مسئولان سازمان استاندارد سوار خودرو داخلی نمی‌شوند

مسئولان سازمان استاندارد سوار خودرو داخلی نمی‌شوند

پایگاه خبری گلونی، علی خضری: بابا جلوی تلویزیون نشسته‌ بود و اخبار نگاه می‌کرد. گزارشگر میان مردم رفته‌بود و راجع به استاندارد سوال می‌کرد. هرکسی چیزی می‌گفت و بعضی هم یک‌حرف‌هایی می‌زدند که من متوجه نمی‌شدم.
گفتم: بابا، استاندارد یعنی چی؟
مثل اینکه بخواهد من‌ را از سر خودش باز کند، گفت: بچه بگذار اخبارم را گوش بدهم. برو به درس و مشقت برس.

گفتم: اتفاقا این سوال را توی کتابمان نوشته و معلممان گفت که بیاییم از پدر و مادرمان بپرسیم و جواب‌ها را به مدرسه ببریم.

گفت: ای بابا، این معلم‌ها هم هرچیزی را بلد نیستند و می‌خواهند بپیچانند، می‌گویند بروید تحقیق کنید.

گفتم: خوب، حالا اگر می‌شود بگویید استاندارد چیست.

مسئولان سازمان استاندارد سوار خودرو داخلی نمی‌شوند

وقتی دید نمی‌شود من را دست‌ به سر کند، کمی سرش را خاراند و گفت: خوب، استاندارد، چیز، استاندارد جیز خاصی نیست. یک مُهر است. وقتی یک چیزی قابل استفاده باشد می‌گویند مهر استاندارد دارد.

گفتم: همین؟ یعنی اگر هرچیزی قابل استفاده باشد؟ یعنی اگر مجبور باشیم از چیزی استفاده کنیم هم آن چیز استاندارد است؟

گفت: نه هرچیزی. کسی که مهر استاندارد دستش است خودش شعور دارد و می‌فهمد که چه‌چیزی قابل استفاده است و چه چیزی نه.

گفتم: این مهر استاندارد را کجا می‌فروشند؟ می‌شود آن را بخریم و روی هرچیزی که خواستیم بزنیم؟

گفت: نه، این مهر اختصاصی است و دست سازمان استاندارد است.

گفتم: یعنی یک عده نشسته‌اند داخل آن سازمان و هرچیزی را امتحان می‌کنند که ببینند استاندارد هست یا نه؟

گفت: نمی‌دانم. ولی فکر کنم کارشناس و متخصص دارند و این‌ در آزمایشگاه انجام می‌شود.

گفت: یعنی مثلا این آبلیموها و آب‌معدنی ها و دیگر مواد غذایی هم که مهر استاندارد دارند هم ازنظر کیفیتی تایید شده‌اند؟

گفت: اگر مهر استاندارد داشته باشند، حتما خوب هستند.

گفتم: بابا، خودروهای داخلی هم استاندارد هستند؟ من هرکجایش را نگاه می‌کنم مهرش را پیدا نمی‌کنم.

گفت: بله، مهر استاندارد دارند. اگر نداشتند که اجازه‌ی تردد نمی‌دانند و نمی‌گذاشتند شماره شوند. شاید آن زیر میرها زده‌‌اند که پاک نشود.

گفتم: پس حتما استانداردهای ما با استاندارد خارجی‌ها فرق می‌کند؟

گفت: استاندارد، استاندارد است. استاندارد نشانه‌ی داشتن حداقل ها است.

گفتم: یعنی همین که راه می‌رود یعنی استاندارد است؟ شاید هم مسئولین سازمان استاندارد ما جرات نمی‌کنند سوار خودرو داخلی شوند و همین‌جوری مهر می‌زند.

گفت: فکرنکنم. چون تا آنجا که من می‌دانم تمام آنها جان برکف هستند و تعهد کاری دارند.

گفتم: بابا، مدرسه‌‌ی استاندارد چه مدرسه‌ای است؟

گفت: خوب، مدرسه‌ای که هر روز از آدم پول نگیرند. معلمانش خوب درس بدهند. با بچه ها خوب رفتار کنند. بخاری‌هایش آتش نگیرند. سقفش روی سر بچه‌ها خراب نشود.

گفتم: پس مدارس غیرانتفاعی که این‌همه پول می‌گیرند، غیراستاندارد هستند؟

گفت: ببین پسرم، پای پول که وسط بیاید، نوع استاندارد هم عوض می‌شود. اصلا استاندارد پول‌دارها با ما از زمین تا زیرزمین متفاوت است.

گفتم: یک سوال دیگر بپرسم؟

گفت: دوتا بپرس. مگر برای قبلی‌ها اجازه گرفته‌بودی؟ یک ساعت است مخ من را توی فرغون ریختی، تازه می‌گویی بپرسم؟

گفتم: پدر و مادر استاندارد و غیر استاندارد هم داریم؟ اصلا شما پدر استانداردی هستید؟

گفت: بله، پدر و مادری که کار می‌کنند و مایحتاج فرزندانشان را تامین می‌کنند و به آن‌ها اهمیت می‌دهند، استاندارد هستند. مثلا خود من. همین‌که باهزار بدبختی پول درمی‌آورم و تورا به مدرسه می‌فرستم و وقتی می‌خواهم دوکلام اخبار ببینم، مجبورم به‌سوال‌های یک غازی تو جواب بدهم، استاندارد هستم.

گفتم: قربان بابای استانداردم بروم. راستی، بابای استاندارد، مهر استانداردتان را کجایتان زده‌اند؟

پس‌گردنی را که خوردم متوجه شدم که مهر استانداردش کف دستش است و این پس‌گردنی‌ها هم همان مهر استانداردی است که به من می‌زند.

پایان پیام

ادامه این داستان دنباله‌دار را اینجا بخوانید.

کد خبر : 56590 ساعت خبر : 8:31 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=56590
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات