انتقام بهسبک عمه زری
پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: روز بعد اعلام نتایج کنکور، روز انتقام است؛ یعنی هرکسی به شیوه خودش انتقام خودش و خانوادهاش را از آدمی که در کنکور شرکت کرده میگیرد. عمه زری اینها از صبح یکبند زنگ میزدن، آنقدری که آنها علاقهمند بودند نتیجه کنکورم را بداند، هیچکدام از خودمان نبودیم. بار اول مادر با لحن مؤدبانهای گفت: «هنوز سایت بالا نیومده، ترافیکه دیگه. کنکورهها، شوخی نیس.» عمه زری گوشی تلفن را قطع کرد تا نیم ساعت آرامش نسبی در خانه حکمفرما بود، بار دوم که زنگ زد مادر صراحتاً گفت: «سایت لود نمیشه، خودمون بهتون زنگ میزنیم، نگران نباش اینقدر قند خونت دوباره بالا میرهها.» عمه زری قطع کرد و ظرف یک ربع خودش را با جت اختصاصیاش به ما رساند.
راستش تا مدتها هرچقدر حسابوکتاب میکردم میدیدم در اوج ترافیک آن ساعت فقط میتوانسته با جت اختصاصیاش آنقدر سریع خودش را به ما برساند ؛ دیگر نمیشد کاری کرد، شناسه کاربری و شماره کارت ملیام را وارد کردم همینکه چشمم به کد رشته شهر جلوی اسمم افتاد فریاد قبول شدم کشیدم، بعد تازه یاد عمه زری افتادم خودم را از تبوتاب نینداختم گفتم: «این شناسه برق دانشگاه صنعتی شریفه. شما که میدونین من چقدر براش زحمت کشیدم.» عمه زری از جا بلند شد و یکجوری که باید جای حرفهایش صدای بوق گذاشت از خجالت مریم و مرجان درآمد و در افق محو شد و هیچوقت نفهمید چرا من از تحصیل در رشته برق شریف که هیچگاه برایم وجود خارجی نداشت، انصراف دادم و دوسالونیم مترجمی زبان آنگولایی خواندم و وسط کار رهایش کردم. مادرم هم یاد گرفت هیچوقت روز نتایج کنکور دیگران را سؤالپیچ نکند که به فکر انتقام بیفتند. بعدها آقای وحیدی فایل دوربین مداربسته مغازهاش را نشانمان داد که عمه زری ۱۲ ساعت یکبند در کادر بود؛ آنقدر که همسایهها مشکوک شدهبودند و مورد را به پلیس گزارش کردند و او هم مجبور شد داخل خانه بیاید!
پایان پیام
ادامه این داستان دنبالهدار را اینجا بخوانید.
کد خبر : 55682 ساعت خبر : 12:37 ب.ظ