تهرانزدگی مانع توسعه همجانبه ایران
پایگاه خبری گلونی، محمد پورخداداد: حادثه نفتکش ایرانی بار دیگر ثابت کرد موضوع درجهبندی شهروندان در ایران خیلی هم دور از واقعیت نیست. این اتفاق بزرگ که بازتاب زیادی در شبکههای جهانی داشت و ساعتها از برنامههای خبری کشورهای مختلف و خبرگزاریهای بزرگ دنیا را به خود اختصاص داد، در روزهای نخست و در رسانههای رسمی و بهویژه صداوسیما، چندان بازتاب گستردهای نداشت. کمکم با فریادها و زجههای مادران و همسران دیانوردان مفقود شده در این نفتکش و انعکاس آن در فضای مجازی و اعتراض فعالان اجتماعی، صداوسیما و دولت هم به خود آمدند و سعی کردند که بیشتر در این حادثه نقش فعالی داشته باشند. دولت که تقریبا هیچ فعالیت ملموسی در این رابطه انجام نداده بود با تشکیل یک ستاد و رفتن وزیر به چین نقش خود را پررنگتر کرد.
بارها ثابت شده است که صداوسیما، دستگاههای دولتی و قانونگذار نگاه ویژهای به تهران دارند و میشود آنها را تهرانزده لقب داد. کوچکترین حادثه و رویدادی در تهران بهسرعت تیتر اول رسانههای تصویری و نوشتاری میشود. مثلا ریزگرد که چندسالی زندگی مردم جنوب و غرب کشور را دچار بحران جدی کرده بود، یک مسئله پیش پا افتاده و بیاهمیت بهشمار میآمد و در سالهای میانی و انتهایی دهه هشتاد، فریادهای خاکآلود شهروندان درجه دو این مناطق را کسی در مرکز پوشش نمیداد. ولی این مشکل زیست محیطی همین که به تهران و شهرهای مرکزی کشور رسید، مسئله نخست دولت و رسانهها شد. دولت جلسات متعدد برگزار کرد وطرحهایی برای مقابله با آن تهیه کرد و مجلس سعی در رسیدگی و تغییر قوانین برای کاهش این معضل نمود.
تهرانزدگی مسئولان و صداوسیما مسئله جدید نیست و همیشه بوده است.
این دوگانگی حتی در اخبار مربوط به زلزلهها و پیشگیری از صدمات ناشی از این بلای طبیعی به وضوع نمایان است. نگارنده هرگز فراموش نمیکند که زلزله هولناک ۵دیماه ۱۳۸۲ بم که نزدیک به ۴۰هزار هموطن را به کام مرگ کشاند در مهترین برنامه خبری این روز، خبر سوم بود. نمونهها زیاد است. عملکرد دولتها هم به همین صورت بوده است. بعد از زلزلهای که در ملارد رخ داد و شهروندان درجه یک تهران هم با به حرکت درآمدن لوستر خانهها آن را حس کردند، دهها نهاد دولتی فعال شد تا تهران را مهیای زلزله احتمالی کنند. سولههای مدیریت بحران از کسانی که تسخیر کرده بودند بازپس گرفته شدند و بنا بر گزارش همین ستاد اکنون آمادگی کامل دارند تا در زمان زلزله به کمک مردم این شهر بیایند. هرچند همین امکانات نیز به هیچوجه جوابگوی شهری چون تهران نیست ولی در این میان یک سوال بزرگ مطرح میشود. چند نمونه از این سولهها در دیگر شهرهای کشور وجود دارد؟ در استان کرمان که در هرساله زلزلههای بزرگی در آن رخ میدهد ستاد مدیریت بحران چه فعالیتی انجام داده است؟ استان زلزلهخیز بوشهر و لرستان چند سوله مدیریت بحران دارند؟ آیا خون شهروندان تهرانی که درصدبالایی از آنها کوچکردهها و کوچاندهشدههای بقیه استانها هستند، از دیگر مردم کشور رنگینتر است؟
یادآوری روش تخصیص بودجه و تقسیم منابع مالی در کشور هم که داستانی تکراری شده است.
توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران بزرگ، نیازمند یکپارچگی و هماهنگی بین همه استانها است و این هماهنگی زمانی ایجاد میشود که همه شهروندان این کشور خود را در تصمیمگیریها و بهرهبرداری از نتایج موفقیتها سهیم بدانند.
پایان پیام
کد خبر : 71742 ساعت خبر : 11:59 ب.ظ