تصاویر و فهم عمومی از علم در عصر دیجیتال

به گزارش پایگاه خبری گلونی، «سواد بصری از علم» نام مقاله‌ای از ماسیمیانو بوک و باربارا ساراچینو است که  صبورا سمنانیان و زهرا افشردی آن را ترجمه کرده‌اند. این مقاله را در شماره ۴۴ نشریه پندار منتشر شده است:

علم مدرن از‌‌ همان ابتدای کار مرکز فرآیندهای ارتباطی­ اش را تصاویر قرار داده است: ترسیم­‌ها، نمودار‌ها، و طرح­‌ها، و بعد‌تر عکس­‌ها، تصاویر ماهواره­ای و فیلم. در عصر ارتباطات دیجیتال، متخصصان و عامه­ی مردم بی­وقفه غوطه­ ور در محیطی متراکم از نظر بصری هستند. به ­ویژه زمانی که صحبت از علم و فناوری در میان است. اما آیا ما سررشته­ ی کافی داریم که از همه­ ی این تصاویر، که اغلب پیچیده و پر از جزییات ­اند، رمزگشایی کنیم؟ اگر در نظر بگیریم که سواد علم تبدیل به یک معیار برای سنجش فهم عامه از علم در سطح بین المللی شده است، بسیار کمتر از آن در رابطه با سواد بصری از علم بصری مطالعه شده است. ما شاخص‌های تجربیِ سواد بصری از علم را در طی سه پیمایش (۲۰۱۴، ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶) در ایتالیا آزمودیم. نتایج نشان می‌­ دهند که پاسخ ­دهندگان عموماً در شناخت تصاویر مربوط به علم بهتر از سوالات محتوایی عمل می‌­کنند. تصاویر توانستند فرصت­‌های مناسبی برای تعامل بیشتر عامه­ ی مردم با دستاوردهای علمی فراهم آورند.

از‌‌ همان زمانِ چاپ ریزنگاره ­های رابرت هوک -مجموعه ­ای از طراحی­‌ها که بیشتر آن مشاهداتی از طریق میکروسکوپ بود و هنگامی که در ۱۶۶۵ منتشر شد مخاطبان را حیرت­ زده کرد- علم مدرن مرکز فرآیندهای ارتباطی­‌اش را تصاویر قرار داده است: ترسیم ­‌ها، نمودار‌ها، و طرح­‌ها، و بعد‌تر عکس ­‌ها، تصاویر ماهواره­ای و فیلم. در عصر ارتباطات دیجیتال، متخصصان و عامه­ ی مردم بی­ وقفه غوطه­ ور در محیطی متراکم از نظر بصری هستند. به ­ویژه زمانی که صحبت از علم و فناوری در میان است.

کیفیت و گاهی حتی زیباییِ تصاویر از جهت چاپ در نشریات تخصصی حوزه­ ایی مانند فیزیک، نجوم و علوم زیستی حائز اهمیت فراوانی شده است. در حوزه­ی عمومی، ارائه ­ی داده­‌ها در یک فرم تعاملی، نقش فراگیری دارد که این امر برای رسانه­‌های پیشروی دیجیتال تبدیل به امری عادی شده است. اما آیا ما سررشته­ ی کافی داریم که از همه­ ی این تصاویر، که اغلب پیچیده و پر از جزییات‌اند، رمزگشایی کنیم؟

سواد علم

مفهومی که به عنوان «سواد علم» مصطلح شده است تبدیل به یک معیار برای سنجش فهم عامه از علم در سطح بین المللی شده است؛ در روندهای طولی، مقایسه بین توده­‌های مردم در کشورهای مختلف هم به طور گسترده ­ای به کار بسته شده ­اند تا برای تعامل عموم با علم، سیاست­‌ها و راهبردهایی اتخاذ شود. با این وجود، سواد علم تا به اینجا همیشه به عنوان تواناییِ پاسخ به پرسش‌هایی دربارهٔ محتوای علمی تعریف شده است و در این میان نسبت به این واقعیت که امر بصری از نظر تاریخی نسبت به ارتباطات علم از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است، بی­ توجهی شده است. این مساله در زمینهٔ چرخش معاصر اطلاعات از طریق رسانه‌های دیجیتال هم صادق است. یک دلیل روش‌شناسانه برای چنین پیشینه‌ای می‌تواند این واقعیت باشد که در طول دههٔ گذشته پیمایش‌های فراوانی از فهم عامه از علم صورت گرفته است و این پیمایش‌ها از خلال تکنیک‌های CATI (نوعی مصاحبهٔ تلفنی) انجام شده است. شاخص‌های تجربیِ سواد بصری از علم در یک پیمایش دوره‌ای درمورد درک و دریافت و نظرات عمومی از علم و تکنولوژی، از سال ۲۰۰۳ بر روی نمونه‌ای ۱۰۰۰ نفره از شهروندان ایتالیایی بالای ۱۵ سال صورت گرفته است. نمونه طوری طراحی شده است که نمایانگر جمعیت ایتالیایی با جنسیت، سن، محل اقامت و سطح تحصیلات باشد. از طریق CAWI (نوعی مصاحبهٔ اینترنتی) در هر نسخه از پیمایش، از بخشی از پاسخ دهندگان خواسته شده بود که تصاویر مربوط به علم را تشخیص دهند. در ۲۰۱۶، تصاویری از دانشمندان مشهور هم اضافه شده بود.

منتخب تصاویری که جهت سنجش به مصاحبه‌شوندگان ارائه‌ شد تا آن ها را تشخیص دهند، همان قاعده‌ای را دنبال می‌کرد که سابق بر آن به سنجش شاخص‌های مرسوم سواد علم منتهی می شد، که این یعنی همان  آیتم ­هایی که می‌تواند به عنوان بخشی از فرهنگِ گسترده­­ی­ علوم درنظر گرفته شود.

