وقتی اصغر فرهادی عصبانی شد

وقتی اصغر فرهادی عصبانی شد

پایگاه خبری گلونی، شهرام گیل‌آبادی: یک شب که در خوابگاه خیابان آپادانا دانشگاه هنر داخل اتاقمان نشسته بودیم، سروصدایی می‌آمد، که توجه همه ما رو جلب کرد. رفتیم در هال، صدا از اتاق علی خودسیانی بود؛ داشت با اصغر فرهادی با عصبانیت حرف می‌زد.
متوجه شدیم که اصغر فرهادی نمایشنامه «ماشین‌نشین‌ها»ی علی خودسیانی را کار کرده است اما تغییراتی در آن نمایشنامه داده بود که علی خودسیانی راضی نبود. دو تا اصفهانی داشتند با هم بلند بلند صحبت می‌کردند.
قبل از جشنواره تئا‌تر دانشجویی جهاد دانشگاهی بود؛ اصغر فرهادی «ماشین‌نشین‌ها» را داشت، علیرضا نادری «پچپچه‌های پشت خط نبرد»، شکوفه ماسوری «عروسک‌ها» و من هم «تصویرهای شکسته» را داشتم. تازه اصغر فرهادی و پریسا بخت‌آور سر این کار با هم نامزد شده بودند.
آن سال برخی گروه‌ها متوجه شده بودند که پچپچه‌ها، زاویه‌ای انتقادی به جنگ دارد؛ بعد از اجرا آمدند در سالن مولوی و خواستند که جشنواره ادامه پیدا نکند.
فردایش اجرای ما بود. یک روز جشنواره تعطیل بود و بعد از آن با اجرای ما جشنواره شروع شد. آقای دکتر فنائیان، مرحوم دکتر کشن‌فلاح و دکتر فرهمند، رئیس جهاد دانشگاهی، کلی زحمت کشیدند تا جشنواره دوباره از سر گرفته شود.
بچه‌های ما خیلی خسته بودند؛ مسئولیت بولتن روزانه جشنواره به اسم «نما» هم با من بود. بچه‌ها آنقدر بیدار بودند که حروفچین‌مان تشنج کرد. برای اجرای «تصویرهای شکسته» صحنه باید پر می‌شد از آشغال؛ مرحوم پیمان سنندجی‌زاده و فریدون محرابی، علی وطن‌دوست و… نیمه شب رفتند میدان انقلاب و کلی آشغال آوردند؛ من و قربان در لابی خوابیدیم؛ صبح که بیدار شدیم، بوی آشغال‌های ‌تَر، تمام سالن مولوی را گرفته بود.

وقتی اصغر فرهادی عصبانی شد
بچه‌ها در سالن خوابیده بودند و کاملا بوی آشغال مستشان کرده بود. بو را نمی‌فهمیدند؛ آشغال‌های ‌تَر را جدا کردیم و در‌ها را باز گذاشتیم. کلی عطر زدیم توی سالن؛ بد‌تر شد، بوی عطر و آشغال قاطی شده بود. سالن مملو از تماشاگر شد. ده‌ها ردیف جلوی سکو‌ها آدم نشسته بود. داوران آمدند داخل سالن، دکتر فلاح وارد سالن شد؛ قهر کرد و بیرون رفت. نمی‌توانستیم کار را شروع کنیم. از اتاق فرمان رفتم داخل اتاقش، از ایشان خواهش کردم بیاید. گفت: سالن شده آشغال‌دونی؛ ولی بالاخره آمد.
بعد از کار آقای نصرت کریمی، بیضایی و… وکشن فلاح از کار راضی بودند. آن روز آقای نصرت کریمی کلی کار را تفسیر کرد و ما را دعوت کرد به منزلشان.

پایان پیام

عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.

برای تبلیغ در گلونی کلیک کنید.

کد خبر : 28648 ساعت خبر : 7:55 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=28648
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات