دویدن در میدان تاریک مین را در نیم ساعت بخوانید
دویدن در میدان تاریک مین اولین و آخرین اثر مصطفی مستور در زمینه نوشتن نمایشنامه است.
پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسنکیاده: اگر از آن دست آدمهایی هستید که وقت را بهانه کتابنخوان بودنتان کردهاید.
اگر طالب مطالعه کتابی هستید که زود تمام شود و در عین حال زیاد حالتان را خوب کند و چند جمله خوب از آن به یادگار داشته باشید.
و اگر بدتان نمیآید که کمی فلسفه هم چاشنی زمان کتابخوانیتان شود؛ بروید و کتاب دویدن در میدان تاریک مین از مصطفی مستور را بخوانید.
نمایشنامهای کوتاه در ۴ پرده که میشود گفت در حد یک داستان کوتاه ۲۰ صفحهای وقتتان را میگیرد.
کل ماجرا در یک محیط فرضی شکل میگیرد که با توجه به قرائن و شواهد به نظر میآید که یک آسایشگاه باشد و البته میتواند هر جای دیگری باشد.
جایی است که برای ساکنین آن عشق و حتی تماس با جنس مونث ممنوع و جرم تلقی میشود.
یکی از ساکنین در زمان استفاده از مرخصی و خارج از محدوده مرتکب عمل تماس شده است و ظاهراٌ مراحل اولیه عشق را طی میکند.
و البته بدشانس است و مسئول مربوطه از این جریان مطلع میشود و لذا پروندهای قطور برای این قضیه تشکیل میشود (جایی به صفحه ۱۵۳ پرونده اشاره می کند).
مسئول پرونده چنان از اهمیت جرم صحبت میکند و چنان از لزوم فشار و شکنجه، که گویی جنایت بزرگی رخ داده است.
ایده آل او برای ساکنین انسانهایی است که فکر نمیکنند، عاشق نمیشوند و…
البته نه اینکه بازجو به عشق و تفکر اعتقادی ندارد، بلکه اتفاقاٌ در جایی که مراحل تماس را ذکر میکند و میرسد به تماس روحانی میگوید که این مراحل عالی در فهم گوسالههایی چون متهمین نمیگنجد!
دویدن در میدان تاریک مین اولین و آخرین اثر مستور در زمینه نمایشنامهنویسی است.
مصطفی مستور پژوهشگر، مترجم و داستاننویس بهنامی است که بیش از هر چیز تخصص وی در زمینه نگارش داستانهای کوتاه است.
وقتی این نمایشنامه که به عنوان نامزد بخش هنر جایزه کتاب سال دفاع مقدس معرفی شد، مصطفی مستور گفت که دویدن در میدان تاریک مین، به شکل مستقیم و غیرمستقیم با جنگ هیچ ارتباطی ندارد و کتابی کاملاً فلسفی است.
او توضیح داد که کتاب من مطلقاً به دفاع مقدس ربطی ندارد و برایم روشن نیست که داوران به چه دلیلی اسم کتاب را در میان نامزدهای کتاب سال دفاع مقدس اعلام کردهاند.
این کتاب را فقط در نیم ساعت میشود خواند، پس کتاب بخوانیم.
بخشهای ناب کتاب دویدن در میدان تاریک مین
▪غروب بود. من زل زده بودم به پشت دست هاش. هر دو وحشت کرده بودیم. بس که نزدیک شده بودیم به هم. بس که معصومیت ریخته بود آنجا، پشت دستها.
بعد، من، با انگشت اشاره، خطی فرضی و مورب، درست از وسط ساعد تا انگشت کوچک دست راستاش کشیدم و به او گفتم عمیقا دوستش دارم.
▪قربان، ماهان میگه اختیار وقتی معنا داره که نظمی در کار باشه و شما بتونید نتیجه کارتون رو پیش بینی کنید(مکث).
ماهان میگه وقتی هیچچیز رو نشه پیشبینی کرد معنیاش اینه که وقتی شما کاری رو انجام میدید نیروهای دیگهای به جای شما نتیجه کارها رو تعیین میکنند؛ و این دقیقاً یعنی بینظمی.
به تعبیر خودش، یعنی دویدن در میدان تاریک مین؛ اون هم در تاریکی محض. به همین خاطره که او به این نتیجه رسیده که اختیار، تابع نظمه و تا نظمی در کار نباشه، اختیار هم معنای روشنی نداره.
▪قربان توی یه کتاب خوندم؛ توی یه کتاب کوچیک. اونجا نوشته بود اگه دریچههای دانستن رو مسدود کنیم رستگار میشیم. نوشته بود همه نکبتی که ما دچارش هستیم از توی همین دریچهها میاد تو.
پایان پیام
کد خبر : 105762 ساعت خبر : 3:44 ب.ظ