در واژگان بصری این به معنای جستجو برای تصاویر کلاسیکی است که به مراجع استاندارد ارتباطات علم در عرصه‌ی عمومی تبدیل شده‌اند.

با توجه به بخش‌های متنی مورد استفاده به عنوان شاخص‌های سنتی سواد علم، آزمایش تجربی همچنین می‌تواند به شناسایی آن تصاویری کمک کند که تشخیص آن‌ها در میان نمونه‌های متفاوت یا مجموعه‌های اطلاعات به اندازه کافی سخت است، درست مثل آن تصاویری که بهتر است از آن‌ها برای دسترسی به درجات متفاوت سواد بصری میان جمعیت استفاده کرد.

نتایج نشان می‌دهد که یک تصویر مانند “مارپیچ دوگانه”ی دی­اِن­اِی و تصویرِ گرفته شده از زمین در طول ماموریت آپولوی ناسا در سال ۱۹۶۸ برای اکثر پاسخ‌دهندگان آشناست(۹۴ %و ۹۵%، به ترتیب، یک نتیجه‌ی ثابت در هردو نظرسنجی سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ ). تصاویر دیگر مانند مدل اصلی نیلز بور از اتم هیدروژن(ارائه شده در نظرسنجی ۲۰۱۵)، بسیار ناآشناتر به نظر مردم آمد(۴۴%). با توجه به آشنایی با دانشمندان مشهور(این بخش‌ها تنها در ۲۰۱۶ ارائه شد)، شگفت‌انگیز نبود که بیش از ۹۰% به درستی چهره‌ای از آلبرت انیشتین را تشخیص دادند. هرچند این قابل توجه‌تر به نظر می‌آید که نسبت زیادی از پاسخ دهندگان هم‌چنین با پرتره‌ی فیزیک‌دان و مدیرکل CREN (سازمان اروپایی برای تحقیقات هسته‌ای) فابیولا جیانوتی(۷۶ %) و چهره‌ی ماری کوری، که دوبار موفق به دریافت جایزه‌ی نوبل در رشته‌های فیزیک و شیمی  شد، آشنایی دارند. نقش مناسب تصاویر همچنین توسط این واقعیت تایید می‌شود که قبل از دیدن پرتره‌ی جیانوتی تنها ۵۷ % از پاسخ‌دهندگان اعلام کردند که با نام او آشنایی دارند. اگر ما نتایج به دست‌آمده از بخش‌های مربوط به سوادِ بصری از علم را با نتایج بدست‌آمده از سوالات استاندارد سواد علم مقایسه کنیم، تفاوت آن‌ها کاملاً قابل توجه است. اگر چه سواد علمی که با سؤالات متنی سنجیده‌شده تا حدی در سالیان اخیر توسعه یافته است، اما درسال ۲۰۱۴، ۱۶% از مصاحبه‌شوندگان نتوانستند به درستی به هیچ یک از موارد متنی استانداردشده که به منظور سنجش سواد علم طراحی شده بود پاسخ درست دهند.

 همچنین جالب است اشاره شود که سواد بصری از علم و سواد سنتی از علم به طور یکسان به ویژگی‌های اجتماعی‌-جمعیتی پاسخ‌دهندگان وابسته نیست.

هر دو بعد سواد علم با بالارفتنِ سطح عمومیِ تحصیلات افزایش می‌یابد؛ پنجاه درصد از مصاحبه‌شوندگان با مدرک دانشگاهی تمام پنج مورد بصری که در سال ۲۰۱۶ ارائه‌ شده بود را توانستند تشخیص دهند. به همین ترتیب سواد علم سنتی مشخصاً با سن مرتبط است. بالاترین درصد پاسخ‌دهندگان که موفق نشدند به تمام سواد متنی که برای سنجش سواد علم سنتی تعیین شده‌بود پاسخ دهند، در شهروندان با رده‌ی سنی بالای شصت سال و میزان تحصیلات پایین متمرکز شده‌است. چنین پراکندگی‌ای برای سواد بصری از علم وجود ندارد که بیشتر به طور همسان در گروه‌های سنی پراکنده‌اند. البته تشخیص تصویری مرتبط با دانش مانند دی­اِن­اِی، مارپیچ دوگانه یا صورت انیشتین الزاماً به نتایج دانش علمیِ مصاحبه‌شوندگان دلالت ندارد. با این وجود، آشنایی با تصاویر علمی می‌تواند از طریق تحکیمِ اطلاعات اساسی و پایه به تصویرهایی که از قبل در بین بخش‌های مختلف عامه‌ی مردم آشنا بوده­اند، نقطه‌ی ارتباطی برای راهبردهای ارتباطاتِ علم فراهم کند.

ما پژوهش خود را عمدتا یک تمرین روش‌شناسانه‌ی مقدماتی می‌بینیم، با هدف آغاز بحثِ شاخص‌های سواد بصری از علم و به جهت برانگیختن سایر مطالعات تجربی. مطالعاتی که بتوانند همان­طور که به سواد علم سنتی و مرسوم کمک کردند، به توسعه­ی آیتم­های متقن و استانداردشده‌ای کمک کنند که بتوانند در سطح بین‌المللی، بر تفاوت‌ها و روندهای گوناگونِ سواد بصری از علم نظارت داشته باشند. چنین شاخص‌هایی به طور فزاینده‌ای در محیط ارتباطیِ ارتباطات علم معاصر که از نظر دیداری، متراکم و چالش‌برانگیز است، ضروری به نظر می‌آید.

پایان پیام

کد خبر : 88872 ساعت خبر : 0:37 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=88872
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات