افسردگی ما تقصیر کیست؟
پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: افسردگی گاهی منشأ درونی دارد. جایی در ذهن ما. در اندیشههای ما. در آنچه بدان فکر میکنیم. در دنیایی که برای خود ساختهایم. متن زیر شاید به افکارمان مسیری مثبت بدهد. هرچند این مهم تنها به دست خودمان صورت میگیرد. افسردگی درون ماست. ولاغیر.
خانوادهای در فامیل داریم که از کوچکترین خوشیها هم لذت میبرند.
یک لواشک که میخورند جوری از آن تعریف میکنند که خداوند از بهشت برین تعریف نکرده است.
وقتی میرفتی و آن لواشک را میخوردی، با خودت میگفتی: آره خوشمزه است ولی هم گرونه هم توش سنگ داره هم پلاستیکش سخت جدا میشه.
به خودشان که میگفتی، میگفتند: اره گرونه، سنگ داره و پلاستیکش سخت جدا میشه ولی خوشمزه است.
تفاوت دیدگاه را ببینید
این خانواده از صبورترین، شادترین و باحالترین افرادی هستند که به زندگی دیدهام.
با خودم گفتم چرا من اینطور نباشم؟ آنها با آنکه میداند یک چیز ده تا بدی دارد و یک خوبی، فقط به آن یک خوبی نگاه میکنند و اتفاقاً خیلی هم شاد و موفق هستند.
فیلم که میبینیم بر خود واجب عینی میدانیم که ایراداتش را جار بزنیم و جامعه را از منجلاب گمراهی برهانیم.
ما سریال میبینم که لذت ببرم. فیلم میبینیم که سرگرم شویم. تفریح کنیم. خوش باشیم.
پس یا فیلمی را نمیبینیم یا سعی میکنیم بین هزاران سکانس مزخرف آن، یک سکانس را پیدا کنیم و لذتش را ببریم.
در کل ما عادت کردیم به ایراد گرفتن. از همه چیز. نق زدن. غر زدن. به همه چیز.
گویی هر کداممان یک فراستی درون داریم که از سرخی صبح تا تاریکی شب مینشیند و مدام میگوید: مزخرف بود.
دو عاشق را که میبینیم به دخترک انگ خرابی میزنیم و پسر را فاسد مینامیم. ما محبت را ادا میدانیم و حیا را ریا.
بعد مینالیم که زندگی تلخ شده است. ناامیدی موج میزند. غم دارم. انگار چیزی در گلویم گیر کرده است و غیره و ذالک.
چراکه عادت کردیم تنها بدیها را ببینیم. خوبیها به چشممان خار میآید.
ما روز به روز ایرادگیرتر میشویم درحالی که خیال برمان داشته که باسوادتر و پختهتر شدهایم.
ما خود متهم اصلی افسردگی و غمزدگی زندگی خویشیم. البته اگر قاضی دادگاه خودمان باشیم و یک کف دست انصاف.
شاید در وهلهی اول توجه کردن به ۴ ویژگی منفی از ۵ ویژگی، خیلی منطقی و درست به نظر برسد؛ اما آنها که برعکس فکر کردند شادتر و موفقترند.
پایان پیام
کد خبر : 88685 ساعت خبر : 0:49 ق.ظ