به گزارش بخش تاریخ و پژوهش گلونی، فرشید خدادایان مینویسد:
«آرنولد ویلسون که در سال ۱۹۰۷ میلادی با درجه سرجوخه ارتش بریتانیا به ایران آمد و تا ۱۹۱۴ میلادی،یعنی شروع جنگ جهانی اول در ایران بود در خاطرات خود به کرات به این نکته اشاره دارد که دولت متبوعش هیچ علاقهای به استقرار مشروطیت و دولت مقتدر مرکزی، آنهم پاسخگو به ملت نداشته است.»
لقمان دهقاننیری هم عقیده دارد: «ویلسون، مانند هر سیاستمدار انگلیسی دیگری در آن مقطع، از رقابتهای آلمان و امریکا با انگلستان در قضیه نفت در هراس بود. شاید یکی از دلایل اصلی تضعیف دولت مرکزی و بیاهمیت جلوه دادن نقش آن در قضیه نفت نیز همین باشد که دولت مقتدر و صاحباختیار نتواند با دیگر متقاضیان نفت وارد مذاکره شود. از همین منظر میتوان یکی از علل مخالفت ویلسون و همکارانش را با استقرار رژیم مشروطه و تشکیل مجلس در ایران دریافت. مشروطه واقعی اگر به ثمر میرسید، موجب تقویت قدرت دولت مرکزی میشد و این برای منافع استراتژیک بریتانیا زیان آور بود.» (چگونگی دستیابی انگلستان بر جنوب ایران، مقاله در کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره ۵۰/آدر ۱۳۸۰/انتشارات موسسه خانه کتاب/تهران)
ویلسون، به ویژه از آن بیم داشت که مبادا هندیها هم بخواهند مشروطه شوند و به صراحت مینویسد: «از این که در ایران منابع زرخیز خوزستان نصیب دیگران گردیده و ما از این عواید محروم بمانیم،نگرانم.»
کتاب «سفرنامه ویلسون در جنوب غربی ایران» این بار به همت انتشارات شاپورخواست و با ترجمه علیمحمد ساکی وارد بازار شده است و در بیستوهشتمین نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود. انتشارات شاپورخواست در شبستان، راهروی ۱۹ غرفه ۲۹ قرار دارد.
پایان پیام
تاریخ مشروطیت
در ایران با وقوع انقلاب مشروطیت حکومت پادشاهی مشروطه برای دورهای تشکیل شد که فراز و نشیبهای زیادی داشت. پس از انقلاب مشروطه برای نزدیک به دو دهه، ساختار مشروطه بر ایران حاکم بود. اما با قدرت یافتن رضاشاه پهلوی از قدرت و نفوذ مجلس شورای ملی کاسته شد. پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم توسط نیروهای متفقین بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ قدرت مجلس افزایش یافت و دولتها نیز بیشتر با مجلس هماهنگ شدند.