آقای حکایتی و نسل بی‌قصه

آقای حکایتی و نسل بی‌قصه

پایگاه خبری گلونی؛ معین بادپا: یکی بود، یکی نبود. روزی روزگاری در این شهر، پر از قصه بود.

قصه‌هایی که خوانندگانش از بازیگرانش بیشتر بودند.فرقی نداشت روی نوارهای کاست باشد یا ظهر جمعه رادیو.

قصه‌هایش هم پرفروش بود، هم محبوب. شهری که هم شهر قصه بود و هم آقایی داشت که برایمان حکایتشان می‌کرد.

قصه‌هایی که خلاقیت داشت و داستان.امروز، نسل جدید قصه‌های خودش را دارد.

قصه‌هایی که بخش اعظمی از آن در فضای مجازی است.نسلی که خیلی زود می‌خواهد بزرگ شود.

می‌خواهد قصه خودش را داشته باشد. می‌خواهد قبل از خواندن قصه‌های قبلی، بازیگری کند.

می‌خواهد خودش بنویسد، خودش بازیش کند و خودش هم تماشایش کند.بدون آنکه آمادگی قبلی داشته باشد.

حتی نیازی هم به آمادگی نمی‌بیند. نسلی که اگر نگوییم بدون پیش زمینه، کم بودنش را می‌دانیم.

او نه حوصله شنیدن دارد، نه حوصله دیدن.

آقای حکایتی و نسل بی‌قصه

قصه زندگی بهرام شاه محمدلو (آقای حکایتی) از زبان خودش

نسلی که قصه شنیده باشد، با نسلی که خودش می‌خواهد تمام قصه‌ها را از ابتدا بنویسد، فرق می‌کند.

قصه‌های دنیا تکراری است. هرکس قصه بیشتری خوانده باشد، می‌تواند قصه جدیدتری بنویسد.

در غیر اینصورت، قصه‌اش همان قصه تکراری است.قصه تکراری هم خریدار ندارد. قصه تکراری، تجربه تکراری است.

جشنواره قصه گویی در کانون پرورش فکری برگزار شد تا نشان دهد قصه‌گویی هنوز زنده است.

در همه جای ایران زنده است. حتی اگر آنگونه که باید جدی نگرفته نشود.قصه گویی هنوز زنده است.

اما نه در میان همه خانواده‌ها. قصه‌گویی امروز، به چند شب محدود خلاصه شده است.

به اطراف خود نگاه کنید. چند نفر برای کودکانشان قبل از خواب قصه می‌خوانند؟

چند شب در سال در جمع خانوادگی‌تان قصه خوانده می‌شود؟

چند نفر از کودکان حوصله شنیدن قصه از مادربزرگ و پدربزرگشان را دارند؟

با همه این حرف‌ها، بعید است روزی برسد که یکی نبود قصه‌ها به قصه‌گو برسد.

بعید است یکی نبود قصه‌ها به قصه شنو برسد.

پایان پیام

کد خبر : 109636 ساعت خبر : 1:55 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=109636
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات