وضع مالیات بر آب و راهکارهای آن
حتی اگر وضع مالیات بر استفاده از آب امکانپذیر نباشد، ممکن است وضع مالیات بر برخی نهادههای دیگر مرتبط با آب در فرایند تولید امکانپذیر باشد.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، نوشتار حاضر ترجمهای است از:
OECD (2015), Drying Wells, Rising Stakes: Towards Sustainable Agricultural Groundwater Use. Chapter 3. What policy instruments help to manage agricultural groundwater use sustainably
این ترجمه را اندیشکده تدبیر آب ایران انجام داده است که آن را در چند بخش میتوانید بخوانید.
حتی اگر وضع مالیات بر استفاده از آب امکانپذیر نباشد، ممکن است وضع مالیات بر برخی نهادههای دیگر مرتبط با آب در فرایند تولید امکانپذیر باشد.
یک راهکار ممکن، مالیات بر اراضی آبی بر پایه واحد مساحت است. در اینجا نیز ممکن است به سطح بالای مالیات نیاز باشد، ولی از نظر سیاسی ممکن است چندان محبوبیتی نداشته باشد.
امکان دیگر، استفاده از شیوههای غیر مستقیم است، برای نمونه وضع مالیات بر انرژی برای کاهش پمپاژ آب زیرزمینی، ولی نتیجه را نمیتوان تضمین کرد.
در یکی از مطالعات جهانی نشان داده شده است که با دوبرابرشدن قیمت انرژی، تنها کاهش محدودی در بهرهبرداری آب زیرزمینی نتیجه خواهد شد (۵/۷- درصد در خالیشدن آب زیرزمینی).
در یکی از مطالعاتی که در ایالات متحده انجام شده به این نتیجه رسیده است که افزایش قیمت انرژی (با وضع مالیات) به طور میانگین ابزار اثربخشی برای مدیریت مصرف آب زیرزمینی در آبخوان هایپلینز نخواهد بود.
با این همه، در برخی دیگر از مطالعات، با تمرکز بر ناحیه خاصی از این آبخوان و با بررسی مشخصتر قیمتهای برق، کششپذیری را بیشتر از مطالعه پیشگفته یافتهاند.
این نتیجه گویای آن است که افزایش قیمتها در این منطقه در عمل به تغییرات در رفتار و کاهش مصرف آب زیرزمینی در کشاورزی منجر خواهد شد (درباره نرخگذاری انرژی در قسمتهای بعدی توضیح بیشتری داده میشود).
دادن یارانه برای تحقق کاهش مصرف آب زیرزمینی ممکن است تأثیر محیطزیستی و رفاهی مشابه مالیات داشته باشد، ولی مستلزم جابجایی بودجه از وضعکنندگان مقررات به تولیدکنندگان است.
جای شگفتی نیست که یارانهها از نظر سیاسی برای تولیدکنندگان، مقبولیت بسیار بیشتری نسبت به مالیات دارند.
وضع مالیات بر آب و راهکارهای آن
در حال حاضر بیشتر طرحهای یارانه در مدیریت آب زیرزمینی مستقیماً به کاهش پمپاژ یارانه نمیدهند، بلکه مشوقهایی را برای سهیمشدن در هزینه برای تولیدکنندگان برای پیادهسازی راه و رسمهای جدیدی که استفاده مصرفی آب را کاهش میدهد عرضه میکنند.
برای نمونه، مشارکت در تأمین هزینه برای تکنولوژی حسگر رطوبت خاک یا برای به روزرسانی تکنولوژی آبیاری. در چنین مواردی، هدفگیری درست مصرفکنندگان و هدفها بسیار مهم بوده و در وضعیتهایی که عدم تقارن اطلاعات وجود دارد چالشبرانگیز است.
حتی اگر طرحهای یارانه به خوبی هدفگذاری شوند، میتوانند اثربخش باشند، ولی ممکن است برای وضعکننده مقررات هزینهبر باشند.
افزون بر این، چنانچه نیاز باشد محدودهای در مقیاس کوچک برای دستیابی به هدفهای محیطزیستی در نظر گرفته شود، ممکن است پیادهسازی برنامه پرداخت یارانهها دشوار باشد، چون معمولاً مستلزم ثبت نام داوطلبانه مردم در این طرحها است.
پایان پیام
کد خبر : 107273 ساعت خبر : 5:40 ب.ظ