملی محیط زیست و پیوست زیست محیطی برای همه طرحهای عمرانی و صنعتی و همچنین جرم انگاری تخریب محیط زیست، به این وظیفه بسیار مهم، عمل شود.» ایشان در پایان فرمایشات خود تأکید نموده‌اند: «مطالبی که باید بیان شوند، امروز گفته شد و از این پس مردم باید قضاوت کنند که کدام دستگاه‌ها به وظیفه خود برای حفظ محیط‌زیست عمل می‌کنند و کدام دستگاه‌ها برای حفظ محیط‌زیست، تلاش و اقدام لازم را انجام نمی‌دهند.» در فراز پایانی این بحث صرف‎نظر از نقش راهبردی باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم آباد در حفاظت از ذخائر ژنتیکی ناحیۀ زاگرس، ترمیم و نوسازی جنگل‌ها و مراتع استان، مدیریت پایدار منابع طبیعی و جنگل‌ها، توسعۀ پژوهش و آموزش کشاورزی، توسعۀ آگروتوریسم، اشتغال زایی و دیگر فواید این باغ ملی، اگر بخواهیم تنها نقش این فرصت استراتژیک را در پالایش هوا و بهبود فضای سبز شهر خرم آباد معیار قضاوت قرار دهیم، باز هم همین یک فایده، برای توجیه اولویت آن و لزوم حفاظت و پشتیبانی و تقویت آن کفایت می‌کند. برای کسانی که توسعه از نگاه آنان فرصت و امکانی برای بهزیستی و افزایش رفاه مادی، معنوی و فیزیولوژیک انسان است، حتی قطع کردن یک درخت هم باید یک فاجعۀ محیط زیستی تلقی شود. به راستی چه چیزی مهم‌تر از اکسیژن که عامل اصلی بقاء است؟ آیا باید حتماً نفس فرزندان و سالمندان ما از بوی دود و سرب معلق به شماره بیفتد تا به یاد فضای سبز بیفتیم؟ آیا در این مناسبات صرف تولید اکسیژن، یک مزیت نسبی محسوب می‌شود، یا خیر؟

نگاهی به باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم‌آباد

اگر جایگاه شهر خرم آباد (به عنوان مرکز و نمونه‌ای از شهرهای استان) را در رابطه با فرصت‌های محیط زیستی و از جمله سطح برخورداری مردم این شهر از فضای سبز، با دیگر شهرهای بزرگ کشور مقایسه کنیم، درخواهیم یافت که وجود مراکز طبیعی مهمی چون باغ ملی گیاه‌شناسی خرم آباد چقدر برای موجودیت و حیاتِ طبیعی این شهر لازم است. بر اساس اطلاعات موجود در سایت‌های خبری استان متوسط برخورداری از فضای سبز برای ساکنان شهرخرم آباد ۴ متر مربع است. حال آنکه اگر بخواهیم این موضوع را بر اساس استانداردهای مورد قبول جهان امروز و معیارهای متداول جوامع پیشرفته مورد سنجش قرار دهیم، خواهیم دید که حتی نیل به سطح سرانۀ فضای سبز کشور (به طور متوسط ۱۳ متر مربع) نیز با سطح این استاندارد‌ها فاصلۀ معنادار دارد. به عنوان مثال بر اساس استاندارد مورد قبول سازمان ملل متحد سطح سرانۀ فضای سبز در حالت نرمال و به طور متوسط باید بین ۲۰ تا ۳۰ متر مربع (به طور میانگین ۲۵ متر مربع) به ازای فرد باشد. در حالی که سرانۀ فضای سبز شهر خرم آباد به استناد مراجع ذیربط و اخبار درج شده در رسانه‌ها حدود ۴ متر مربع است. در جدول زیر فاصلۀ معنادار سطح برخورداری شهروندان خرم آباد از فضای سبز با سطح برخورداری شهروندان چند شهر مهم کشور مقایسه شده است.

این آمار اگر برای مسئولان استان نگران کننده نباشد، باید گفت زهی تأسف. اما اگر برای آنان غیر قابل قبول باشد (که انشالله همینطور هم هست) مدیران دلسوز و پرتلاش دستگاه‌های اجرایی استان باید نه فقط برای همیشه اولویت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و پژوهشی و فواید بیولوژیک، محیط زیستی و گردشگری باغ ملی گیاه‌شناسی خرم آباد را از جمله مهم‌ترین اولویت‌های توسعۀ استان و شهرستان خرام آباد قرار دهند، بلکه اجازه ندهند این سرمایه‌های استراتژیک استان به راحتی از دست بروند. اگر ما می‌خواهیم به مسئولیت تاریخی نسل خود در راستای توسعۀ اقتصادی و اجتماعی استان قدمی نیکو و به یادماندنی برداریم، این قدم قبل از هر چیز دیگر، بهبود محیط زیست و افزایش سرانۀ برخورداری شهروندان از محیط شاداب طبیعی و فضای سبز است. هر انسان مسئول و دلسوزی با دیدن این آمار‌ها در می‌یابد که باید برای همیشه در این استان محروم به تهدید و تحدید حیاتی‌ترین عنصر بقاء و پایداری انسان (یعنی طبیعت) پایان داد و بذرهای تازه‌ای کاشت و نهال‌های تازه‌ای غرس کرد تا حیات طبیعی سالم و مطلوب به این شهر و زیست بوم برگردد. شهروندان و مردم اصیل و انقلابی و ولایت مدار استان ما شایستۀ بهترین محیط زیست و پاک‌ترین هوا برای تنفس هستند و این مطالبۀ نخست آنان مسئولیت همه آگاهان و دلسوزان و مدیران دستگاه‌های اجرایی استان و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا و تشکل‌های مدنی و زیست محیطی و مطبوعات و رسانه‌ها را دوچندان می‌کند که نسبت به حراست از باغ گیاه‌شناسی زاگرس خرم آباد و دیگر سرمایه‌های ملی استان حساسیت به خرج داده و مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان و دیگر دستگاه‌های ذیربط را در راستای عمل به وظایف خطیر خود در استفادۀ مطلوب از این فرصت‌ها و امکانات استراتژیک استان یاری نمایند.

نگاهی به باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم‌آباد

مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی تمام امکانات خود را بسیج کرده است تا باغ ملی گیاه‎‌شناسی زاگرس خرم‎آباد در آیندۀ نه چندان دور مانند گوهری تابناک در این شهر تاریخی بدرخشد و به عنوان قدم نخست این روند رو به توسعه، در نظر دارد در حوالی پاییز سال جاری نخستین جشنوارۀ منطقه‌ای گل‌های داوودی با ارائۀ حدود ۵۰۰ گونۀ متفاوت و رنگارنگ از این گل را به شهروندان عزیز خرم‌آباد و دیگر شهرهای استان لرستان تقدیم کند. مردم ما نیازمند رویش و برکت و نشاط و سرسبزی و توسعۀ فرهنگ سازندگی هستند و ما نیز جز رویش و بالیدن حیات طبیعی این سرزمین چیزی نمی‌خواهیم. رویش درخت و گیاه که به راستی رویش و شکوفایی نوع ِ بشر به آن وابسته است. چه می‌ماند جز اینکه برای مسئولان دلسوز و آینده نگری که این فرصت را در اختیار این جغرافیای محروم و این مردم نجیب و پرتلاش می‌گذارند، از درگاه خداوند بزرگ ثبات قدم و موفقیت روزافزون آرزو کنیم.

عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.

نگاهی به باغ ملی گیاه‌شناسی زاگرس خرم‌آباد

پایان پیام

کد خبر : 47968 ساعت خبر : 0:56 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=47968
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات