اهورامزدا و اندیشه جهان
اهورامزدا و اندیشه جهان
به گزارش پایگاه خبری گلونی، شاهرخ مسکوب نوشته است: اهورامزدا اندیشهای اندیشنده و جهان اندیشهای اندیشیده است. اندیشیدن اهورامزدا، شدن جهان است.
جهان از سویی اندیشه پیکرمند (ملموس) و از سوی دیگر، زمان پیکرمند است.
زمان از گردش افلاک پیدا میشود، یعنی در حقیقت از حرکت مکان بوجود میآید. وجود افلاک اندیشه زمان را با خود دارد. اما جهان چگونه اندیشیده شد؟ آفرینش به چه ترتیبی انجام گرفت؟ گیتی چگونه هستی یافت؟ سلسله مراتب یا «پایگان» آن چه بود؟
«اهورامزدا آفرینش را اندیشید و تن خویش را نیکو بکرد.» پس اندیشه زاینده تن اهورامزدا و سرچشمه و خاستگاه جهانی است که در آنیم. به عبارت دیگر جهان، اندیشه بیرونیشده و پیکرمند خداست.
در این اندیشه همچنین (مانند زمان بیکران) تصوری از مکان ( تن) بیکران را میتوان دریافت که هرمزد خود در آن است.
آدمی و آفریدگان نیک، در نهایت از تن خدا بردمیدهاند، اما به مراتب و درجات: نخست از روشنی «راستگویی» یا اشه پدیدار میشود و آنگاه از راستی روشنی بیکران و از آن تن بیکران.
همه آفریدگان از تن بیکران بوجود آمدهاند و این سیری است از مینو به گیتی، از جان به تن و از اندیشه ناب به صلابت سنگ!
اوستا نخستین آفریدگان اهورامزدا یعنی امشاسپندان هفتگانه را چنین برمیشمارد:
۱ـ بهمن (وهومَنَ): اندیشه نیک (مظهر مادی آن: گاو و جانوران سودمند)
۲ـ اردیبهشت ( اشه): داد، سامان جهان (مظهر مادی آن: آتش)
۳ـ شهریور (خشتره): پادشاهی آرمانی و نیرو (مظهر مادی آن: فلز)
۴ـ سپندارمذ: بردباری و بخشندگی (مظهر مادی آن: زمین)
۵ـ خرداد (هئوروَتاتَ):تندرستی (مظهر مادی آن: آب)
۶ـ امرداد (اَمِرتاتَ): بیمرگی (مظهر مادی آن: گیاه)
۷ـ اهورامزدا، که خود هفتمین امشاسپند است، حاضر در مینو و در گیتی
در بندهش، اهورامزدا ابتدا آفرینش را در مینو به انجام میرساند، سپس از روی الگوی آسمانی، گیتی را میآفریند. آفرینش از مینو به گیتی، از آسمان به زمین، از عالم بالا به عالم مادی میآید. این آفرینش که سیری است از مجرد به منٌجز، اینگونه سروده میشود:
ـ امشاسپندان هفتگانه
ـ ایزدان (مهر، سروش، نریوسنگ…)
ـ فروهرهای آسمان و زمین، آب و گیاه، آدمی و ستور
ـ مردمان (کیومرث، جمشید، زرتشت…)
همچنین در آدمی فره که مانند فروهر گوهری مینوی است، پیشتر از تن آفریده میشود تا در همدستی با خدا خویشکاری دوجهانی خود را به انجام رساند.
نبرد کیهانی فروهرها به یاری اهورامزدا به شکست اهریمن میانجامد. بییاری آنها، آفرینش ناتمام میماند. در اینجا نیز گوهر مینوی انسان (فروهر) پیوسته به خداست، به خواست خود و برای یاری به او تنپذیر میشود، به زمین میآید و پس از مرگ تن، باز به وی میپیوندد.
همانگونه که خدا اندیشهای فعال و آفرینش جهان پیدایش و پدیداری این اندیشه است، انسان بودن نیز در بنیاد و از همان دم نخست به اندیشیدن است. خدا با اندیشیدن، خدا میشود و انسان با اندیشیدن، انسان.
پایان پیام
کد خبر : 56950 ساعت خبر : 1:18 ق.ظ