خاب، خاهر و خاهش

خاب، خاهر و خاهش

پایگاه خبری گلونی، سیدرضا شکراللهی: مشکل که یکی دو تا نیست؛ سه تا ست.

مشکل بزرگ همه‌ی ما این است که رسم‌الخط فارسی به بازار شام… نه، به آشفته‌بازار کشورِ دوست و متحد، چین می‌ماند.

همه جور جنسی از اصل و قلابی و درجه‌‌ی یک و درجه‌ی چهل‌وسه در آن یافت می‌شود.

مشکل بعضی‌ از ما هم این است که می‌بینیم در همین بازار آشفته، بعضی‌ دیگر دوست دارند کلاً فاتحه‌ی «واو معدوله» را بخوانند و اصرار دارند به جای خواب و خواهر و خویش و خواندن و خواهش و خواستن، بنویسند خاب و خاهر و خیش و خاندن و خاهش و خاستن.

البته اگر خیال کرده‌اید می‌خواهم به این بعضی‌ها گیر بدهم، زهی خیال باطل! پس می‌ماند مشکل سوم که مایه‌ی حیرتِ خیلی از آن بعضی‌های اول است: این‌که «پیشخان» را که درست‌ترش همین پیشخان است، به صورت «پیشخوان» بنویسیم و بر آن اصرار هم بورزیم.

پیشخان (و در محاروه پیشخون) یعنی سطح بلندی به صورت میز، قفسه‌ای شیشه‌ای، یا دیواره‌های کوتاه در فروشگاه‌ها، کتابفروشی‌ها، کافه‌ها و رستوران‌ها، بانک‌ها، هتل‌ها، و مانند آن‌ها که از پشت آن کالا یا خدمات به مشتری عرضه می‌شود. معنای امروزیِ دیگرش هم فضای سرپوشیده‌ای ست که محل ورود به فضای مسکونی ست که به صورت پیشخانه هم گفته و نوشته می‌شود.

در مقابل، «پیش‌خوان» مثلاً به کسی که گفته می‌شود که پیش از وعظ و روضه‌خوانی، مجلس را با روضه خواندن آماده می‌کند، یا همان «پامنبریِ» معروف.

البته در برخی نمونه‌های کمیابِ کهن، خان به معنای خانه را به صورتِ «خوان» هم نوشته‌اند. ماجرای ابهام در معنای دقیق هفت‌خوان رستم هم جایش در این یادداشت فشرده نیست. اما این چند نکته شاید تکلیف را کمی روشن‌تر کند:

خاب، خاهر و خاهش

ـ نخست این‌که وقتی بر سرِ استفاده از واو معدوله در بین علما دعوا ست، مرض داریم مگر که کلمه‌ی «پیشخان» را هم بی‌خود و بی‌جهت واردِ دعوای خاب و خاهر و خاهش کنیم؟

ـ دوم آن‌که وقتی کلمه‌ی «پیش‌خوان» خودش معنای مستقلی از «پیشخان» داشته و دارد، مرضِ اضافه داریم مگر که به تشابهِ املایی دردسرساز واژه‌ها دامن بزنیم؟

ـ سه دیگر آن‌که در فرهنگ‌های معتبر، پیشخان به همین صورت ثبت و ضبط شده و صورتِ پیشخوان را اغلب به «پیشخان» ارجاع داده‌اند. و اتفاقاً، فرهنگ درست‌نویسی «سخن» هم به طور مستقل بر درست بودن این املا تأکید کرده است.

ـ و چهارم آن‌که فرهنگستان زبان هم که با همه‌ی کاستی‌ها در برخی زمینه‌ها تنها نقطه‌ی اتکای ما در یکسان‌سازی رسم‌الخط است، در واژه‌های مربوط به گردشگری، واژه‌‌ی «پیشخان» با همین املا را در معنای قسمتی که به پذیرش و ترخیص مهمانان می‏پردازد، مصوب کرده است.

پس «خوان» چی؟ با مفهوم اصلی «خوان» همه آشناییم؛ همان سفره‌ی فراخ و گشاده که ترکیبات بسیاری هم با آن داریم.

از خوان‌سالار به معنای رئیس آشپزخانه بگیر تا خوانچه که برای عروس می‌برند و در محاوره به آن خونچه می‌گویند، تا خوانِ یغما که در قدیم به سفره‌ای می‌گفتند که کریمان برای عموم مردم می‌گستراندند ولی کم‌کم معنای مجازیِ غارت و چپاول گرفت. یک جور خوان هم داریم که به آن می‌گویند خوانِ نصیحت؛ سفره‌ای پر از نصیحت و پند که شاید برخی از شما همین الان به اشتباه احساس می‌کنید بر سر آن نشسته‌اید و تهِ دل‌تان می‌گویید:

برو ناصح، بچین خوانِ نصیحت / که گوشم امتلای پند دارد
(که خودمانی‌اش می‌شود: برو جمع کن بابا، رودل کردیم از این همه نصیحت!)

نه، این‌ها نه نصیحت است نه پند؛ فقط نکته‌هایی ساده است برای درک ذره‌ای از شیرینی زبان پارسی و آگاه شدن از چند و چون معنا و املای برخی واژه‌ها. وگرنه مثلاً برای جماعتِ کتاب‌نخوان، چه فرقی می‌کند که پیشخانِ کتاب باشد یا پیشخوانِ کتاب؛ در هر دو حالت کتاب‌نخوان اند!

پایان پیام

برای اطلاعات بیشتر مزخرفات فارسی نوشته رضا شکراللهی  را بخوانید:

برای خرید نسخه الکترونیکی کتاب مزخرفات فارسی اینجا کلیک کنید

برای خرید اینترنتی نسخه چاپی مزخرفات فارسی اینجا کلیک کنید

کد خبر : 7394 ساعت خبر : 12:18 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=7394
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات