علم بهتر است یا ثروت

پایگاه خبری گلونی، علی خضری: پای تلویزیون نشسته‌ بودیم و بابا داشت ته اخبار را در می‌آورد. معمولا از آن‌جایی که ارزش علم و دانش از همه‌ی چیزهای دیگر بیشتر است، برای اینکه بینندگان اخبار تمرکز بیشتری داشته باشند، اخبار علمی را آخر از همه پخش می‌کنند. بابا جان ما هم برای اینکه هم اقتدارش را تا انتها به ما نشان بدهد و هم علاقه‌ی وافر خود را به علم و دانش به رخ ما بکشاند، اخبار علمی را هم به‌شدت گوش می‌کرد. گفتم: بابا، امروز انشاء داشتیم و معلم‌مان یک موضوع جالب داده است. می‌توانید کمکم کنید؟

گفت: حتما موضوعش “علم بهتر است یا ثروت” است.

گفتم: از کجا فهمیدید؟ واقعا باهوش هستید.

بادی به غبغب انداخت و گفت: پس چی خیال کردی؟ من همیشه در مدرسه شاگرد اول بودم.

گفتم: پس چرا دکتر و مهندس نشدید؟ چرا مجبورید از صبح تا شب در کارخانه کار کنید و آخر کار از دست صاحب‌خانه مخفی بشوید؟

اخم‌هایش را درهم کشید و گفت: باز من دوزار خندیدم و پر رو شدی؟ مثل اینکه هوس پس‌گردنی کرده‌ای.

گفتم: ببخشید، اشتباه خوردم. خوب اگر می‌شود کمک کنید انشایم را بنویسم.

گفت: خوب معلوم است دیگر. کاملا واضح و مبرهن است که علم از ثروت بهتر‌است. با علم و دانش است که انسان می‌تواند به مدارج والای انسانی دست پیدا کند. درحالی که مال و ثروت اصلا کسی را خوشبخت نمی‌کند. از قدیم گفته‌اند:” به مالت نناز که به یک شب بنده، به جمالت نناز که به یک تب بنده”

همین‌جور مات و مبهوت سخنرانی بابا شده‌بودم. ادامه داد: درویشی پسران را پند همی داد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا را اعتبار نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است…

پرسیدم: بابا، شما انقدر خوب بلد هستید صحبت کنید و رو نمی‌کردید؟ می‌شود همه‌ی این‌هایی را که گفتید برایم بنویسید؟
برخلاف انتظارم، بدون اوقات تلخی دفتر را گرفت و شروع کرد به نوشتن.

در همان حالی که مشغول نوشتن بود گفتم: بابا، آدم‌ها علم یاد می‌گیرند که به ثروت برسند، یا ثروتمند می‌شوند که به علم برسند؟

گفت: منظورت چیست؟

گفتم: منظورم این است که پول‌دارها بهتر می‌توانند درس بخوانند یا بی‌پول‌ها؟

معلوم بود چون دارد می‌نویسد تمرکز لازم را ندارد. گفت: واضح تر بگو ببینم چه می‌گویی؟

گفتم: مثلا خود شما. می‌گویید که درمدرسه همیشه شاگرد اول بودید، اما به دلایل مالی یا هردلیل دیگر نتوانستید ادامه‌ی تحصیل بدهید و مجبورید کارگری کنید. اما کسی که پول دارد فرزندش را درمدرسه‌ی خوب می‌گذارد. بعد بهترین کلاس‌های کنکور و بعد هم بهترین دانشگاه. بازهم سر بی‌پول ها بی‌کلاه می‌ماند.

دیگر دستش به نوشتن نمی‌رفت. خودکار را روی میز گذاشت. یک نگاهی به من و نگاه دیگری به نوشته‌هایش انداخت. لبخندی به من زد و دریک حرکت انتحاری برگه‌ی نوشته‌اش را از دفتر پاره‌کرد و به هزار قسمت غیرمساوی تقسیم کرد و تحویل من داد.

بعد با مهربانی دستش را روی شانه‌ام گذاشت و گفت: ببین پسرجان، حرفت کاملا درست است و من به تو افتخار می‌کنم که درک و فهمت انقدر بالاست. هنوز هم دیر نشده. اگر موافق باشی زنگ بزنم به اصغر مکانیک و از فردا بروی پیشش شاگردی.

این موضوع انشاء که معلمتان داده یکی از رسم و رسومات و مراسم آئینی مدارس و یک چیزی مثل ” اول مرغ بوده یا تخم مرغ” است. ما وظیفه‌داریم که بگوییم علم بهتر از ثروت است. به‌قول آن آقاهه در آن فیلم قدیمی: ” حالا ما به همه می‌گیم علم بهتره، شمام بگو علم بهتره. واردی که؟”
گفتم: اتفاقا فیلمش را دیده‌ام. خیلی قشنگ است.

در کسری از ثانیه پس‌ گردنم را مورد عنایت قرار داد و با فریاد گفت: چی؟ فیلمش را دیده‌ای؟ چشمم روشن… معلوم نیست می‌روی مدرسه درس بخوانی یا… خانم بیا تحویل بگیر، با این بچه بزرگ کردنت…

پایان پیام

ادامه این داستان دنباله‌دار را اینجا بخوانید.

کد خبر : 55378 ساعت خبر : 1:47 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=55378
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات