سیدجلال حسینی چه فرقی با بقیه دارد؟
او به شغلی که دارد خوب فکر میکند. حسینی مدام در اینستاگرام پست و استوری داداشای گلم و خدایا شکرت نمیگذارد.
پایکاه خبری گلونی، محمد ساکی: دیدار برگشت یکی از بازیهای مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان آسیا دوشنبه شب در ورزشگاه یکدست قرمزپوش آزادی برگزار شد.
هواداران از ساعتها قبل به ورزشگاه آمده بودند که حمایت خود را از تیم پرسپولیس به نمایش بگذارند. جو وحشتناک استادیم آزادی که هر تیمی را دچار مشکل میکند پذیرای بازی پرسپولیس و الجزیره بود.
همهمه و سروصداهای زیادی برپا بود و همه منتظر یک حرکت یا یک سوت اشتباه بودند تا استادیوم را روی سرشان بگذارند.
بازی رفت را الجزیره با گلهای مدرسهای در دقیقه نود پیروز شد و پرسپولیس برای صعود به برد با یک گل نیاز داشت.
پرسپولیس مثل بازی رفت از سمت چپ و با نفوذهای انصاری و امیری حملات را طراحی میکرد. بازی در کل طبق چیزی که دیدیم و آمار نشان داد در اختیار پرسپولیس بود. دو برابر الجزیره پاس کاری و بیش از شصت درصد مالکیت توپ.
ارسالهای بیوقفه از همان نیمه اول آغاز شد. نفوذهای گاه و بیگاه محرمی باعث میشد احمدزاده هم به داخل محوطه جریمه اضافه شود و حتی نزدیک بود منجر به گلزنی او هم در نیمه اول بشود.
نورالهی سراسر انگیزه بود. دونده با سر بالا و گاهی با چند پاس اشتباه. ولی جاگیری خوب او از همان نیمه اول بوی موقعیت شوتزنی میداد.
این اتفاق بالاخره رخ داد تا نورالهی با یک چرخش و ضربه ناگهانی یکی از زیباترین گلهای این فصل را به ثمر برساند. نگرانی هواداران از اینجا شروع شد.
پرسپولیس گلی را که به زحمت بدست آورد مثل آب خوردن از دست داد. چند دقیقه بعد الجزیره جلو کشید و با یک ضربه نه چندان محکم توپ وارد دروازه بیرانوند شد.
در این لحظه بود که چند دقیقه ورزشگاه و بازیکنان در شوک فرو رفتند. کسی باید تیم را جمع میکرد. کسی باید میرفت داخل محوطه جریمه و با یک ضربه کارساز کار و اینهمه استرس را تمام میکرد.
بازیکنی که بودنش همیشه نعمت بوده. عصای دست برانکو و کیروش. بازیکنی که هر وقت نبوده پرسپولیس ضرر کرده است. معلوم نیست اگر نباشد چه بلایی سر قلب خط دفاع میآید.
اما فرق سیدجلال با بقیه در چیست؟ آیا فقط تجربه؟ آیا فقط سیدجلال مشتاق پیروزی است؟ علاقه به بردن در ذات اوست؟
همه اینها هست. ولی همه داستان این نیست. ورق برگشت و با یک ارسال از همان جناج چپ پرسپولیس توپ جلوی پای حسینی افتاد.
و او هم مثل یک سوپرمن بدون وقفه، برای پیروزی و صعود طوری ضربه زد که دروازهبان فقط توانست نظارگر باشد.
ورزشگاه منفجر شد و هواداران خوشحال از حضور او در تیم. حسینی حواسش به فوتبال است. او به شغلی که دارد خوب فکر میکند. حسینی مدام در اینستاگرام پست و استوری داداشای گلم و خدایا شکرت نمیگذارد.
حسینی حرفهای عمل میکند. حرفهای مصاحبه میکند. حسینی بزرگ است و بزرگی کردن را بلد است.
نمیدانم و قدیمها بازیکنان جوان از بزرگترهای تیم الگوبرداری میکردند ولی انگار الان اینگونه نیست.
فریادهای حسینی اگر بود شجاع خلیلزاده با توپ به قلب خط حمله الجزیره در بازی رفت نمیرفت تا توپ لو رود و به راحتی وارد دروازه شود.
اگر همین روزها پرسپولیس قرار بود در مرحله یک چهارم نهایی به میدان برود شاید به جرات میگفتم این تیم حذف میشود.
پرسپولیس خسته است. خسته از بازیهای پشت هم. خسته از کش مکشها. خسته از داستان تکراری مسلمان و برانکو، احمدزاده و رفتنش. فوتبالیست جوان و بازیگر سینما. بدهی طارمی. کتف کامیابینیا.
قراداد بازیکنان و خیلی داستانهای دیگر. انگار کسی حواسش به بازی نیست. تیم گل که میخورد به اغما میرود.
ای کاش برانکو کمی انعطاف به خرج دهد و لااقل تکلیف را یکسره کند. من فکر میکنم میشود با مسلمان حرف زد و مشکل را حل کرد.
کاش این جنجال تمام شود. شک نکنید ادامهدار بودن این داستانها در فصل جدید فقط به ضرر پرسپولیس است.
این دوماه فرصت خوبی است تا از نظر روحی و هم فنی تیم ریکاوری شود. پرسپولیس فصل سنگینی در پیش دارد.
سختتر از از همه فصلهای قبل. بدون هیچ نقل و انتقالی. راه رویای هتتریک قهرمانی پرفراز و نشیب است. پرسپولیس باید مسائلش را در خود باشگاه حل کند تا فکر بازیکنان آزاد شود.
باید تکلیف قراردادها زودتر معلوم شود. پرسپولیس باید نفس بکشد.
پایان پیام
کد خبر : 91867 ساعت خبر : 12:29 ب.ظ