چند پایان غم انگیز در ادبیات داستانی

شخصیت‌های داستانی گاهی برای خوانندگان خیلی عزیز هستند و تحمل مرگ‌اش را ندارند. در این مطلب به پایان غم انگیز چند شخصیت داستانی می‌پردازیم.

به گزارش پایگاه خبری گلونی،  به نقل از گاردین، از آغاز شکل‌گیری رمان کنار آمدن با پدیده مرگ دچار تغییر شده است.

پیشرفت‌های پزشکی آمار مرگ در نوزادان، مرگ هنگام زایمان و بیماری‌های عفونی را کاهش داده است اما هیچ‌گاه نمی‌توان خودِ مرگ را انکار کرد.

همه آدم‌ها در نهایت محکوم به مرگ هستند. این همه استعداد و پشتکار در انسان نمی‌تواند جلوی مرگ را بگیرد و باید بپذیریم که جهان را با وجود این مفهوم دوست داشته باشیم.

با این وجود با مردن شخصیت‌های داستانی می‌توانیم زَهر این اتفاق غم انگیز در زندگی واقعی را کاهش دهیم.

شخصیت‌های داستانی متفاوتی از داستان کنار می‌روند و خوانندگانِ دل‌شکسته برای مرگ‌اش اشک می‌ریزند تا احساساتشان رقیق شود و برای مرگ عزیزانش آماده شوند.

البته عکس‌العمل خوانندگان همیشه بدون اعتراض نیست. وقتی در سال ۲۰۱۵ جان اسنو، یکی از شخصیت‌های اصلی سریال «بازی تاج و تخت»، که بر اساس داستان «ترانه یخ و آتش» نوشته جورج مارتین تولید شد، به قتل رسید بینندگان در سراسر دنیا به این موضوع اعتراض کردند و چنان غوغایی ایجاد کردند که نویسنده در فصل بعد جان اسنو را به داستان بازگرداند.

با هم به چند شخصیت مهم داستانی نگاه می‌کنیم:

سپتیموس وارن اسمیت در «خانم دالووی» نوشته ویرجینا وولف

در میان کسانی که تلاش می‌کنند مرگ را بد جلوه دهند آن دسته موفق‌ترند که از بدبختی‌های زندگی پرده برمی‌دارند.

سپتیموس که مدت‌ها در معرض انفجارهای جنگ قرار گرفته بود دوست ندارد بمیرد.

زندگی خوب است اما سپتیموس دچار توهم است و با دوستش، ایوان که در جنگ کشته شده است حرف می‌زند.

این موضوع تا جایی شدت می‌یابد که نمی‌تواند خود واقعی‌اش را تشخیص دهد و دیگر توان تحمل زندگی را ندارد.

رابرت جردن در «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آید» نوشته ارنست همینگوی

جردن در داستان معروفِ همینگوی در جایی می‌گوید: «دوست ندارم جنگ را ترک کنم. امیدورام کار مفیدی برایش انجام داده باشم.»

البته جردن شخصیتی مفید برای ارتش است و دشمنان زیادی را کشته است و به افراد زیادی در جنگ الهام بخشیده است و در دنیایی پر از قساوت تلاش می‌کند انسان خوبی باشد اما پایان غم انگیز داستان گریبان‌اش را می‌گیرد.

اما از نظر ما خوانندگان که می‌دانیم دو سال بعد گروهش برنده جنگ می‌شود انسان خوبی نیست. در صحنه پایانی گلوله‌های متعددی او را از پا درمی‌آورد.

سیدنی کارتن در «داستان دو شهر» نوشته چارلز دیکنز

دیکنز خواننده را برای مرگ سیدنی آماده نمی‌کند و با مرگ ناگهانی‌اش مخاطب را ضربه فنی می‌کند.

در نتیجه مجبور می‌شود نظراتش را پس از مرگ طی نامه‌ای به خواننده منتقل کند.

البته خوانندگان از توضیحات دیکنز راضی نشدند اما خیلی زود نویسنده را برای کشتن شخصیت مهم داستان بخشیدند.

در هر صورت شخصیت‌های داستانی محبوب زیادی هستند که در پایان داستان بسیار غم انگیز از بین می‌روند، اما خوانندگان به مثابه انسانی حقیقی برایش عزاداری می‌کنند و اشک می‌ریزند.

این بدان معناست که ادبیات به هدف خود در این زمینه که همانا آماده کردن بشر برای شرایط واقعی است دست یافته است.

پایان پیام

کد خبر : 105192 ساعت خبر : 10:18 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=105192
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات