علیرضا کمالی نژاد همه حرفهایش را پس گرفت؛ آیا او مصدق ثانی است و چراغ راه حقیقت؟
علیرضا کمالی نژاد و مسئلهای به نام سواد داشتن یا سواد نداشتن او
پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: شب گذشته ویدئوی سخنان علیرضا کمالی نژاد را در نشست خبری جشنواره فیلم فجر در توییتر و اینستاگرام منتشر کردم.
در توییتر مثل همیشه برخی لایک کردند و برخی کامنت موافق یا مخالف گذاشتند.
در توییتر همیشه اوضاع بهتر از اینستاگرام است چون کاربران هنوز فکر میکنند و شاید بیشتر کتاب میخوانند.
اما بعد از منتشر کردن آن ویدئو در اینستاگرام سیل تهمتها به من آغاز شد و جماعت شروع کردند به طرفداری از کمالی نژاد و شجاعت و شرافت او را ستودند که به سران نظام نقد کرده است و حرف دل مردم را زده است.
من زیر آن ویدئو نوشته بودم: « اگر واقعاً کسی گوشت سگ فروخته باشد خبرش را «رسانه» باید اعلام کند نه سلبریتی.
چون رسانه خبر را کلی و مبهم اعلام نمیکند که باعث وحشت عمومی بشود.
رسانه خبر را با جزئیات منتشر میکند و مثلاً میگوید فلان مغازه در فلان جا.
نه این که طوری بگوید که انگار همه گوشت سگ خریدهاند.»
علیرضا کمالی نژاد و سخنرانی در نشست خبری جشنواره فیلم فجر
درباره این اتفاق و ویدئویی که شبکه سه از آقای علیرضا کمالی نژاد منتشر کرده است چند خط توضیح میدهم امیدوارم برخی را به کار آید.
ابتدا ببینم خبری که آقای علیرضا کمالی نژاد در ایسنا خوانده است چه بوده است؟
ایشان در میان حرفهای خود میگوید تیتری را در ایسنا خواندم و اشاره نمیکند که خبری را خواندم و معلوم میشود که ایشان فقط تیتر را خوانده است و پیگیر خبرهای بعدی نبوده است که ببیند آیا خبر در ادامه تایید شده است؟ آیا میزان فروش بالا بوده است یا فقط یک قصابی این کار را کرده است.
ایشان با همین خواندن تیتر در نشست خبری درباره وطندوستی و عرق ملی و هویت ملی حرف میزند و میگوید وقتی اینها را از مردم بگیریم ما در نهایت همدیگر را دوست نخواهیم داشت و نتیجهاش میشود فروش سگ با کارت ملی!
بعد هم چیزی درباره مجمع تشخیص مصلحت نظام میگوید که البته چون خودش گفته است منظوری نداشتم من هم به این بخش قضیه کاری ندارم چون تخصص و جایگاه نقد آن را هم ندارم.
البته ایشان کلا حرفهایشان را پس گرفتند و گفتند به کنایه گفتهاند و منظورشان هیچ کس دیگری جز مردم نبوده است، اما معلوم است که ایشان کنایه را نیز نمیشناسند. بگذریم.
علیرضا کمالی نژاد همه حرفهایش را پس گرفت
شش نکته
یک: برخی مردم علیرضا کمالی نژاد را شجاع، بیباک، ضد سلطه، ضد ظالم و شهید راه حقیقت دانستند و مثلا من را وابسته و خبرنگار بیدستوپا خطاب کردند. چرا؟ چون کمالی نژاد پرده از فروش گوشت سگ برداشته است و خبرنگاران برنداشتهاند!
دو: برخی مردم اعتقاد دارند چون رسانههای آزاد و راستگو نداریم باید به حرف سلبریتیها اعتماد کنیم. در حالی که کمالی نژاد خودش میگوید من خبر را در ایسنا دیدم. پس رسانهها خیلی هم بسته نیستند.
سه: اصولا فروش سگ و الاغ بارها در کشور اتفاق افتاده است و هر بار هم خبررسانی شده است. میتوانید با یک جستوجوی ساده این خبرها را ببینید.
چهار: برخی کاربران وقتی کلمه رسانه را میشوند فکر میکنند منظور از رسانه صدا و سیما یا بخش خبری بیست و سی است. خیر رسانه فقط صدا و سیما نیست و وقتی من مینویسم خبر را رسانه باید اعلام کند منظورم رسانه است نه فقط صدا و سیما.
پنج: من نوشتم: «رسانه خبر را با جزئیات منتشر میکند و مثلاً میگوید فلان مغازه در فلان جا.»
اگر آقای کمالی نژاد در همان نشست خبری میگفت من در ایسنا دیدم که یک واحد قصابی این کار را کرده است شاید این مشکلات پیش نمیآمد و مانند یک خبرنگار عمل میکرد.
شش: بازیگر و سلبریتی هیچ وقت نمیتواند کار خبری بکند چون بلد نیست و به جای کمک به مردم بیشتر به آنان لطمه میزند.
حالا بیایید خبر تکمیلی را بخوانیم در همان ایسنا:
«روابط عمومی اداره کل دامپزشکی استان خراسان رضوی با اشاره به انتشار خبری در برخی رسانهها با موضوع عرضه گوشت سگ در یک واحد قصابی در خیابان عبادی مشهد اعلام کرد:
با توجه به حساسیت موضوع و لزوم اظهار نظر کارشناسی در این خصوص، در اولین اقدام و پس از نمونهبرداری کارشناسان دامپزشکی، موارد به آزمایشگاه مرکزی اداره کل دامپزشکی استان ارجاع شد.
بنا به این گزارش، بر اساس اظهار نظر واحد PCR آزمایشگاه مذکور گوشت کشف شده، گوشت «گوسفند و بز» بوده و احتمالا علت متواری شدن متصدی واحد یاد شده نیز عرضه گوشتهای فوق خارج از چرخه نظارت دامپزشکی بوده است.»
حالا بیایید فکر کنیم که واقعا گوشتها گوشت سگ بودهاند. یعنی یک واحد قصابی و یا چند واحد در یک شهر گوشت سگ به مردم فروختهاند و مردم هم متوجه نشدهاند!
آیا باید این خبر را در نشست جشنواره فیلم فجر اعلام کنیم؟ آیا این خبر که به صورت کلی اعلام میشود باعث وحشت عمومی نمیشود؟
آیا منتشر کردن این خبر کرامت مردم محروم را از بین نمیبرد؟
حالا فکر کنیم آقای کمالی نژاد باور نکرده است که گوشت سگ فروخته نشده است و اعتقاد دارد که مسئولان قضیه را لاپوشانی کردهاند. آیا این روش پیگیری حق مردم است؟
آیا مردم با شنیدن این لحن خجالت نمیکشند؟ آیا روحیهای برای ادامه زندگی پیدا میکنند؟
آقای کمالی نژاد باید بداند که کار او توجه دادن است نه خبررسانی. او اگر عقیده دارد که واقعا گوشت سگ فروخته شده است باید توجه مردم و رسانهها را به این مسئله جلب کند تا یک بار دیگر مسئله بررسی بشود.
نکته تاسفبار این است که برخی از مردم چون روزنامه و خبرگزاری را نمیخوانند و اصولا همه چیز را از تلگرام و اینستاگرام میگیرند فکر میکنند که ما رسانهای نداریم که خبر فروش گوشت سگ را منتشر کند.
البته که رسانههای ما در برخی موارد آزاد نیستند اما هنوز آنقدر خفقان نیست که چنین خبری مخابره نشود.
مثلا اگر «گوشت الاغ» را در ایسنا جستوجو کنیم به اخبار متعددی برمیخوریم:
آقای علیرضا کمالی نژاد حالا حرفهای خود را پس گرفته است اما در صدر اخبار است و بسیاری که او را نمیشناختند حالا در حد دکتر مصدق او را ستایش میکنند!
او حالا زیر نورافکن است و همه درباره شجاعتش حرف میزنند اما او حرفی عادی زده است اما با لحن مخالف نظام که این طور جلوه کند که او یگانه حامی مردم است و خبرنگاران مشتی وابسته.
حالا که هنرمندان از هر تریبونی استفاده میکنند تا درباره همه چیز حرف بزنند اجازه بدهید ما هم درباره کار و حرفه خود حرف بزنیم و دفاع کنیم.
ما در حرفه خبرنگاری شیوههایی به نام مدیریت بحران و خبرهای غیرقابل انتشار و دروازهبانی خبر داریم که با سانسور فرق دارند و در همه جهان از این شیوهها استفاده میشود.
اگر تمام اعتماد خود را به سلبریتیها هدیه کنید در آینده خودتان ضرر میکنید. شما باید به جای کامنت گذاشتن و برچسب زدن به امثال من لحظهای فکر کنید.
البته در اوضاع آشفته اقتصادی و اجتماعی چنین انتظاری بیهوده است.
شاید من هم باید کمتر حرف بزنم و نگاه کنم به این اوضاع آشفته و مردمی را ببینم که با طناب اعتماد به سلبریتی به چاه بیاعتمادی به رسانه میافتند.
ادامه این راه نه به ضرر سلبریتی است و نه دولت و حاکمیت بلکه به ضرر مردم محروم است.
امیدوارم کار آقای علیرضا کمالی نژاد همین جا تمام نشده باشد و ایشان همچنان پیگیر حقوق مردم باشند!
پایان پیام
کد خبر : 113468 ساعت خبر : 1:54 ب.ظ