قصه های دست فروش جوان

متروسواران خبره و قهار با نشانه‌گذاری دقیقا می‌دانند که قطار در چه نقطه‌ای توقف می‌کند و باید کجا بایستند تا درب مثل یک معجزه دقیقا جلوی پای آنها گشوده شود و اینجاست که با غرور و تبختر…
ادامه مطلب ...

اگر این مسئول محترم، سرزده تشریف فرما شده بود این خبرنگاران از کجا سر و کله‌شان پیدا شده و حس کرده بودند که امروز رئیس عالی‌رتبه‌ای قرار است در اینجا حضور داشته باشد؟
ادامه مطلب ...

کِنِف شدن در مترو. خلاصه دمادم ظهر بالاخره از رختخواب آمدم بیرون و مستقیم رفتم سر یخچال. کار هر روزم است. اول باید سینه ی خسته و خشکم...
ادامه مطلب ...

سارقان در بسیاری مواقع برای دزدی به شکل گروهی عمل می‌کنند.
ادامه مطلب ...

موفقیت و ثروتمند شدن در هر کاری به جز تلاش نیاز به اندکی "شانس" و ایضا مقداری "پدرسوختگی" دارد که خوشبختانه یا متاسفانه بنده از آن دو بهره‌مند نیستم!
ادامه مطلب ...

پایگاه خبری گلونی، حمید کیانمهر: سلام. من کیان هستم. ۲۵ ساله، لیسانس و ساکن تهران. من داخل واگن‌های مترو خرده‌فروشی می‌کنم! بله من دست‌فروشم. کار و کاسبی‌ام هم بد نیست. البته فکر نکنید…
ادامه مطلب ...

در مترو اگر خانمی وارد واگن آقایان شود و آن گوشه موشه‌ها جا برای ایستادن گیرش نیاید و مترو هم تا حد ممکن کامپکت باشد و تماس‌ها و اتصال‌ها زیاد! معمولا جوانمردی پیدا می‌شود و جایش را به…
ادامه مطلب ...

لطفا کمی بیشتر دقت کنید که یکدیگر را در مترو جا نگذارید. کودک شما بطری آب معدنی نیست.
ادامه مطلب ...

خواب بساطم را ربود. دیروز از خروس‌خوان که به مترو جهت کار وارد شدم تا حدود ساعت ۹ شب همینطور یک ریز راه می‌رفتم و سگ دو می‌زدم
ادامه مطلب ...

معمولا بچه‌ها کمتر در فضای مترو دیده می‌شوند مگر این کودکان مظلومِ کار که آدامس و دستمال کاغذی می‌فروشند...
ادامه مطلب ...

در ناامیدی بسی امید است. متاسفانه آنقدر تعداد دستفروشان در مترو زیاد شده که سهم هر کس از فروش به ناچیزترین میزان ممکن کاهش یافته است.
ادامه مطلب ...

بنده روزانه در مترو شاهد چند فقره دعوا هستم که این جدل‌ها از "حیوون وایسا اول پیاده شیم..." شروع می‌شود تا دشنام‌های رکیک و +۱۸ و زد و خورد و گیس و گیس‌کشی و ریز ریز کردن البسه‌ی…
ادامه مطلب ...