گلونی

طنز/ اشراف اطلاعاتی بر مستاجرها

پایگاه خبری گلونی – ماجراهای اداره: اشراف اطلاعاتی بر مستاجرها

تیموری امروز اعصاب نداشت. یعنی کارد می‌زدی خونش درنمی‌آمد. می‌گفت: ماه پیش رفتم بنگاه محل بلکه ماشینم را با یک مدل بالاتر عوض کنم. یعنی مثلا یک مدل هشتادی چیزی بردارم. وقتی ماشین خودم را قول‌نامه کردم و خواستم بگذاریم رویش و یکی دیگر بخرم صاحب‌خانه‌ام زنگ زد گفت: پنج تومن باید بگذاری روی پول پیش. هر چه چانه زدم قبول نکرد. عاقبت از فکر ماشین مدل بالا بیرون آمدم و قرارداد را فسخ کردم و پول را ریختم به حسابش. دیگر خدا می‌داند کی بتوانم پنج تومن جور کنم و تازه اگر جور کنم دیگر مدل هشتاد نمی‌توانم بخرم.

محمدی گفت: صاحب‌خانه ردت را زده، من هم یک بار داشتم طلا می‌فروختم بزنم به زخم زندگی صاحب‌خانه‌ام توی همان طلافروشی زنگ زد گفت باید کرایه را بالا ببری. قاسمی گفت: هشت ماه بعد از فوت پدرزنم خانه‌اش را فروختند و چند میلیون هم به زن من رسید. شب نشده صاحب‌خانه آمد گفت یا باید تخلیه کنید یا شش میلیون بگذارید روی رهن. مرادی گفت: یک صاحب‌خانه‌ای داشتم که همکارم بود. وقتی اداره پاداش می‌داد یک خرجی برای خانه می‌تراشید و کل پاداش را از من می‌گرفت. ۱۱ سال آنجا نشستم و عین ۱۱ سال پاداش‌ها را دادم به صاحب‌خانه. من گفتم: یک بار پلوپز خریده بودم در مسیر صاحب‌خانه‌ام را دیدم سلام کرد و گفت ماشاءالله خوب خرج می‌کنی اما به ما که می‌رسی ناله می‌کنی. صابری گفت: یک بار داشتم با یکی از دوستانم پیامک ردوبدل می‌کردم. دوستم نوشت در یک صندوق توی شهرستان آشنا دارد می‌تواند سه تومن برایم وام بگیرد. همان لحظه پیامک صاحب‌خانه‌ آمد که: صندوق‌های شهرستان وضع‌شون خوبه، بالای ۱۰ تومن می‌تونی وام بگیری. به سه تومن راضی نشو.

باقی بقای‌تان

از: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) – طنز روز، رضا ساکی

تعریف ماشین

خودرو یا ماشین (به روسی: машина) یا اتومبیل (به فرانسوی: Automobile)، به فارسی افغانستان: موتر، به وسیله نقلیه چرخ‌دار گفته می‌شود که با موتور، خود را حمل می‌کند این بدین معنی است که خودرو بدون ارتباط با وسیله دیگر و به کمک نیروی موتور خود، قادر به حرکت است. امروزه خودروها بیش از جابه‌جایی بار، افراد را جابه‌جا می‌کنند

خروج از نسخه موبایل