داستان شکستن یک سیمرغ
داستان شکستن یک سیمرغ
پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: حاشیههای سیمرغ همیشه از خودش جذابتره؛ رفتار هنرپیشهها و استایلشون برای حضور روی صحنه و تشکر کردنشون از حواشی جالب سیمرغه.
خود من با اینکه یه ربع هم تو حوزه سینما کار نکردم از بچگی روی این تشکر کردن موقع گرفتن هر جایزه ادبی و هنری حسابی جلوی آینه تمرین میکردم. بعد هم مجسمهای که شاگردهای مامانم برای روز معلم بهش هدیه دادهبودن رو بالا میگرفتم و مثل ابری بهاری از هیجان گریه میکردم حالا دقیق یادم نیست که این گریه بهخاطر هیجان بود یا کتکی که از مامانم برای شکستن اون مجسمه خوردم. مامانم حس کرد وقتی اون مجسمه شکست سی سال زحمتش رو یهجا نادیده گرفتم و بعد هم به نشونه اعتراض بازنشسته شد و تو خونه نشست و همه تحرکات فرهنگی من رو زیر نظر گرفت. من هم وقتی اون مجسمه شکست حس کردم نحسیاش قراره تا آخر عمر فعالیتهای فرهنگی و هنریام رو بگیره و برای همین برای اینکه اون رو دور بزنم به جای فیلمساز شدن روزنامهنگار شدم و نحسی مالی شکستن اون مجسمه تا الان دست از سرم برنداشته.
البته مدیونین اگر فکر کنین اون یه مجسمه سیمرغ بود؛ در واقع مجسمه گچی ابوعلیسینا بود هروقت از مامانم میپرسیدم مامان مگه تو زبان درس نمیدی چرا این رو بهت دادن؛ یه جوری نگاهم میکرد که تا یههفته از اتاق بیرون نمیاومدم و تو اتاق با یاهو مسنجر اونزمان فقط چت میکردم.
داستان شکستن یک سیمرغ
بالاخره اونزمان امکاناتمون در حد همین یاهو مسنجر اینها بود میخوام بگم اون تشکر کردن تو سیمرغ گرفتن خیلی مهمه. بامزه باشین و از جد وآبادتون تشکر نکنین. تأثیرگزار باشین ویهجوری لباس بپشوین که ما هم بتونیم ببینیمیتون و جلوی پاتون رو حین پایین اومدن از پلهها بپایین. من هیچوقت سیمرغم رو تو هیچ حوزهای نگرفتم شما که گرفتین درست و حسابی ازش مایه بذارین؛ یه جوری نشین که تو یه نقش تا ابد فسیل بشین؛ جرئت تغییر ژانر رو به خودتون بدین و بذارین مخاطب شما رو تو حالت سیال بتونه بارو کنه. ارزش این اعتماد مخاطب بیشتر از همه سیمرغهایی که قراره تو کل فعالیت سینماییتون بگیرین! خلاصه همزمان که قورباغهتون رو قورت میدین؛ پنیرتون رو جابهجا میکنین مواظب باشین سیمرغتون رو نشکنین!
پایان پیام
کد خبر : 79882 ساعت خبر : 12:57 ب.ظ