طنز/ ساحلفروشی در کشور
پایگاه خبری گلونی – ماجراهای اداره: ساحلفروشی در کشور
اول باورمان نمیشد. از صبح دیدیم که ماموران هی میروند و میآیند، اما فکر میکریم سوءتفاهم است. خلاصه حوالی ظهر بود که خبر آوردند باید تخلیه کنیم.
صابری گفت: مگر شهر هرت است که اداره را تخلیه کنیم؟ محمدی گفت: رئیس اداره گفت پیگیری میکنیم اما الان کاری جز تخلیه از دستمان برنمیآید. تیموری گفت: یعنی هیچ راهی ندارد؟ صابری گفت: یعنی واقعا همهاش را فروختهاند؟ مرادی گفت: معلوم است که کلاهبرداری است. میدان که فروشی نیست. کجای دنیا میدان را میفروشند؟ تیموری گفت: حالا که فروختهاند و یکی هم خریده است. سند هم دارد. صابری گفت: میدان مگر سند دارد؟ محمدی گفت: فعلا که دارد، خودت که دیدی سند میدان دستش بود. منگوله هم داشت. من گفتم: اینها همه بعدا بررسی میشود اما حالا باید کجا برویم؟ قاسمی گفت: میرویم در اتاقهای اداره سرپرستی کل تا وضعیت میدان مشخص بشود.
خلاصه شروع کردیم به جمع کردن وسایل. خریدار عجله داشت برای گرفتن ساختمان اداره. مرادی گفت: قبلا شنیده بودم که مثلا فرودگاه را فروختهاند اما فکر نمیکردم میدان را هم خرید و فروش کنند. تکلیف ساکنان محل چه میشود؟ تیموری گفت: همه را خریده است، میدان را با خانهها و مغازههایش خریده است. قاسمی گفت: معلوم است کلاهبرداری است. آخر مگر میشود بدون رضایت کسی خانهاش را خرید؟ قضیه بودار است.
مرادی گفت: شهردار منطقه هم تجعب کرده بود اما نتوانست خدشهای به مدارک طرف وارد کند. واقعا سند میدان را داشت. من گفتم: فروشنده را کسی میشناسد؟ معلوم است که این میدان را از چه کسی خریدهاند؟ همه به من نگاه کردند. تیموری گفت: شاید هم اصلا نخریده است، شاید از قبل میدان مال او بوده است. صابری گفت: حالا چطوری به بقیه بگوییم؟ کسی حرف ما را قبول نمیکند. مرادی گفت: باید صبر کنیم جریان رسانهای بشود بعد بگوییم. الان بگوییم همه فکر میکنند دیوانهایم. اما صابری گفت: اتفاقا من به برادرم گفتم، ولی اصلا تعجب نکرد. گفت: فروش میدان عجیبتر است یا فروش ساحل؟ همه با هم گفتیم: مگر ساحل هم فروشی است؟ صابری گفت: میدان به این بزرگی و شلوغی را فروختهاند ساحل که شن است و ماسه. ها؟ همه گفتیم: ها.
باقی بقایتان
از: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) – طنز روز، رضا ساکی ساحلفروشی در کشور
کد خبر : 1659 ساعت خبر : 1:04 ب.ظ