اتفاقات متدوال مترو

پایگاه خبری گلونی، حمید کیانمهر: سلام. من کیان هستم. ۲۵ ساله، لیسانس و ساکن تهران. من داخل واگن‌های مترو خرده‌فروشی می‌کنم! بله من دست‌فروشم. کار و کاسبی‌ام هم بد نیست. البته فکر نکنید از اول به این کار اشتغال داشتم. نه! داستان زندگی‌ام مفصل است که مدیر مسئول و سردبیر محترم گلونی، مامورم کردند به برون‌ریزی و افشاگری بخش‌هایی از آن در قالب این ستون. پس مرا اینجا بخوانید که ضرر نخواهید کرد.

برای بنده‌ای که از ۲۴ ساعت شبانه روز حداقل نصفش را در مترو می‌گذرانم مشاهده‌ی بسیاری از پدیده‌های مترویی عادی شده است. یکی از آن اتفاقات متداول، بلند شدن جوانترها و تعویض جایشان با بزرگترها و سالمندان است. البته این امر به اشکال گوناگون اتفاق می‌افتد.

مثلا آمار این اتفاق خوشایند و قابل تحسین در واگن‌های مردانه بسیار افزون تر از واگن‌های بانوان است. معمولا دختران جوان را می‌بینم که با غرور و تبختر خاصی نشسته‌اند و به این سادگی‌ها جای گرم و نرمشان را به کسی نمی‌دهند. حتی دیده شده یک پیرزن ۹۵ ساله‌ی در حال احتضار همراه با واکر داخل قطار شده اما ردیف دختران جوان یا خودشان را به ندیدن زده‌اند یا با کمال تکبر وسط تخم چشمان آن بی نوا زل زده و جایشان را نداده‌اند. البته همیشه هم که اینطور نیست. زنان و دختران کمتر معتمد به نفس کاذبی هم پیدا می‌شوند که با کمال میل به بزرگترها احترام گذاشتند.

اما خوشبختانه در بین آقایان این اتفاق مبارک بیشتر می‌افتد. حتی پسرانی که از ظاهر و تیپشان برنمی‌آید که چنین قلب رقیق و مهربان و منش پوریای ولی و فردینی‌ای داشته باشند اما به محض ورود یک فرد مسن که حالا شاید خیلی هم از نظر مشکلات جسمانی در وضعیت ناجوری نباشد سریع از جایشان بلند می‌شوند که او بنشیند. مردها هم که کلا اگر پایش بیفتد می‌خواهند ته مردانگی و لوطی‌گری را دربیاورند. هی از جانب فرد جوان اصرار که: حاج آقا بیاید بشینید. و هی از سمت پیرمرد انکار که: “نه پسرم بشین. من راحتم.” اما قضیه به همینجا ختم نمی‌شود! معمولا در پایان کار وقتی پافشاری‌ها و مقاومت‌ها نتیجه نداد، پسر با یک دست زیر کتف پیرمرد و با دست دیگر شانه‌ی سمت مخالفش را می‌گیرد و به حالت فنون کشتی فرنگی او به سمت صندلی هدایت می‌کند اما پیرمرد هنوز هم تا آخرین زور ممکن ایستادگی می‌کند اما نهایتا به علت توان جسمی کمتر مقهور بازوی جوان می‌شود و می‌نشیند!

اما از این موضوع که بگذریم باید به بخش دوم ماجرا یعنی تعویض صندلی بین دو جنس مخالف اشاره کنیم. در مترو اگر خانمی وارد واگن آقایان شود و آن گوشه موشه‌ها جا برای ایستادن گیرش نیاید و مترو هم تا حد ممکن کامپکت باشد و تماس‌ها و اتصال‌ها زیاد! معمولا جوانمردی پیدا می‌شود و جایش را به او می‌دهد. البته نیات این کار قطعا توسط افراد مختلف متفاوت است!

اما برعکس این قضیه اگر مردی خدای نکرده وارد واگن خانم‌ها شود چه پیر باشد چه جوان، چه چاق باشد چه لاغر، چه مریض باشد چه سالم نه تنها هیچ بنی بشری آنجا جایش را به او نمی‌دهد بلکه با لنگه کفش و گل سر و فحش‌های کمی رکیک پذیرایی، استقبال و نهایتا بدرقه‌اش می‌کنند. البته خوب کاری می‌کنند! اصلا چه معنی دارد مردی وارد واگن خانم‌ها شود؟ برادر من ۸ واگن را به شما اختصاص داده‌اند دیگر دست از سر این ۲ واگن زنانه بردار لطفا! من اگر بودم نه با لنگه کفش که  با ماهیتابه ایشان را بدرقه می‌کردم!

پایان پیام

ادامه این داستان دنباله‌دار را در اینجا بخوانید.

کد خبر : 60619 ساعت خبر : 2:03 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=60619
اشتراک در نظرات
اطلاع از
1 دیدگاه
چیدمان
اولین نظرات آخرین نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات

اون واگنها مردانه نیستند. هم برای زنان هستن و هم مردان.