باز آمد بوی ماه مدرسه
باز آمد بوی ماه مدرسه
پایگاه خبری گلونی، علی خضری: بازهم بوی ماه مدرسه به بینی مبارک بابا جانمان رسید و خرده نصیحتهای پدر پسریش شروع شد. اصلا نمیدانم این بوی ماه مدرسه چه خاصیتی دارد که بزرگترها را مجبور به اینکارها میکند. سهماه تابستان مارا به امان خدا ول کردهاند و محض رضای خدا یک نصیحت نکردهاند که پسرم، برو دوچرخهای، پلیاستیشنی چیزی بخر و یا این پول را بگیر و به فلان کلاس و بهمان باشگاه برو و… حالا که داریم به غروب تعطیلات نزدیک میشویم، خودمان کم استرس داریم این پند و اندرزها هم شده است آیینهی دق.
دیروز مثل بچهی آدم نشسته بودیم سریال مفرح تلویزیونی نگاه میکردیم که بابا جان کانالی عوض کرد و گفت: خوب پسرم، مدرسهها هم کم کم دارد باز میشود و تو هم باید خودت را آماده کنی. گفتم: باشد آماده میکنم ولی چرا کانال را عوض کردید؟
گفت: برای اینکه بفهمی یکی از راههای آماده سازی این است که دیگر نمیتوانی هر برنامه تلویزیون را که خواستی نگاه کنی. گفتم: چشم، انشالا از فردا شروع به آمادهسازی میکنم. اگر میشود بگذارید امشب این سریال را ببینم. در افق (شبکهی افق) خیره شد و گفت: پسرم هیچوقت کار امروز را به فردا مسپار.
گفتم: آخر ضربالمثل دیگری هم هست که میگوید “چو فردا شود فکر فردا کنیم” با مهربانی هرچه تمامتر پسگردنم را نوازش داد و گفت: هیچوقت روی ضربالمثل بزرگترت ضربالمثل نزن. والا ما بچه بودیم پایمان را جلوی بزرگتر دراز نمیکردیم.
صدایمان را جلوی بزرگتر بلند نمیکردیم. اصلا رویمان نمیشد در چشم بزرگترهایمان نگاه کنیم. حالا کارت به جایی رسیده که برای من ضربالمثل میگویی؟ هنوز بزرگ نشدی و به جایی نرسیدی میخواهی معلوماتت را به رخ من بکشی؟ یعنی تو یک الف بچه میفهمی و من نمیفهمم؟ بزنم… پاشو از جلوی چشمم…
پاشدم تا کار به جاهای باریکتر نکشیده از جلوی چشمش گم شوم که دیدم کنترل تلویزیون را برداشت و انگار نه انگار که داشته با من دعوا میکرده، کانال را عوض کرد و شروع به تماشای اخبار کرد. آرام آرام جلو رفتم و گفتم: باباجان میخواستید اخبار گوش بدهید چرا منرا لگدمال میکنید؟ میخواهید کولر را هم برایتان خاموش کنم؟
الان که دارم این متن را مینویسم دو روز است که در انباری و مشغول آماده شدن برای مدرسه هستم. اگر از من میشنوید احترام بزرگترهایتان را نگه دارید و به اخبار علاقهمند شوید.
پایان پیام
کد خبر : 54078 ساعت خبر : 11:37 ق.ظ