دوباره ناصرخسرو، دوباره دارو

دوباره ناصرخسرو، دوباره دارو

محمود گلزاری، معاون سابق ساماندهی امور جوانان وزیر ورزش و جوانان، ۲۱ اردیبهشت سال ۹۳ گفته بود که بر اساس گزارش‌های آموزش و پرورش، ۴۰ درصد دانش‌آموزان رابطه با جنس مخالف را از ۱۴ سالگی شروع کرده‌اند. این آمار باعث شد تا سری به یکی از خیابان‌های تهران که در آن زندگی معامله می کنند بزنم. آیا واقعا دسترسی به این داروی خاص راحت است؟

به گزارش پایگاه خبری گلونی ساعت ۹ صبح  به میدان امام خمینی رسیدم. زندگی در این بخش از شهر سرعت بیشتری دارد؛ همه عجله دارند که برسند.  من هم ناخواسته سرعت گام‌هایم را با مردم تنظیم کردم و از پله‌های مترو بالا آمدم و به سمت ضلع جنوبی میدان امام خمینی، خیابان ناصرخسرو رفتم. کف خیابان سنگ فرش شده بود و راهی برای رفت‌و‌آمد خودور نبود. این یکی از ترفندهای شهرداری برای جمع کردن بازار سیاه دارو در تهران بوده است اما حتی ممنوعیت عبورومرور خودروها تاثیری بر بازار سیاه دلالان مرگ نداشته است.

ابتدای خیابان پیرمرد ژولیده‌ای که لباس کارگران شهرداری را به تن داشت ایستاده بود و به من زل زده بود. سنگینی نگاهش آزارم می داد. سرم را پایین انداختم که خودش گفت: اگر دارو می‌خوای بگو. بعد بدون این که منتظر جواب من باشد سوت بلندی زد و بعد اسمی را صدا کرد.

دوباره ناصرخسرو، دوباره دارو

مرد جوان و قد کوتاهی از سمت دیگر خیابان به سمت ما آمد، پسری جوان و هیکل‌داری  بود که صورتش از سرما سرخ شده بود. شاید از سن و سالم حدس زد که دنبال چه دارویی می گردم. گفت: یک مدل قرص آمریکایی دارم که عالیه! صددرصد تضمین می کنم. بدون دردسر کار می‌شه. البته یک مدل آمپول هندی هم هست اما کمی خطرناکه. از بی‌خیالی فروشنده شوکه شده بودم. از او  زمان خواستم تا فکر کنم و در نهایت کارتی دستم داد و گفت: اگر مشکلی پیش اومد به این شماره زنگ بزن.

برای تکمیل گزارش به اطلاعات بیشتری نیاز داشتیم به همین دلیل به سمت پایین خیابان راه افتادم. هنوز پنجاه قدم هم نرفته بودم که یک نفر صدا زد: آقا دارو؟ به سمتش رفتم. مرد میانسالی  با موهای جوگندمی بود که خیلی عادی لباس پوشیده بود. در حقیقت بیشتر شبیه کارمندان ادارات دولتی بود تا یک دست‌فروش دارو. او درباره شیوه مصرف قرص اطلاعات کامل و مفصلی داد.

وقتی از او راجع به صحت اطلاعات و شیوه مصرفش پرسیدم گفت: شما دفعه اولته اما من حداقل ۲۰۰ بار اینکار رو انجام داده‌ام خیالت راحت باشد. بهت شماره یک خانم دکتر را هم می‌دهم. من حواسم هست نباید با جون مردم بازی کرد.

نفر بعدی که به من پیشنهاد دارو داد پسر جوان و لاغری بود که کنار یک موتور هوندا در خیابان ایستاده بود. نسبت به نفر قبلی قیافه و سنش هماهنگی بیشتری با کارش داشت. به من گفت چون تو دانشجو هستی بهت یک تخفیف ویژه می‌دم که سریع از شرش خلاص بشی. بهت یک قرص آمریکایی اصل می‌دم. خیالت جمع. او را یک جوری دست به سر کردم و به سمت پایین خیابان ناصر خسرو رفتم. مرد سالخورده‌ای که زیر سایه یک درخت ایستاده بود مثل نفرات قبلی با یک نگاه متوجه خواسته من شد. گفت: قرص من آمریکایی است… تا خواست ادامه دهد گفتم: من دنبال دارو نمی گردم و از دهنم پرید که آمده‌ام گزارش بنویسم. وقتی متوجه ماجرا شد بدجوری از کوره در رفت و تهدیدم کرد؛ گفت: بدبخت روزنامه‌نگاری هم شد شغل؟ در جواب گفتم داروفروشی خوبه؟

دوباره ناصرخسرو، دوباره دارو

این دفعه با ترس‌و‌لرز سراغ نفر بعدی رفتم. داروفروش قبلی تعقیبم می‌کرد و وقتی دید من با فرد دیگری وارد صحبت شدم به سمتم دوید گفت برو دنبال شر نگرد این برادر من است با این حرف نزن. دیگر شناخته شده بودم و نمی‌توانستم با دارو‌فروش‌ها  صحبت کنم.  به سمت یک کوچه فرعی رفتم که از ناصرخسرو خارج شوم که چند نفر از داروفروش‌ها دنبالم کردند و نگهم داشتند. یکی گفت: ماموری؟ گفتم: کاش بودم تا حساب‌تان را می‌رسیدم. گفت پررویی نکن. بعد جیب‌هایم را با احترام گشتند و وقتی مطمئن شدند مامور نیستم و عکاسی از آنها نکرده‌ام دوباره شاخ‌وشانه کشیدند و عاقبت رهایم کردند.

دیگر نیازی به ماندن من نبود برای همین از کوچه پس کوچه‌ها به سمت مترو رفتم که دیگر با این جماعت روبه‌رو نشوم. بازار عجیبی داشتند. انگار نام ناصرخسرو تا ابد با همین داروفروشی گره خورده است. دکتر واقفی، دبیر انجمن داروسازان ایران در سال ۱۳۸۷ گفته بود: «قاچاق دارو در ایران سال‌های طولانی است که گریبان‌گیر نظام سلامت است و هنوز هم راهی اساسی برای حل آن پیدا نکرده‌ایم.»

دوباره ناصرخسرو، دوباره دارو

در مترو یادداشت‌هایم را مرور می‌کنم و از لای برگه‌ها آمار تکان‌دهنده مجلس از روابط جنسی در کشور را مرور می‌کنم. در برگه‌ای دیگر آماری دیگری هست که می‌گوید از هر هشت زن باردار در ایران یک نفر بچه خود را سقط می‌کند طبق آمار منتشر شده سالانه ۲۱۳ هزار سقط جنین غیرقانونی در کشور اتفاق می‌افتد. دارم با خودم فکر می‌کنم که این آمار واقعی است یا فقط حدس و گمان مسئولین است؟

پایان پیام

گزارش‌گر: پویان فراستی

کد خبر : 10483 ساعت خبر : 3:06 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=10483
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات