مقاوم‌سازی فلک‌الافلاک در کما

درحالی که اسلحه، روی شقیقه‌‌مان قرار دارد منتظریم تا فشار ماشه همه چیز را تمام کند!
به گزارش پایگاه خبری گلونی، سیمره نوشت:
۱- بگو مگوهای پس از زلزله‌ی کرمانشاه، درخصوص آسیب‌های احتمالی وارده به قلعه‌ی تاریخی فلک‌الافلاک بار دیگر حساسیت‌های جامعه را در خصوص استحکام‌بخشی این بنای ارزشمند دامن زد؛ قلعه‌ای که برای بخش گردشگری منطقه و حتا کشور یک «برند» است. در این مورد سخن زیاد گفته شده‌است برای نمونه و از هزاران یکی: «برند لوچ» مجری طرح «پایلوت توسعه‌ی پایدار شهری خرم‌آباد با محوریت گردشگری» برنامه‌ی اسکان ملل متحد می‌گوید: قلعه‌ی تاریخی فلک‌الافلاک یک ویژگی مثبت، یک شاخص و یک جاذبه‌ی منحصر به فرد است که باید از این توانمندی برای جذب گردشگر و شکوفایی اقتصاد منطقه نهایت استفاده را به عمل آورد (اطلاعات- ۲۷ بهمن ۸۹).

آقای حدادعادل رییس‌ مجلس شورای اسلامی وقت در سفر به خرم‌آباد می‌گوید: قلعه‌ی فلک‌الافلاک نه تنها یک اثر ملی است بلکه می‌تواند به عنوان یکی از آثار مهم باستانی و تاریخی در دنیا مطرح باشد. وی با اشاره به این که حریم این‌گونه آثار در کشورهای پیش‌رفته‌ی دنیا همواره به خوبی حفظ می‌شود، افزود: ما نیز باید این‌گونه آثار را به‌خوبی حفظ و مراقبت کنیم و… (خرم‌آباد خبرگزاری جمهوری اسلامی- ۸/۶/۸۵).

شورای عالی انقلاب فرهنگی که به ریاست رییس‌جمهور تشکیل جلسه داده بود قلعه‌ی تاریخی فلک‌الافلاک را به عنوان یکی از کهن‌ترین مظاهر تمدن ایران و فرهنگ اسلامی شناخت و مقرر داشت مجتمع تاریخی قلعه‌ی فلک‌الافلاک تشکیل شود و بر این اساس وظایفی از جمله اجرای طرح سامان‌دهی قلعه و احیای حصار، برج‌ها، باغ‌ها و سایر آثار تخریب شده را بر عهده‌ی این مجتمع نهاد (حیات نو- ۴ مهر ۸۱).

و ده‌ها اظهار نظر و مصوبه‌ی بی‌سرانجام، در خلأ بی‌عملی برآمده از بی‌تفاوتی مسئولان و در نتیجه: قلعه، همان است و داستان مقاوم‌سازی آن کماکان رها شده و به قول«لیند گرن» خطر این‌جاست که وقتی به سراغ حل مسئله می‌رویم که خیلی دیر شده است و در حالی که معاون رییس‌جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری از عزم آن سازمان برای ثبت‌ جهانی قلعه‌ی فلک‌الافلاک به عنوان یک قلعه‌ی تاریخی ارزشمند در فهرست جهانی یونسکو سخن می‌گوید (بامداد لرستان- ۱۴ دی‌۹۵)، که هر لرزه‌ی زمین، لرزه بر اندام دوست‌داران فرهنگ و تمدن این دیار می‌اندازد و کسی هم پاسخ‌گوی علت تعطیلی استحکام‌بخشی قلعه‌ نیست و بدین ترتیب معلوم نیست غفلت از اصل بنیادی حفاظت چنین بنایی، عاقبت، ما را به کجا خواهد برد! چرا که به تعبیر«سانتایا» آنان که در یادآوری گذشته ناتوان‌اند، محکوم به تکرار آن‌اند!.

۲- در سال ۸۲ زلزله‌ی ویران‌گر بم در حالی رخ نمود و ارگ بم را ویران کرد که در دوهزار سال گذشته،‌ منطقه هیچ نشانی از لرزه‌خیزی نداشت. به گفته‌ی دکتر زارع استاد دانشگاه و عضو پژوهشکده‌ی زلزله‌ی ایران: زمین‌لرزه‌ی بم نماد آسیب‌پذیری کشور، در برابر چنین رخدادهایی است و در صورت مشق نگرفتن از این فاجعه ممکن است هر نوع رویداد مشابه باز هم ما را غافل‌گیر کند (اطلاعات- ۲۴ دی ۹۳).

شاید به همین خاطر، پس از زلزله‌ی بم، سازمان میراث فرهنگی کشور با عجله هیئتی را برای ارزیابی مخاطره‌پذیری زمین‌لرزه‌ای قلعه‌ی فلک‌الافلاک که پس از ارگ بم اینک مهم‌ترین قلعه‌ی تاریخی در ایران است به خرم‌آباد فرستاد و این در حالی است که در سال ۷۹ قلعه‌ی فلک‌الافلاک در فهرست پروژه‌های بزرگ قرار گرفته بود.

این‌که حاصل قرار گرفتن نام این قلعه در آن فهرست و پس از آن، اعزام آن هیئت به خرم‌آباد چه بوده، حکایت همان زبانزد معروف است که می‌گوید: ببین رنگم، مپرس احوالم! و این همه در حالی است که به نظر کارشناسان موسسه‌ی ژئوفیزیک دانشگاه تهران، وقوع زلزله با قدرت ۵/۵ ریشتر هر دو سال یک‌بار، ۶ ریشتر هر هفت سال یک‌بار، ۵/۶ ریشتر هر ۲۱ سال یک بار، ۷ ریشتر هر شش سال یک‌بار و ۵/۷ ریشتر هر ۱۷۴ سال یک‌بار در خرم‌آباد مُحتَمل است (شرفی به نقل از پایگاه علوم داده‌های زمین- کاسیت۲۸- مرداد۹۳)

روزنامه‌ی ایران در گزارشی در همین زمینه از قول یک کارشناس زمین‌شناسی می‌نویسد۵۰ درصد زلزله‌های کشور در زاگرس اتفاق می‌افتد. بخش‌های شمالی لرستان در مجاورت یا روی گسل اصلی زاگرس قرار دارد که کانون زلزله‌های مخرب است و شهرستان‌های دورود، بروجرد و روستاهای واقع در دشت سیلاخور و بخش‌های جنوبی الیگودرز از جمله شول‌آباد در معرض زلزله قرار دارند. هم‌چنین در بخش‌های جنوبی و مرکزی استان، شهرهای پل‌دختر، چغابل و بخش‌های شهرستان کوهدشت به علت نزدیکی با گسل معروف کبیرکوه و شهر خرم‌آباد به علت گسلی که از جنوب شهر و منطقه‌ی ماسور عبور می‌کند، زلزله‌خیز هستند (ایران- ۹شهریور ۹۳).

حال باید پرسید: چرا به قول «بُودلِر»: هیچ‌کس گوش خود را برای شنیدن آوای بادهای فردا تیز نمی‌کند. یعنی درحالی که اسلحه، روی شقیقه‌‌مان قرار دارد منتظریم تا فشار ماشه همه چیز را تمام کند! چرا که به قولی: احمقانه است که از کاری تکراری توقع نتیجه‌ی غیرتکراری داشته باشیم!.

