تازه گنده‌مون تو حبسه

پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: به گزارش خبرنگار ما، روزهای گذشته در شهر ملایر چند تن از ماموران شهرداری با تعدادی دست‌فروش درگیر شدند و آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند. خبرنگار ما که از کودکی عاشق بروسلی بود و آرزو داشت لانچیکو را از نزدیک ببیند، به محل درگیری اعزام شده تا نظر ماموران شهرداری را در این مورد جویا شود.

مرد کچلی که بالای دو متر و سی سانت قد داشت و روی صورتش جای هزاران چاقو و قمه بود، در حالی که در کنار یک وانت نیسان ایستاده بود، اما به نظر می‌رسید در کنار یک رنو ایستاده است. او با دیدن خبرنگار ما بغض کرد و گفت: داداش ناموساً به قیافه‌ی من می‌خوره کسی رو کتک زده باشم؟ به جان جفت بچه‌هام ما داشتیم رد می‌شدیم که دیدیم این دست‌فروشان در حال دست‌فروشی هستند. به آن‌ها گفتیم اگر می‌خواهید با خیالی راحت در امنیت و آسایش دست‌فروشی کنید، این دنگ لامصب ما را هم بدهید. اما آن‌ها دنگ لامصب ما را ندادند و امنیت و آسایش‌شان به خطر افتاد. وی همان‌طور که آب بینی‌اش را بالا می‌کشید، چراغ جلو سمت شاگرد نیسان را نشان داد و گفت: به همین سوی چراغ ما با این دست‌فروشان عزیز برخورد خیلی خشتی نکردیم. تازه یک دست‌مان هم در جیب‌مان بود. تازه‌ش هم، اون همکارمون که گنده‌ی همه‌ی ماست چند روزه رفته حبس. اون اگر بود که مغازه‌دارها رو هم کتک می‌زد.

وی همان‌طور که آب بینی‌اش را بالا می‌کشید، دست زد به گلگیر عقب نیسان سمت شاگرد و گفت: به همین برکت قسم ما یه دهم زورمون رو هم نزدیم. بدن این دست‌فروش‌ها خیلی ضعیف و شکننده است. ما یه دهم زورمون رو زدیم کلی دست و پا از این‌ها شکست و خرد شد اگر کل زورمون رو می‌زدیم چی می‌شد؟ من همین‌جا از خانواده‌ها درخواست می‌کنم غذای مقوی به بچه‌هاشون بدن بخورن تا با یه پِخ دست و پاشون نشکنه. آخه سوسیس تخم‌مرغ هم شد غذا؟

خبرنگار ما که در طول مصاحبه محو هیکل درشت مأمور شهرداری شده بود، به شکم مامور دست کشید و گفت: داداش سیکس پکه؟

مامور شهرداری هم خم شد و به آرامی در گوش خبرنگار ما گفت: انگار نمی‌خوای شرت رو کم کنی؟ بیا بریم مرکز تا سیکس پک رو نشونت بدم.

در پایان این گزارش خبرنگار ما به آرزوی کودکی‌اش رسید و لانچیکو را از نزدیک مشاهده کرد. لانچیکو اکنون بیش از هر زمان دیگری به خبرنگار ما نزدیک است، به قدری که او الآن روی تخت اتاق عمل به صورت دمر دراز کشیده و پزشکان یک سانت برش می‌دهند، یک ربع می‌خندند. یک سانت برش می‌دهند، یک ربع می‌خندند.

پایان پیام