شوخی جنسی در وقت ناتوانی و نگاهی دقیق‌تر به فیلم سینمایی قانون مورفی

شوخی جنسی در وقت ناتوانی و نگاهی به فیلم سینمایی قانون مورفی . برای بیشتر دانستن در این مورد تنها کافی است مطلب زیر را مطالعه کنید.

پایگاه خبری گلونی، هومن نشتائی: اگر کارنامه رامبد جوان را بررسی کنیم، فیلم‌های قابل توجهی در کارنامه‌اش مشاهده می‌کنیم (البته اگر «اسپاگتی در ۸ دقیقه» را فراموش کنیم). «نگار» درامی معمایی با فرم جدیدی که در سینمای ایران ارائه داد و با کارگردانی موفق رامبد جوان (که در صحنه‌های اکشن نمود بیشتری پیدا کرد) توانست اثری قابل قبول باشد.

«پسر آدم، دختر حوا» و «ورود آقایان ممنوع» هر دو جزء کمدی‌های قابل قبول و قابل دفاع سینمای ایران هستند.

حتی ورود آقایان ممنوع همیشه به عنوان کمدی سالم و صحیح ارائه داده شده است.

با داشتن چنین آثاری در کارنامه هنری، از رامبد جوان انتظار ویژه‌ای داریم.

 نگاهی به فیلم سینمایی قانون مورفی، شوخی جنسی در وقت ناتوانی

آیا «قانون مورفی» در این بحبحه کمدی‌های مبتذل، می‌تواند کورسوی امیدی برای سینمای کمدی ایران باشد؟

قانون مورفی در ۱۵ تا ۲۰ دقیقه اول شما را مات و مبهوت خود می‌کند.

نمی‌توانید از کارگردانی رامبد جوان در دقایق اول دل بکنید.

صحنه‌های تعقیقب و گریزی که دقیق طراحی و اجرا شده‌اند و طنزی (نسبتا) سالم و دلنشین آن را همراهی می‌کند.

صحنه‌هایی که می‎بینید در فیلم‌های ایرانی کمتر دیده شده‌اند و در ذهن بیننده، برای یک ایرانی تا به امروز اجرای همانند آن غیرممکن بوده است.

البته تمام این صحنه‌ها وام گرفته از نمونه‌های خارجی است و این مسئله کاملا طبیعی است.

تکرار صحنه‌هایی که «مخاطب را مبهوت می‌کند» در یک فیلم ایرانی، همین برای جذب مخاطب کافیست.

خلاقیت در زمینه‌هایی که همانند آن را در نمونه‌های غیربومی دیده‌ایم، زمانی شکل می‌گیرد که آن نمونه‌ی غیربومی تمام و کمال منتقل شده باشد؛ نه زمانی که تازه نفس‌های اولش را می‌کشد.

خب فیلم با یک صحنه پرهیجان شروع شده است و رامبد جوان کارگردانی خود را به رخ کشیده است و مخاطب تسلیم روی صندلی سالن نشسته است.

حال زمان آن رسیده است که فیلم قصه بگوید و بر مخاطب تاثیر بگذارد؛ اما قانون مورفی از انجام این کار ناتوان است.

درست زمانی که صحنه‌های اکشن تمام می‎شوند و فیلم چیزی برای نگه داشتن مخاطب روی صندلی ندارد، شوخی‌های مبتذل راه خود را برای ورود به فیلم باز می‌کنند.

قانون مورفی شروع خوبی دارد اما در ادامه ناکام می‌ماند.

چرا که نه قصه برای تعریف کردن و نه حرفی برای زدن ندارد.

قصه‌هایی که بین یکدیگر گم می‌شوند.

شخصیت‌هایی که ناپدید می‌شوند.

داستان‌هایی که نیمه کاره رها می‌شوند.

شروع و پایانی که هیچ سنخیتی با یکدیگر ندارند.

تنها چیزی که اینها را به یکدیگر متصل کرده است «قانون مورفی» است.

آن هم نه قانون مورفی یا ادوارد مورفی بلکه فقط و فقط تکرار جمله‌ی «ای تو روحت مورفی».

فیلم با توجه به مضمون اصلی‌اش، پتانسیل زیادی برای ارائه اثر «مورد قبول» داشت ولی فقط در ۲۰ دقیقه اول از آن استفاده کرد و آن را فراموش کرد.

در ادامه آیا بدشانسی‌های گاه و بیگاه فرخ (امیر جدیدی) و «قصد کشتن» ادوارد مورفی در انتهای فیلم، می‌تواند پرداخت درستی از مضمون فیلم باشد؟

هدف از ساختن این فیلم چه بوده است؟

شوخی جنسی در وقت ناتوانی

غیر از به رخ کشیدن «توانایی در کارگردانی» و فروش بالا، هدف دیگری می‌توان برای این فیلم متصور شد؟

دلیل استفاده بی‌دلیل و بیش از حد از هلی شات چیست؟

آیا چیزی است جز افزودن به زرق و برق فیلم؟

قانون مورفی متشکل از سکانس‌هایی نامرتبط است که یا با صحنه‌های اکشن قصد متحیر کردن مخاطب را دارد یا با شوخی جنسی مبتذل، تکراری و کلیشه‌ای مانند «حش‌کیک» قصد خنداندن مردم را دارد.

رامبد جوان اصولا فیلمنامه‌هایش را خودش نمی‌نویسد و قانون مورفی هم از این قضیه مستثنا نیست.

از این رو بسیاری از تقصیرها را می‌توان گردن نویسندگان انداخت.

البته از همین رو می‌توان موفقیت ورود آقایان ممنوع را هم نتیجه قلم پیمان قاسم‌خانی دانست.

اما رامبد جوان این‌دفعه انتخاب درستی نداشت و دیگر به رامبد جوان هم برای احیای سینمای کمدی نمی‌توان امیدی داشت.

پایان پیام

کد خبر : 111657 ساعت خبر : 6:40 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=111657
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات