باز هم بحران غافلگیری مسئولان

مسئولان ما مثل همیشه برای طبیعی‌ترین اتفاق فصل زمستان غافلگیر شدند. و ما خیلی زود این همه زیبایی و ذوق را به خاطر عدم مدیریت از یاد بردیم.

پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسن‌کیاده: یادتان هست روزهایی را که ما و زمین چشم به آسمان دوخته بودیم تا ببارد؟ و آسمان به چشمان‌مان خیره می‌شد و نمی‌بارید.
همین چند روز پیش بود که تصویر نماز باران خواندن مردم بیرجند و زابل دلمان را تکان داد. همین دو سه روز پیش بود که خواندیم در خشک‌ترین جای جهان زندگی می‌کنیم و اگر حواس‌مان نباشد تشنه می‌مانیم. هر اتفاق ناگواری که افتاد به قهر آسمان ربطش دادیم و گرفتاری‌هایمان را به اضافه دود و گرد و غبار کردیم و ضربدر آتش و به توان بی‌آبی رساندیمش. یادتان هست؟

“بالاخره بارید!” این اگر اولین جمله ما پس از بارش برف و باران نبوده باشد قطعا برای خیلی‌هایمان پس از “خدایا شکرت” جمله دومی بود که به زبان آمد.
باران بارید. برف شد و بارید. شب هم بارید. و صبح بعد از مدت‌ها زمین بسیاری از شهرهایمان را سفید دیدیم. مدرسه‌ها تعطیل شد. ساعات کاری ادارات دولتی کمتر شد. خیلی‌ها در جاده‌ها در زیر بوران و برف ماندند. برق هفتصد مشترک در تهران قطع شد و مسئولین ما مثل همیشه برای طبیعی‌ترین اتفاق فصل زمستان غافلگیر شدند. و ما خیلی زود این همه زیبایی و ذوق را به خاطر عدم مدیریت از یاد بردیم.

خیلی زود شروع به شمردن گرفتاری‌های بارش برف کردیم. از صبح که اخبار و تحلیل ها و نظرات دوستان را خواندیم، جز شاعران خوش ذوقی چون گروس عبدالملکیان که گفت”برف خستگی خداست
آن قدر که حس می‌کنی پاک‌کنش را برداشته
می کشد روی نام من
روی تمام خیابان ها خاطره ها خلوت‌ها”،
کسی خبر خوبی نداشت.

اول که یادمان انداختند باید فکر کارتن‌خواب‌ها باشیم و عذرخواهی کنیم که طلب باران و برف کردیم! بعد گفتند که زلزله‌زده‌ها هنوز زیر چادرند و ….
نتیجه اش این شد که حالا خیلی‌هایمان به جای لذت بردن از نعمتی که پس از این همه انتظار بر ما باریده، دچار عذاب وجدان شده‌ایم. شاید چند باری هم لعنت فرستاده‌ایم به این رحمت. البته که همه آن چیزهایی که ذوق‌مان را کور کرده بحران است و “بحران غافلگیری مسئولان” از همه‌اش بحرانی‌تر.

اما بحران بزرگ‌تر چیز دیگری است؛ این که برای برفی که هر دانه‌اش آمینی است که خداوند برای اجابت دعاهای ما فرستاده چرا نباید خوشحال باشیم؟
چرا یاد گرفته‌ایم هر اتفاقی را ولو طبیعی از بدترین زاویه‌اش نگاه کنیم؟ چه کسی یادمان داده است که هیچ گاه از داشته‌هایمان لذت نبریم؟
چه کسی گفته است که هر وقت خواستیم بخندیم یاد سعدی (علیه الرحمه) بیفتیم و اعضای دیگر پیکرمان و نخندیم؟ کداممان_البته به جز مدیران و مسئولان_ در وقت سختی کم گذاشته‌ایم؟ کداممان _باز البته به جز مدیران و مسئولان_ در وقت بحران داشته‌هایمان را مدیریت نکرده‌ایم تا با بحران‌زده‌ها تقسیمش نکنیم؟ بحران بزرگ این است که شاد بودن و لذت بردن را بلد نیستیم.
پایان پیام

کد خبر : 76737 ساعت خبر : 6:12 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=76737
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات