پدر دوست من، محتکر شریفی است

پدر دوست من، محتکر شریفی است

پایگاه خبری گلونی؛ معین بادپا: پدر دوست من، انسان شریفی است. او همیشه به فکر مردم است. دوست من می‌گوید پدرش همواره به روز مبادا می‌اندیشد تا بتواند به مردم خدمت‌رسانی کند. به همین دلیل هر زمان، خبری می‌شنود که احتمال دارد کالایی در بازار کمیاب شود، حجم زیادی از آن را خریداری کرده و در انبار خانه خود نگهداری می‌کند.

دوست من می‌گوید ما به خاطر مردم خیلی سختی می‌کشیم چون مجبور هستیم بخشی از فضای خانه و ویلای خود را به انبار کردن اختصاص دهیم. اما پدرش همیشه در جواب گله‌های آنها می‌گوید این کار ما بی‌جواب نمی‌ماند و هر سختی که تحمل کنید، خوشحالی زیادی نصیبتان می‌شود. پدر دوست من به فکر فردای مردم است و برایش مهم است که کالا به دست مردم برسد.

پدر دوست من، محتکر شریفی است

اما پدر من چنین خصلتی ندارد. او فقط به فکر فردای خود است و در جواب من که می‌پرسم چرا انبار نمی‌کنید، می‌گوید من در فردای خودم مانده‌ام و علاقه‌ای هم به این کارها ندارم. من فکر می‌کنم پدرم دوست ندارد کمک‌های بزرگ به مردم کند. او دل کوچکی دارد و فقط به فکر فردای دوستان و آشنایان و همسایگانمان است.

اما پدر دوست من، به فکر آینده مردم است و به همین دلیل اجناس را انبار می‌کند. پدرم می‌گوید او به فکر خودش است و کالاها را برای گران کردن انبار کرده است. در حالی که او از کجا باید بداند آن کالا گران می‌شود؟

در ماجرای قبلی، زمانی که ما یک دارو پیدا نمی‌کردیم، پدردوست من بود که آن کالا را داشت و با محبتی که کرد، تنها سه برابر قیمت قبلی از ما پول گرفت. اگر او نبود مشخص نیست امروز مادر من زنده بود یا نه. پدر دوست مردم آدم شریفی است. او همیشه به فکر آینده مردم است.

پایان پیام