نوشتهای به نقل از کانال تلگرامی ابراهیم حاتمیکیا در فضای دستبهدست میشود با این محتوا:
«دیگر کتابهای جنگ نمیخوانم. کم میخوانم. مدتهاست کم میخوانم. تحملشان برایم سخت شده. همهشان مثل هماند. انگار آن آدمها همه مثل هم بودند. چطور ممکن است مثل هم بوده باشند؟ مگر میشود مثل هم بوده باشند؟ مگر میشود آنهایی که مهر ۱۳۵۹ در حسینیه الهادی تهرانپارس دیدم و قرار بود فردا صبحش با قطار به اندیمشک و اهواز اعزام شوند، مثل هم بوده باشند؟ کدامشان شبیه من بود؟ من شبیه کدامشان بودم؟ یک پسرک لقلقوی لاغر چشمزاغ خجالتی و گوشهگیر از محله پامنار که با سلام و صلوات و اشک و آه مادر و پنجتا خواهرش که داشتند تنها برادرشان را میفرستادند جایی که ممکن بود برنگردد، آمده بود وسط بچههای قلچماق جوادیه و تهرانپارس و نارمک و نازیآباد که حتما خیلیهایشان تا به حال تا کرج هم نرفته بودند و حالا داشتند میرفتند جنگ و حتما هر کدام قصه خودشان را داشتند.»
به گزارش پایگاه خبری گلونی این متن دستنوشته آقای ابراهیم حاتمیکیا در «همشهری داستان» است اما او کانال تلگرام ندارد و در فضای مجازی صاحب هیچ صفحهای نیست و این کانال را هوادارن او مدیریت میکنند. آن چه که در فضای مجازی به حاتمیکیا مربوط است صفحه و کانال تلگرامی فیلم «بادیگارد» است. برای عضو شدن در این صفحه تلگرامی اینجا کلیک کنید.
پایان پیام