درواقع، در حال حاضر قلعه‌ی فلک‌الافلاک با چند چالش روبه‌رو است از جمله نم‌زدگی، و توقف بخش استحکام‌بخشی این بنای تاریخی سبب شده است که به گزارش «کاسیت» نماینده‌ی ولی فقیه و امام‌جمعه‌ی خرم‌آباد به صراحت در خطبه‌های نماز جمعه در مصلای الغدیر هشدار داده‌اند: در حال حاضر آثار نم‌زدگی در دیوارهای قلعه‌ی تاریخی فلک‌الافلاک مشهود است و می‌بایست برای استحکام‌بخشی آن کاری بکنند. ایشان افزوده‌اند متاسفانه آثار خرابی در این اثر تاریخی قابل مشاهده است به‌طوری که در بدنه‌ی دیوارهای آن علف هرز رویده است(کاسیت- ۱۴ مهر۹۳) به نوشته‌ی این نشریه مبحث استحکام‌بخشی بنای تاریخی قلعه‌ی فلک‌الافلاک که در برهه‌ای از زمان با اجرای بخشی از آن با بوق و کرنای رسانه‌ای روبه‌رو شد و از آن به عنوان بزرگ‌ترین پروژه‌ی استحکام‌بخشی دنیا نام‌بردند، نیمه‌کاره رها شده و نه تنها دژ را جلوه‌ای نازیبا بخشیده بلکه حالا بر شانه‌های قلعه سنگینی می‌کند.

۳- نگارنده پیش‌تر در مطلبی در همین زمینه در صدای ملت به این نکته اشاره کرده بود که: اگر در فاجعه‌‌ی جبران‌ناپذیر ویرانی ارگ بم، دولت وقت می‌توانست بخشی از گناه را به گردن بی‌توجهی دولت‌های قبل، در نادیده گرفتن رفتارهای تکتونیکی و زمین‌ساختی کشور بیندازد که بدون هیچ سیگنالی، در ظرف چند ثانیه هر آن چه بخشی تاریخی و فرهنگی از سرمایه‌ی دوهزار ساله‌ی کشور در این حیطه بود را با زلزله‌ای مهیب از پای درآورد و فرصت ماندگاری‌اش را از یک ملت و تمدن جهانی سلب کرد؛ در مدل پیش‌روی، اگر حادثه‌ای، قلعه‌ی فلک‌الافلاک را که تنها بنای تاریخی به جای مانده با معماری مشابه ارگ بم در کشور است؛ بعد از این همه داده و قراین و امارات و آژیر یک‌سره به زیر کشد، مسئولیت آن بی هیچ تعارف، بر گردن دولتی است که بر همه چیز آگاهی دارد و همه‌ی سیگنال‌ها را به وضوح دریافت کرده است.

امید که ضربه‌های زمان، به ناگهان و وقتی ما را از خوابی سنگین بیدار نکند که چشم بگشایم و به تعبیر آن متفکر ببینیم: آن‌جا دیگر آن‌جا نیست! بگذار یک بار دیگر این گفته‌ی «توخولسکی» نویسنده‌ی آلمانی را تکرار کنیم که می‌گوید: نمایندگان همه‌ی احزاب سیاسی آلمان سوار بر درشکه‌ای شده بودند؛ درشکه ناگهان در گل گیر کرد و ایستاد؛ برای خارج کردن درشکه از گل هر کسی پیشنهادی داد ولی آخر سر، تا وقتی که به طور عملی، درشکه را از توی گل بیرون نکشیدند، درشکه هم‌چنان همان‌جا ایستاده بود و از جا تکان نمی‌خورد و… و ای کاش قلعه‌ی فلک‌الافلاک نیز چنین بود چرا که این بنای ارزشمند، بر اساس آن‌چه گفته شد، اینک چون آن درشکه است اما بر لب پرتگاهی که ممکن است با یک تکان جدی به قعر دره سقوط کند و چنین مباد! که با وجود این سطح از اطلاع‌رسانی فاجعه‌ای این‌چنین چیزی است شبیه قتل عمد! ان‌شا‌ءالله که با همتی کارساز، مسئولان به ویژه مدیریت ارشد استان و سازمان میراث فرهنگی کشور بر این دغدغه، نقطه‌ی پایان نهند چرا که شاید در این مقوله، ما اینک به قول «فروغ»: در انتهای فرصت خود ایستاده باشیم.

پایان پیام

کد خبر : 60921 ساعت خبر : 11:19 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=60921
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات