کمدی فاخر و کمدی مبتذل با نگاهی به استندآپ آیت بی غم در خندوانه

در نهایت، صداقت در اجرا، استندآپ آیت بی غم را به مفهوم کمدی فاخر، نزدیک‌تر ساخت و توانست توجه مخاطب فرهیخته را به خود جلب کند.

به گزارش پایگاه خبری گلونی، بهروز بیغرض یک از مخاطبان این پایگاه خبری یادداشتی را در اختیار ما گذاشته است که می‌خوانید:

«تازه از صف بوفه‌ی مدرسه بیرون آمده بود و ساندویچی توی دستش داشت، می‌دانستم با چه مشقتی، جثه‌ی نحیفش را به سر صف رسانده و توانسته ساندویچ بخرد، و خوب! مگر هدف بچه‌های شرور چیست؟ بیشتر زجر دادن دیگران و بیشتر لذت بردن از آن، در همین خیالات بودم که نفس اماره، جور دیگری وسوسه‌ام کرد، اینکه نه فقط ساندویچش را، که خودش را هم بلند کنم، دویدم و نزدیکش شدم، هراسان نگاهم کرد، به خیال خودش می‌دانست چه در سرم دارم و اما بی‌خبر بود از فکر شرورانه‌ای که در ذهنم می‌گذشت، گفت «جان من این دفعه را بی‌خیال شو، خیلی گشنمه…» و من، بی‌آنکه نگاه پر خواهشش اثری روی برنامه‌ام بگذارد و وقفه‌ای در کارم بیافتد، دستم را زدم زیر جفت زانوش و روی کولم انداختمش و شروع کردم به دویدن، حس تسلط به جهان پیرامونم و غرور و قدرت، نفسم را چاق می‌کرد و خنده‌ی بچه‌ها که گوشه‌ی حیاط اِستاده، مارا تماشا می‌کردند، مرا نیرو می‌داد تا بیشتر بدوم …»

رسالت یک استندآپ کمدین چیست؟

و امروز، بعد بیش از ده سال و با دیدن اجرای استندآپ کمدی آیت بی غم اثر مخرب رفتاری را که در روزگار نوجوانی داشتم، چشیدم. اجرای او مرا واداشت تا از دریچه‌ی چشم او، به جهانم نگاه کنم و مگر رسالت یک استندآپ کمدین چیست؟

جز نقد رفتارهای غلط از دریچه‌ی طنز و زیر سؤال بردنشان و چشیدن شمه‌ای از طعم آن‌ها به مخاطب و او را به فکر بردن؟ و بعد حذف تدریجی آن رفتار غلط و کم‌رنگ کردنش؟ آنچه در ادامه می‌آید، تلاشی است برای پاسخ گفتن به پرسش‌هایی از این دست و توصیف تمایزهایی که میان دو گونه‌ی طنز (مبتذل و فاخر) وجود دارد.

برخی بر این باورند که اصطلاح «استندآپ کمدی»(Stand up)، به‌نوعی از طنز اشاره دارد که مخاطب را هله‌ای میزند و بیدارباشی می‌گوید و او را از واقعیت‌هایی تلخ آگاه می‌کند و بدیهی است خنده‌ای که از پس این طنز نصیب مخاطب می‌شود، غنای بیشتری داشته و چاشنی آگاهی، آن را تلخ‌تر می‌کند.

اما آنچه امروز در قالب استندآپ کمدی از سیمای ملی پخش می‌شود، قدری از این مفهوم فاصله گرفته و به ابتذال گرویده است. فرمول این استندآپ کمدی‌ها، بسیار ساده است؛ کمدین روی صحنه می‌رود و با برشمردن ویژگی‌های منفی خود، نظر دیگران را جلب می‌کند و بعد خاطراتی را از نمود این ویژگی منفی در زندگی خود نقل می‌کند و از این طریق مخاطبان را به خنده وامی‌دارد و در این میان، لهجه و اشارت‌هایی به قومیت می‌تواند برای آوردن رأی بیشتر، چاشنی اجرا شود.

 با این‌همه، خلاصه‌ی این‌گونه از اجرا، تحقیر خود و نقل خاطره، بی‌آنکه مخاطب را به فکر وادارد است، خنده‌هایی را که در هر جمعی و از زبان هر آدمی که مایه‌ای طنز و مسخرگی در خود داشته باشد می‌توان یافت.

