خبرهای امروز را نمیدانم از کجا شروع کنم. رئیسجمهور امروز به شهرری رفته است و خبر رسیده که برخی بنرهای استقبال از ایشان به صورت خودجوش با تیزبُر (شما میگویید کاتر) پاره شده است.
از آن طرف قرار بود قیمت شیر و لبنیات گران بشود که نشد، چون دبیر انجمن لبنیات گفته است: «مردم شیر و لبنیات را گرانتر نمیخرند.» خیلی خوب است که ایشان هم نگران جیب خودش و صنفش است و هم نگران معده مردم. مدتهاست خیلیها نمیتوانند شیر و لبنیات بخرند و الان طوری شده که مثلا پدر به بچهاش میگوید اگر خوب درس بخونی برایت یک بطری شیرکاکائو میخرم. مثل پدران ما که میگفتند اگر درس بخوانی برایت دوچرخه میخرم. حتی ما یک رفیق در محله داشتیم وقتی دیپلم گرفت برایش یک رنو ۵ خریدند. تازه آن موقع زندگیها کوپنی بود!
از آن طرف آقای علی مطهری گفته است: باید به حال فضای سیاسی کشور گریست. البته شما در چیزنا فقط باید بخندید اما عجالتا چون آقای مطهری چند پیرهن بیشتر از ما در عالم سیاست پارهپوره کردهاند به حرف ایشان احترام میگذاریم و یک دقیقه گریه میکنیم.
(در حال گریه)
خب اشکهایتان را پاک کنید. نه پاک نکنید، حالا گریه شروع شده چند قطره هم اشک برای فوتبال بریزید که در آن به آقای پورحیدری بیمار هم رحم نمیکنند.
نه اشکهایتان را پاک نکنید. بگذارید ببارد، برای چشم خوب است. حسین علیزاده گفته است: «کلید روحانی در قفل موسیقی نچرخید.» قبول دارم چون برای باز کردن قفل موسیقی فقط کلید لازم نیست. سوهان هم میخواهد. اصلا قفل موسیقی را باید با دستگاه بُرید. باز نمیشود به این راحتیها. البته بریدنش هم خوب نیست چون یکهو به مردم و مسئولین شوک وارد میشود.
دیگر با اشکتان کار ندارم. ولی من جای شما بودم الکی هم که شده یک دل سیر گریه میکردم و بعد چشمهای شهلا شدهام را میگذاشتم توی اینستاگرام کمی لایک بخورد. خدا را چه دیدی، خیلیها از همین راههای به ظاهر ساده شوهر کردهاند و همسر آیندهشان را یافتهاند.
باقی بقایتان / چیزنا دات آیآر chizna.ir
پایان پیام