ساده کردن طبیعت یک آفت است

ساده کردن طبیعت یک آفت است

تلاش می کنیم روابط «پیچیده و دینامیک» میان موجودات و محیط اطرافشان را تبدیل به روابط «ساده، خطی و استاتیک» کنیم اما ساده دیدن طبیعت آفت است.

به گزارش پایگاه خبری گلونی به نقل از خبرگزاری مهر، محمدصادق فرهادی‌نیا*: ساده دیدن طبیعت آفت است، تلاش می کنیم روابط «پیچیده و دینامیک»  میان موجودات و محیط اطرافشان را تبدیل به روابط «ساده، خطی و استاتیک»  کنیم. ما مفهوم زمان و زمان را حذف می کنیم، یعنی کمتر معتقد هستیم که روابط میان گونه ها و محیط آنها، درکنار عوامل مختلف، در زمان ها و مکانهای مختلف می تواند متفاوت باشد.

ساده کردن طبیعت یک آفت است

ساده سازی طبیعت، عمدتا بخاطر دو دلیل رخ می دهد:

۱) ما اصرار داریم که پیش از مطالعه، درباره نتایج مطالعه نظر دهیم. طبیعتا قبل از مطالعه چون روابط میان گونه ها شناخته شده نیست، ناچار می شویم روابط را بسیار ساده سازی کنیم.

۲) عموما احساس می کنیم روابط در طبیعت، روابط علی و معلولی است، یعنی اگر یک علت را مدنظر قرار دادیم، قطعا به معلولی که مدنظر ماست، منتج خواهد شد.

یکی دیگر از ریشه های ساده کننده طبیعت، برخورد با طبیعت مانند فوتبال است. هر کس در کودکی با همسالانش فوتبال بازی کرده، امروز خود را محق می داند که فوتبال تحلیل کند. شاید در مورد فوتبال قابل اغماض باشد (که البته نیست)، ولی خیلی اوقات سیاستهای «خوش بینانه و ساده انگارانه ای» که برای طبیعت وضع شده اند، آنرا به این وضع انداخته است. درکنار «خوش بینی بی پایه»، «ساده سازی بدون اساس» یکی دیگر از بلاهایی است که ما بر سر یوز و سایر گونه ها می آوریم.

حدودا ۲۵ سال پیش، گزارشی درخصوص وضعیت یوز در شمال شرقی ایران منتشر شد. در این گزارش براساس ۴-۵ گزارش حضور یوز، که به صورت خطی از شمال تا جنوب درامتداد هم بودند، نویسنده در پایان نتیجه گیری کرد که یوزها از شمال به سمت جنوب جابجا شده اند. شمال آن محدوده منطقه میاندشت بود، منطقه ای که تا سال ۱۳۸۲، همه فکر می کردند که یوز در آن منقرض شده، غافل از اینکه یوزها بودند، مردم آنها را دیده بودند و حتی درچند نوبت کشته بودند… فقط زیست شناسان تحقیق نکرده بودند که ببینند هست یا خیر!

ما براساس چند مشاهده، سعی می کنیم پیچیده ترین روابط و الگوهای حرکتی را تفسیر کنیم. مثلا وقتی یوز دیده نمی شود، تفسیر می کنیم که از منطقه رفته است. وقتی یک یوز مشاهده می شود، سریع تفسیر می شود که از کجا آمده و به کجا می رود. وقتی روز دیده می شود، برداشت ما آرامش و امنیت منطقه است. اینها همه خطا هستند.

اگر در آن گزارش و البته گزارشهای مشابه، اینطور ساده به طبیعت نگاه نمی کردیم و از چهار پنج گزارش از حضور یوز تلاش نمی کردیم مسیر حرکتی، انقراض محلی و اولویت بندی حفاظتی کنیم، شاید مناطقی که دیرتر برای یوز مهم شدند، مانند میاندشت، زودتر می توانستند اهمیت و اولویت بیشتری برای حفاظت بیابند.

 

پایان پیام

*دکترای جانورشناسی و عضو گروه تخصصی گربه‌سانان اتحادیه جهانی حفاظت IUCN

کد خبر : 78232 ساعت خبر : 3:14 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=78232
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات