حاشیههای غمانگیز و شادیآفرین بحرانهای طبیعی
حاشیههای غمانگیز و شادیآفرین بحرانهای طبیعی
به گزارش پایگاه خبری گلونی، ماشاالله شمسالواعظین (مدرس روزنامهنگاری) نوشت: روزنامهنگار (به ویژه روزنامهنگار حاضر در صحنه بحرانها) شاهد رویدادهایی است که گاهی شادی آفرین است و گاهی غم انگیز. توجه به این حاشیههای بحرانهای طبیعی، کارنامه خبرنگار شرایط بحران نه فقط درخشان میکند، بلکه گاهی از غم واندوه مردم بحرانزده و فراتر از آن مخاطبان سراسری میکاهد. به این کار خبرنگار استخراج سوژه فرحناز از دل یک فاجعه میگویند و فوقالعاده جذاب و پرخواننده و پُرشنونده و پُربیننده است.
مثلا خبرنگار میدان در دو مرحله نخست بحران با پدیدههای شگفتآوری مواجه میشود. مثلا واحدهای امداد و نجات درحال آواربرداری از منطقه زمینلرزه به طور اتفاقی با یک کودک یا خردسال در کنار یک آوار زنده پیدا میکنند و علایم حیاتی او را تایید میکنند و با وجود گذشت مثلا چند روز وحتی بیش از یک هفته، او را زنده و سالم از زیر آوار بیرون میکشند. در اینجا چند عنصر شگفتی آور از جمله سالم بودن خردسال، زمان طولانی ماندن زیر آوار و چگونگی گذران حیات در این ایام همه و همه خبر را جذاب و ادبیات زیبای گزارش خبرنگار را فراگیر میکند.
در دهه ۹۰ میلادی اگر اشتباه نکنم در کشور پرو، زمینلرزهای ویرانگر روی میدهد که یک خبر شادیآور همه غمهای فاجعه زمین لرزه را تحتالشعاع قرار میدهد. خبر این بود که یک کودک شیرخوار را پس از ۸روز زنده و سرحال از زیر آوار بیرون میکشند. زیباترین بخش این سوژه اینجا بود که این کودک در این ۸ روز زیر آوار با مکیدن انگشت خود به حیاتش ادامه داده است و وقتی بیرون آورده شده انگشت مکیده شدهاش چنان لاغر شده بود که پزشکان را نگران کرده بود!
حاشیههای غمانگیز و شادیآفرین بحرانهای طبیعی
خبر دیگر که در یکی از زمینلرزهها اتفاق افتاده بود مادری را از زیر آوار خارج میکنند که کودک خردسالش را در آغوش گرفته بود. مادر خود را میان آوار و کودکش حائل میکند. مادر جانش را از دست داده بود اما کودکش زنده از زیر آوار بیرون کشیده میشود.
خبرهایی از این دست که در اینجا نمیخواهم وقت دانشجویان را بگیرم و یکایک نمونهها یادآور شوم میتواند اندکی از هول فاجعه بکاهد و زخمهای روحی مردم درگیر این فاجعه فراگیر (مانند زلزله بم) را التیام بخشد و در عین حال قدرت ماورایی رویدادهایی از این دست را به رخ بکشد. همه اینها در حواشی این بحرانها رخ میدهد. مثلا زایمان یک زن به لحاظ هول و شوک فاجعه بم همزمان با وقوع زلزله از جمله حواشی کاهنده شوک مردم تلقی میشود. خبرنگار باید به این جنبههای بحرانهای طبیعی توجه کند و آن را با استفاده از ادبیات مبالغهآمیز تدوین کرده و به اطلاع مخاطبانش برساند. این گونه سوژهها که در مبحث مربوط به انتخابات ریاستجمهوری یادآور شدم در زیر اصل “فراتر از توقع” قرار میگیرد و مخاطبان بیشماری را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
ملاحظه کنید که این حواشی آنقدر زیاد است که نمیخواهم بدانها تکتک اشاره کنم. ذهن خلاق روزنامهنگار باید این حواشی را پیدا کند. فقط اشاره میکنم که در جنگ حلب سوریه پدیدهای به وجود آمد به نام “کلاه سفیدها” یا “قبعات البیض”. اینها مجموعهای از داوطلبان عملیات امداد و نجات بودند که کارشان رسیدن به موقع به محل سقوط بمب در مناطق مسکونی برای نجات غیر نطامیان و انجام عملیات امداد و نجات بود. در یکی از بمبارانها محل استقرار کلاه سفیدها عمدی یا اشتباهی را هدف قرار داد و تعداد زیادی از آنها را به خاک وخون کشید. اینجا نوبت به شهروندخبرنگار رسید که این سوژه را ثبت کرد.
در هرحال در حواشی بحرانهای طبیعی وحتی غیرطبیعی (در مبحث بحرانهای دستساز بشر بدان میپردازم) سوژههایی یافت میشوند که میتواند افکار عمومی خانواده بینالمللی را تکان دهد.
حتما تصویر دردناک آن کودک آرامیده در سواحل مدیترانه را دیدهاید که در اثر واژگون شدن قایق حامل پناه جویان جنگ سوریه غرق شده بود و امواج دریا پیکر بی جان این کودک خردسال را به ساحل آورد تا گواهی بر قساوت و بی رحمی جنگهای خانمانسوز باشد…
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
پایان پیام
کد خبر : 57360 ساعت خبر : 4:21 ب.ظ