خبرهای امروز را با آلودگی هوای تهران شروع نمیکنم. اصلا چرا شما که بیشترتان در شهرهای دیگر هستید هر روز باید خبرهای تهران را بخوانید. شما یا در شهرتان آلودگی ندارید که آلودگی تهران به شما ربط ندارد و یا در شهرتان هوای پاک دارید که باز آلودگی هوای تهران به شما ربط ندارد و آلودگی هوای شهر خودتان به شما ربط دارد و یکی هم باید باشد که درباره آلودگی هوای شهر شما بنویسد. من آن یکی هستم و درباره آلودگی شهرهای شما هم خواهم نوشت.
خبر بعدی ما یک خبر سینمایی است. بانیفیلم نوشته است: «جشنواره ۳۴ و معضلی به نام فیلمهای تلخ»
یعنی یک طوری تیتر زده است که انگار تا الان همه فیلمها شیرین و کمدی بودهاند و خوشی زده است زیر دل مخاطب. والا من که هر بار رفتم سینما آن قدر تلخی چشیدم که تلخدانم پاره شد. همین دیروز شیفتشب را دیدم و پدرم درآمد. هر بار که رفتم سینما یا یکی بدهکار بود، یا یکی بدبخت بود، یا یکی مفلوک بود، یا یکی مغبون بود. همین «من دیگو مارادونا هستم را در خانه دیدم» و پوستم کنده شد از این همه دیالوگ و دادوبیداد و فغان. یعنی وقتی دیدم فیلم «قندون جهیزیه» به خوبی و خوشی تمام شد از شادی نمیدانستم چه کنم و مثل بلبل در سینما آزادی چهچه میزدم از خوشی.
روزنامه ایران در گزارشی نوشته است؛
دهه هفتادیها برخلاف شصتیها وقتی با هم آشنا میشوند دیگر زیاد موضوع را کش نمیدهند، بلکه خیلی زود بساط عروسی را برپا میکنند. از سوی دیگر وقتی سری به دادگاه میزنیم متوجه میشویم که همین دهه هفتادیها برای گرفتن طلاق صف کشیدهاند. خیلیهایشان از این میگویند که آتش گرم عشق به دلایلی به سردی نشسته و حالا آمدهاند تا به زندگی کوتاه یکی دو ساله پایان دهند.
یعنی هزار بار گفتم باز هم میگویم، عزیزان آن چیزی که فکر میکنید آتش عشق است در حقیقت آتش عشق نیست، اصلا آتش هم نیست چیز دیگری است. دهه هفتادیها چون اغلب ورزش نمیکنند انرژیهایشان در بدن میماند. این نسل اگر مثل ما هفتهای یک بار ورزشگاه میرفت و خودش را خالی میکرد فرق آتش عشق را با چیزهای دیگر میفهمید، بیشتر از این نمیتوانم قضیه را باز کنم چون اینجا بچه نشسته. ولی واقعا ورزش کنید از ازدواج هولهولکی جلوگیری میکند.
باقی بقایتان
رضا ساکی- چیزنا دات آیآر chizna.ir
پایان پیام