نیازهای عاطفی یک دانشآموز
پایگاه خبری گلونی، علی خضری: بابا طبق معمول جلوی تلویزیون نشسته بود وبر خلاف معمول اخبار نگاه نمیکرد. خوب که دقت کردم بازهم برخلاف خلاف معمول اصلا تلویزیون خاموش بود. اصلا درمیان تعجب همگان و حیرت حضار، نهتنها اخبار و تلویزیون نگاه نمیکرد، بلکه کتاب هم میخواند. با تعجب پرسیدم: بابا، چیزی شده؟
گفت: نه، چیزی باید میشده؟
گفتم: تلویزیون سوخته؟
گفت: نه، دوست داری بسوزه؟
گفتم: آخر عجیب است که نلویزیون خاموش است و اخبار نمیبینید.
گفت: این همه اخبار نگاه کردیم کجا را گرفتیم؟ پسرم، آدم بهتر است خبرساز باشد تا خبربین.
این جملهی آخری را وقتی میگفت صدایش میلرزید و شبیه پدرزن ونگوک شده بود. با کلاه و دستش زیر چانه.
گفت: تصمیم گرفتهام بجای اینکه انقدر خبرهای صدتا یک غازی را گوش بدهم، وقت بیشتری با تو که فرزند دلبندم هستی و آینده ساز این مملکت هستی، صرف کنم.
گفتم: خیلی خوشحالم و به شما افتخار میکنم. اما چطورشد که یکدفعه متحول شدید؟
گفت: راستش تلویزیون یک برنامهی روانشناسی پخش میکرد که دربارهی فرزندان و نیازهای عاطفی آنها صحبت میکرد. میگفت اگر فرزند شما، شما را مانند یک دوست نبیند و نتواند نیازهای خود را از طریق شما برآورده کند، ممکن است بهدنبال برآورده شدن آنها در خارج از خانه و از طریق دوست یا افراد غریبه بیفتد. آنوقت است که ممکن است به راههایی بیفتد که شاید دیگر برگشت پذیر نباشد.
بعد دستش را بلند کرد و بجای اینکه پس گردنم بزند، روی شانهام گذاشت و گفت: پسرم، هرچیزی خواستی و هر حرفی داشتی به خودم بگو و منرا دوست و محرم خودت بدان.
گفتم:هر حرفی؟ قول میدهید که عصبانی نشوید؟
گفت: بله پسرم. از امروز من اینجا هستم، کنارتو، دوست و رفیق تو…
گفتم: باشد بابا جان. راستی امروز یک برگه دادند و گفتند که برای جلسهی اولیاء و مربیان، آقای دکتر…. را دعوت کردهاند که دربارهی روابط اولیاء و فرزندان صحبت کند. درضمن مبلغ … هم جهت هماهنگی این جلسه باید به مدرسه ببرم.
در یک لحظه تغییر حالت داد. کلاه روشنفکری را از سر و لبخند پدرخوب را از لبانش برداشت و داد زد: باز من بهروی تو خندیدم؟ از قدیم گفتند “به مرده هم رو بدهی به کفنش…” استغفر.. ای بر دل سیاه شیطان لعنت…
کنترل تلویزیون را برداشت و تلویزیون را روشن کرد و مشغول تماشای اخبارشد. درحالی که پس گردنم میسوخت، به این فکر میکردم که قضیهی برآوردهشدن نیازهای عاطفی توسط بابا جان منتفی شده یا نه؟
پایان پیام
ادامه این داستان دنبالهدار را اینجا بخوانید.
کد خبر : 55690 ساعت خبر : 12:51 ب.ظ