استندآپ کمدی آیت بی غم در خنداننده شو

در این میان، اجرای آیت بی‌ غم تفاوتی فاحش داشت. اگرچه در ابتدا بیم آن می‌رفت که او نیز، با سخن گفتن از کوتاهی قدش و لاغری اندامش، به دام همان فرمول رایج استندآپِ مبتذل (و البته رایج و بیهوده خنداننده) افتاده باشد؛ اما کمی بعد، سابقه‌ای که از تیاتر داشت به کمکش آمد و با تلفیق استندآپ و تیاتر و ایجاد فضایی ذهنی، اجرای خود را غنایی بخشید که کار او را از دیگران متمایز ساخت.  بگذارید دیگربار نگاهی به او و اجرایش بیاندازیم و ارزش‌های کارش را واکاویم:

با لباسی که به تنش زار میزند روی صحنه می‌آید و قدری عصبی به نظر می‌رسد؛ و شروع می‌کند از ضعفی که با آن متولدشده و یک‌بند خاطراتی را در ارتباط با کوتاه‌قدی و لاغری‌اش می‌گوید.

اما نگاهی دقیق‌تر، نشان می‌دهد که اجرای او، واگویی خاطرات نیست، نقل کینه‌هایی است که در دلش مانده، او مخاطب را به خلوت خود راه می‌دهد و مونولوگی خنده‌آور را برای مخاطبان بروی صحنه می‌آورد، بی‌آنکه بیان این خاطرات، لبخندی روی لبش بنشاند و طبیعی است که بیان زجرها نگذارد از دیدن خنده‌ی دیگران آرام بنشیند، پس جلوی خنده‌ی مخاطب را، با اشاره‌ی دست می‌گیرد.

داوران اگرچه این کار او را (جلوگیری از خنده مخاطب) به‌عنوان نکته‌ای منفی در اجرای او در نظر می‌گیرند اما به نظر می‌رسد، جلوگیری از خنده مخاطب، در تناسبی کامل با محتوای اجرای او قرار داشته و آگاهانه و از پیش اندیشیده است. کسی که از رنج‌های خود سخن به میان آورده و درد دلی را با مخاطب خود در میان می‌گذارد، می‌باید عصبی باشد و می‌باید خنده‌ی مخاطب و ندیدن مقادیری از حس همدردی را در چهره‌ی او، تاب نیاورد.

میخکوب شدن مخاطب

آیت بی غم یک سینه سخن دارد و رنجی که از ضعف ظاهری خود در طول زندگی برده را یک دل سیر، نقل می‌کند و در انتها، همه را می‌بخشد، پخش موزیک پایان، مخاطب را به شک می‌اندازد و او را راضی نمی‌کند؛ چطور کسی که آن‌همه عقده را در دلش نگه‌داشته و یک‌بند، از تلخ‌کامی‌های خود سخن رانده، این‌چنین راحت، از لذت بخشش و دوری از انتقام سخن می‌گوید؟

و درست همین‌جاست که پایان‌بندی غافلگیرکننده، مخاطب را میخکوب می‌کند؛ «دوست دارم همه‌ی کسانی که مرا دست انداخته و رنجانده‌اند، در اتاقی جمع کنم و با مسلسلی، همه‌شان را به رگبار ببندم»، اینجاست که آیت بی غم صداقتی را که از آغاز با خود داشته و به شکل درد دل با مخاطب خود در میان نهاده حفظ می‌کند و ضعف خود را (حس انتقام‌جویی) انکار نمی‌کند.

در انتها باید گفت ویژگی‌هایی نظیر همخوانی فرم و محتوا، و تلفیق تیاتر و کمدی (که هم در اجرای عصبی و بی‌وقفه‌ی نقل خاطرات و هم در نقل خواب و فضای ذهنی او تجلی می‌یابد) و در نهایت، صداقت در اجرا، استندآپ آیت بی‌ غم را به مفهوم کمدی فاخر، نزدیک‌تر ساخت و توانست توجه مخاطب فرهیخته را به خود جلب کند.

پایان پیام

کد خبر : 97266 ساعت خبر : 11:14 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=97266
اشتراک در نظرات
اطلاع از
1 دیدگاه
چیدمان
اولین نظرات آخرین نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات

آیت سمپادی عزیز که همشهری و هم مدرسه ای بودیم البته با اختلاف چند ساله
فردی بود که زیاد در دید بود به خاطر لاغری اش
آشنایی ام با او در صفحات مجازی از پیج یکی از دوستان بود و چیز میز که اجرا می کرد و بعد که وارد پیجش شدم یک سری دابسمش ها و دوبله های جذاب و بعد کلیپ ها و طنز ریتالین که در کافه ها برگزار میکرد و با اینکه تخصصی رشته ی دندان بود ولی حسابی مورد استقبال قرار میگرفت به علاوه در دانشگاه شهید بهشتی و رویداد های طنز یکی از گردانندگان اصلی پشت صحنه بود
در آخر با توجه به همه ی آن چیزی که از آیت سراغ داریم امیدوارم بتواند تا فینال به این صورت بالا بیاید