پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: روی صندلی نشست. همونجایی که آدمها شروع میکنن به دردل کردن. اولهاش سخت بود اینکه این آدمها رو بدون قضاوت کردن و برچسب زدن درمون کنی. بعد از یه مدت درگیرشون میشی، دغدغههاشون برات مهم میشه و روز و شب به یه راه برای درمونشون فکر میکنی.
دلت نمیخواد معرفیشون کنی به دکتر میخوای خودت درمونشون کنی، من “وجدان” این آدمها هستم، بهلطف یه موقعیت استثنایی میتونم باهاشون حرف بزنم و اونها هم حرفم رو بشنون. من وجدان کامبیزم، کامبیز ۲۷ سالشه، لیسانس برق و فوق مدیریت اما تو مدیریت زندگیش مونده. دوبار تو دانشگاه کارش به جزوه دادن رسیده برای همین درسش که تموم شد کفالت باباش رو گرفته و بعد هم رفته سرکار.
من آدم خاصی هستم
اوایل حقوقش برای پادویی سوپر محله یه تومن بود، اما با یه میلیون دویست سال دیگه هم نمیتونست ازدواج کنه تا اینکه حقوقش حالا رسیده به ماهی ۲۰ میلیون شاید فکر کنین از رشتهاش داره پول درمیاره اما کامبیز درد دلش رو اینجوری شروع میکنه:”من فکر میکنم آدم خاصی هستم، این رو وقتی اولین پستم رو تو فضای مجازی گذاشتم فهمیدم، بلافاصله افتادم تو موتورهای جستوجو تونستم فالوئرهام رو بالا ببرم.
امان از شهرت یه شبه
اما امان از شهرت یه شبه که حفظ کردنش کار هرکسی نیس. یهمدت کارم این بود که زیرپست آدمهای مشهور شلوغ میکردم تا دیده بشم، دو بار تا پای بستهشدن اکانتم پیش رفتم اما با وساطتت همونها جون سالم بهدر بردم. اما بالاخره راهم رو پیدا کردم، شدم کامبیز فشن. یه جوراب سفید و کتونی زرنگی پوشیدم و شدم استایلیست تو فضای مجازی. هرچقدر اکسسوریهای سرصحنه رو بیشتر تو استایل طرف بهکار میبردم، آدما بیشتر سراغم میاومدن…حالا هیچکی نمی تونه جلوم رو بگیره. من به بازار مد جهت میدم و شما ازخوراک فکری من استفاده میکنین.
کامبیز خودشیفتهست این مشکل همه اینفلوئنسرهای فضای مجازیه، می خوام بذارم باهام راحتتر دردل کنه…
این داستان ادامه دارد
پایان پیام
کد خبر : 90350 ساعت خبر : 1:03 ب.ظ